بلاغت قرآن کریم جای هیچ بحثی برای سخنوران مشرک باقی نگذاشت
کد خبر: 3511596
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۳
استاد حوزه:

بلاغت قرآن کریم جای هیچ بحثی برای سخنوران مشرک باقی نگذاشت

گروه اندیشه: استاد حوزه بیان کرد: قرآن با گفتمان جدیدی ظاهر شد و خداوند متناسب با هر زمان ذکری را به سوی مردم بیان می‎کرد؛ در زمان رسول خدا، مسئله بلاغت و سخن‌وری و ادبیات و شعر در اوج بود و خداوند نیز با فصاحت و بلاغت بی مانندی قرآن را بر مردم عرضه کرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از قم، حجت‎الاسلام والمسلمین علی هاشمی شاهرودی امروز دهم تیر در جلسه تفسیر سوره انبیا گفت: خداوند در آیه دوم سوره انبیا بیان کرده است که مشرکان آیات الهی را می‌شنیدند ولی آن را به بازی می‎گرفتند.
وی افزود: لعب یک کار با هدف ظاهری است که در واقع هدفی از آن نیست؛ خداوند بیان می‎کند که هر ذکری که به سوی مشرکین می‎فرستادیم آنها گوش می‏‎کردند ولی مشغول به بازی بودند؛ یعنی کفار و مشرکین پس از نزول آیات الهی آن آیات را می‎شنیدند ولی به آن بی‎‌اعتنایی می‎کردند.
وی اظهارکرد: برخی از مفسران تفسیر کلمه یلعبون را به معنی سخره گرفتن معنی کرده‎اند و هدف آنها نیز جلوگیری از رواج قرآن کریم بوده است زیرا مشرکان هر آیه‎‌ای که رسول خدا برای آنها بیان می‎کرد را مورد بی‎اعتنایی قرار می‎دادند.
استاد حوزه بیان کرد: مشرکان در مقابل قرآن می‎ایستادند زیرا پشت سر این بی‎اعتنایی و تمسخر، منافع متعددی وجود داشت ولی آنها گمان می‎کردند که می‎‌توانند در مقابل قرآن بایستند ولی در واقع نمی‎توانستند چنین کاری انجام دهند.
هاشمی شاهرودی گفت: حال این سوال پیش می‎آید که اگر منظور خدا از یلعبون، یستهزئون بوده است چرا همان لفظ را بیان نکرده است؟ پاسخ این سوال آن است که این مشرکان قدرت استهزای قولی و گفتاری در مقابل قرآن نداشتند.
وی افزود: بیان قرآن، بیانی فصیح و بلیغ بود و مشرکان نمی‎توانستند حریف این بلاغت شوند و قرآن را به حسب فصاحت مسخره کنند ولی آنها تمسخر عملی می‎کردند یعنی به جای تمسخر قولی به تمسخر عملی روی آوردند و به قولی شلوغ‎‌کاری می‎کردند.
وی اظهارکرد: قرآن می‎خواهد به مشرکین بگوید که مشرکان عاجزند زیرا قدرت ندارند که در مقابل کتاب الهی که فصیح و بلیغ است سخن بگویند فقط می‎توانند در مقابل آن به شلوغ کاری بپردازند.
استاد حوزه بیان کرد: نکته دیگر آن است که قرآن با گفتمان جدیدی ظاهر شد و خداوند متناسب با هر زمان ذکری را به سوی مردم بیان می‎کرد؛ در زمان رسول خدا، مساله بلاغت و سخن‌وری و ادبیات و شعر در اوج بود و خداوند نیز با فصاحت و بلاغت بی مانندی قرآن را بر مردم عرضه کرد.
هاشمی شاهرودی گفت: نکاتی که از این آیه می‏‎توان برداشت کرد آن است که تذکرات الهی با دوام و با تکرار است زیرا در تربیت همیشه باید  از تذکر و مداومت در ذکر استفاده کرد زیرا یک لحظه غفلت ممکن است انسان را به دام شیطان بیاندازد.
وی افزود: نکته دیگر این است که تذکر همیشه ملازم با تربیت است؛ اگر تذکری انجام می‎شود برای تربیت است؛ نکته دیگر آن است که قرآن مایه ذکر است و کتابی است که برای تنبه انسان‌ها آمده است.
وی اظهارکرد: نکته دیگر اینکه محدث جدید با نوآوری ارزشمندی به سوی بشریت آمده است؛ قرآن حرف تازه‎ای برای بشر داشت و این امتیاز یک ویژگی ناب نسبت به سایر کتب آسمانی تلقی می‎شد.
استاد حوزه بیان کرد: استمعاع و شنیدن آیات بدون عمل کردن فایده‎ای ندارد زیرا مشرکان شب‎ها پشت درب خانه رسول خدا آیات را می‎شنیدند ولی به آن عمل نمی‎کردند و خود را به بازی می‎زدند.
هاشمی شاهرودی گفت: خداوند در آیه سوم بیان می‎کند که دلهای مشرکان به مسایل مادی و بی ارزش مشغول است؛ نتیجه وقت گذاشتن برای کارهای بی‎ارزش از دست دادن کارهای بی‌ارزش است.
وی افزود: خداوند در ادامه بیان می‎کنند که مشرکان اصرار به پنهان کاری رازهای خود داشتند و در این سخنان بیان می‎کردند که آیا پیامبر مثل شما، یک انسان نیست؟ دومین سخنی که می‎‌گفتند آن بود که آیات الهی سحر و جادو است.
وی اظهارکرد: سه احتمالا برای کلمه لاهیه قلوبهم وجود دارد؛ اولین احتمال این است که این دو کلمه برای آیه قبل، حالت علت دارد؛ احتمال دارد که لایه قلوبهم برای آیه بعد از خود علت است؛ احتمال سوم این مشرکان آیات الهی را استماع می‎کردند در حالی که آن را به مسخره می‎گرفتند و در دل مشغول بازی و کارهای بی‎‌ارزش می‎شوند.
استاد حوزه بیان کرد: غفلت صفت فعل نیست بلکه صفت نفس است یعنی وقتی کسی که غافل است دیگر نیازی به انجام کار خاصی ندارد ولی اعراض و روی برگرداندن صفت فعل است.
captcha