به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از قم، حجتالاسلام والمسلمین علی هاشمی شاهرودی امروز دهم تیر در جلسه تفسیر سوره انبیا گفت: خداوند در آیه دوم سوره انبیا بیان کرده است که مشرکان آیات الهی را میشنیدند ولی آن را به بازی میگرفتند.
وی افزود: لعب یک کار با هدف ظاهری است که در واقع هدفی از آن نیست؛ خداوند بیان میکند که هر ذکری که به سوی مشرکین میفرستادیم آنها گوش میکردند ولی مشغول به بازی بودند؛ یعنی کفار و مشرکین پس از نزول آیات الهی آن آیات را میشنیدند ولی به آن بیاعتنایی میکردند.
وی اظهارکرد: برخی از مفسران تفسیر کلمه یلعبون را به معنی سخره گرفتن معنی کردهاند و هدف آنها نیز جلوگیری از رواج قرآن کریم بوده است زیرا مشرکان هر آیهای که رسول خدا برای آنها بیان میکرد را مورد بیاعتنایی قرار میدادند.
استاد حوزه بیان کرد: مشرکان در مقابل قرآن میایستادند زیرا پشت سر این بیاعتنایی و تمسخر، منافع متعددی وجود داشت ولی آنها گمان میکردند که میتوانند در مقابل قرآن بایستند ولی در واقع نمیتوانستند چنین کاری انجام دهند.
هاشمی شاهرودی گفت: حال این سوال پیش میآید که اگر منظور خدا از یلعبون، یستهزئون بوده است چرا همان لفظ را بیان نکرده است؟ پاسخ این سوال آن است که این مشرکان قدرت استهزای قولی و گفتاری در مقابل قرآن نداشتند.
وی افزود: بیان قرآن، بیانی فصیح و بلیغ بود و مشرکان نمیتوانستند حریف این بلاغت شوند و قرآن را به حسب فصاحت مسخره کنند ولی آنها تمسخر عملی میکردند یعنی به جای تمسخر قولی به تمسخر عملی روی آوردند و به قولی شلوغکاری میکردند.
وی اظهارکرد: قرآن میخواهد به مشرکین بگوید که مشرکان عاجزند زیرا قدرت ندارند که در مقابل کتاب الهی که فصیح و بلیغ است سخن بگویند فقط میتوانند در مقابل آن به شلوغ کاری بپردازند.
استاد حوزه بیان کرد: نکته دیگر آن است که قرآن با گفتمان جدیدی ظاهر شد و خداوند متناسب با هر زمان ذکری را به سوی مردم بیان میکرد؛ در زمان رسول خدا، مساله بلاغت و سخنوری و ادبیات و شعر در اوج بود و خداوند نیز با فصاحت و بلاغت بی مانندی قرآن را بر مردم عرضه کرد.
هاشمی شاهرودی گفت: نکاتی که از این آیه میتوان برداشت کرد آن است که تذکرات الهی با دوام و با تکرار است زیرا در تربیت همیشه باید از تذکر و مداومت در ذکر استفاده کرد زیرا یک لحظه غفلت ممکن است انسان را به دام شیطان بیاندازد.
وی افزود: نکته دیگر این است که تذکر همیشه ملازم با تربیت است؛ اگر تذکری انجام میشود برای تربیت است؛ نکته دیگر آن است که قرآن مایه ذکر است و کتابی است که برای تنبه انسانها آمده است.
وی اظهارکرد: نکته دیگر اینکه محدث جدید با نوآوری ارزشمندی به سوی بشریت آمده است؛ قرآن حرف تازهای برای بشر داشت و این امتیاز یک ویژگی ناب نسبت به سایر کتب آسمانی تلقی میشد.
استاد حوزه بیان کرد: استمعاع و شنیدن آیات بدون عمل کردن فایدهای ندارد زیرا مشرکان شبها پشت درب خانه رسول خدا آیات را میشنیدند ولی به آن عمل نمیکردند و خود را به بازی میزدند.
هاشمی شاهرودی گفت: خداوند در آیه سوم بیان میکند که دلهای مشرکان به مسایل مادی و بی ارزش مشغول است؛ نتیجه وقت گذاشتن برای کارهای بیارزش از دست دادن کارهای بیارزش است.
وی افزود: خداوند در ادامه بیان میکنند که مشرکان اصرار به پنهان کاری رازهای خود داشتند و در این سخنان بیان میکردند که آیا پیامبر مثل شما، یک انسان نیست؟ دومین سخنی که میگفتند آن بود که آیات الهی سحر و جادو است.
وی اظهارکرد: سه احتمالا برای کلمه لاهیه قلوبهم وجود دارد؛ اولین احتمال این است که این دو کلمه برای آیه قبل، حالت علت دارد؛ احتمال دارد که لایه قلوبهم برای آیه بعد از خود علت است؛ احتمال سوم این مشرکان آیات الهی را استماع میکردند در حالی که آن را به مسخره میگرفتند و در دل مشغول بازی و کارهای بیارزش میشوند.
استاد حوزه بیان کرد: غفلت صفت فعل نیست بلکه صفت نفس است یعنی وقتی کسی که غافل است دیگر نیازی به انجام کار خاصی ندارد ولی اعراض و روی برگرداندن صفت فعل است.