اصول و لوازم تحقیق معناشناسی‌شناختی
کد خبر: 3672571
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۴

اصول و لوازم تحقیق معناشناسی‌شناختی

گروه اندیشه: اردبیلی در کارگاه «معناشناسی‌ شناختی کاربردی و استفاده از آن در تحلیل متون قرآنی» به تشریح اصول و لوازم تحقیق معناشناسی شناختی پرداخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، لیلا اردبیلی، صبح امروز ۲۲ آذر در کارگاه «معناشناسی‌ شناختی کاربردی و استفاده از آن در تحلیل متون قرآنی» که در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به تشریح اصول معناشناسی شناختی در فهم متن پرداخت. وی در آغاز سخنانش گفت: در زبان‌شناسی دو التزام تعمیم و شناختی وجود دارد. ما علوم شناختی داریم از جمله فلسفه، تاریخ و عصب‌شناسی‌شناختی. بر اساس التزام شناختی چیزهایی که در زبان‌شناسی شناختی گفته می‌شود، می‌تواند در همه علوم اعمال شود. رویکرد شناختی ظرفیتی به ما می‌دهد که ما همه چیز را باز تعریف کنیم.

وی افزود: این رویکرد‌ یک رویکرد میان رشته‌ای است و شما می‌توانید در هر علم و حتی زندگی شخصی هم آن را اعمال کنید. می‌توان یک گفت‌وگو را نیز تحلیل شناختی کرد. استعاره‌ها چیزهایی بدیهی نیستند. استعاره‌هایی که یک فرد استفاده می‌کند، به جهان‌بینی افراد باز می‌گردد و می‌توان از روی استعاره‌های یک فرد او را شناخت.

اصول معناشناسی شناختی

وی با بیان اینکه چهار اصل مهم در معناشناسی یا زبان‌شناسی شناختی وجود دارد، گفت: اولین اصل این است که ساختار معنایی، ساختار مفهومی است. معنا با مفهوم متفاوت است. معناشناسی شناختی به این تفاوت نگاه می‌کند، اما معتقد است بررسی ساختار معنایی بررسی ساختار مفهومی است. ما می‌گوییم آب سالم، کودک سالم، انتخابات سالم، روابط سالم و ... درست است که مخرج مشترکی در این سالم‌ها وجود دارد، اما مفاهیم سالم اینجا متفاوت هستند. جوان سالم یعنی کسی که تربیت خوبی دارد، اما وقتی کودک سالم است یعنی جسم سالمی دارد. معنای سالم واحد است، اما مفاهیم متفاوتی داده است.

اردبیلی تصریح کرد: از این رو معنای یک کلمه در بافت‌های متفاوت، مفهوم متفاوتی خواهد داشت. دانش زبانی ما از دنیا فرهنگ لغتی نیست، بلکه دایرة‌المعارفی است. یعنی واژه‌ها معنای خود را در تجارب زیسته معنا خواهد داشت و فرهنگ محیطی و اجتماعی در معنای آن دخیل خواهد بود.

این پژوهشگر ادامه داد: در هر تحقیقی در معناشناسی شناختی مثلث ذهن، زبان و محیط وجود دارد. محیط علاوه بر بافت درونی یک متن، به محیطی که متن در آن ایجاد شده است باز می‌گردد. واژه‌های قرآن از محیط آمده‌اند و باید از مطالعه محیطی بتوان به معنای واژه رسید. معنای واژه باید در این مثلت ملاحظه شود.

وی افزود: ما با آمیختگی فرهنگی و مفاهیم روبرو هستیم. دومین اصل این است که بازنمایی معنایی، دایرة‌المعارفی و نه لغت‌نامه‌ای است. سومین اصل این است که ساختار معنایی مفهوم‌سازی شده است. ساختار معنایی باید پروسه مفهوم‌پردازی یک معنا را در نظر بگیرد؛ اینکه معنا چگونه به وجود می‌آید. در واقع اصل سوم این است که ما اینجا دو ساز و کار داریم، مقوله‌بندی و طرح‌واره‌شدگی. ما در یک استعاره کمتر توجه می‌کنیم که خود استعاره بر طرح‌واره استوار شده است.

اردبیلی تصریح کرد: برای مثال در یک تحقیق اجتماعی مانند کم فرزند آوری زنان در ایران، این را بررسی می‌کنیم که طرح‌واره زنان تفاوت کرده است و دیگر فرزند کمک و عصای دست نیست. استعاره‌های شناختی قرآن باید طرح‌واره‌هایش پیدا شود که استعاره‌ها مبتنی بر طرح‌واره‌هایی است. با طرح‌واره‌هاست که واژه‌‌ها سامان می‌آید. بافت در این میان بسیار مهم است. طرح‌واره‌های در بافت فردی و اجتماعی شکل می‌گیرند.

وی با بیان اینکه اصل دیگر آن است که معنا جسمیت یافته است، گفت: پس از دکارت و تمایز ذهن و بدن توسط او این تمایز ایجاد شده است. مرلوپونتی معتقد به این بوده است که زبان جسمیت یافته است. انسان زمانی کج قامت بوده است از این رو معتقدند از آن دوران محور بالا و پایین شکل می‌گیرد که بالا خوب و پایین بد است. زبان‌شناسان‌شناختی معتقدند اسطوره‌هایی که خدا را در بالا و شیطان را در پایین می‌بینند، به این مسئله بر می‌گردد. به همین خاطر است که می‌گوییم قیمت دلار بالا رفت. در خیلی از لغات ما با استعاره‌های جهانی روبرو هستیم. اینکه در همه ادیان و اسطوره‌ها نور خوب است و ظلمت بد است، به تجارب انسان در زندگی غارنشینی و تفاوت شب و روز برای او باز می‌گردد. جسمانیت معنای زبان با تجارب ما شکل گرفته است.

این پژوهشگر تصریح کرد: در یک پژوهش معناشناسی شناختی ما باید به این چهاراصل توجه کنیم. در یک پژوهش همه اصول باید رعایت شود. ما باید ساختار مفهومی، ساختار دایره‌المعارفی، طرح‌واره‌گی و مقوله‌بندی، جسمیت یافتگی را در یک پژوهش معناشناسی شناختی بررسی کنیم.

نظریات معناشناسی شناختی

وی با بیان اینکه اولین نظریه‌ مهم در معناشناسی شناختی، استعاره‌های مفهومی است، گفت: ذیل این نظریه مقاله‌ای با نام «قلب در قرآن» نوشته شده است. بسیاری از عبارات ما در زندگی روزمره استعاری است. وقتی می‌گوییم قیمت طلا بالا رفته است از استعاره استفاده می‌کنم. برای مثال ما در دستکتاپ کامپیوتر اصطلاحاتی از جمله سطل آشغال و پنجره داریم که معانیی جسمیت یافته برای بیان اموری جدید است.

اردبیلی با طرح این پرسش که در قرآن «غشاوة» به چه معناست؟ گفت: پرده روی چشم و گوش افتاده است. در جهان بیرونی پرده باعث قطع ارتباط می‌شود. اینجا نه تنها فرد حقیقت را نمی‌بیند، بلکه ارتباط حقیقت نیز با فرد قطع می‌شود. در تحلیل زبان‌شناسی شناختی در آیات قرآن، می‌بینید چون مجبورید مولفه‌های معناشناسی را بیابید، دقیق‌تر می‌شوید. یا جایی که قرآن می گوید زن‌ها لباس مردها و مردها لباس زن‌ها هستند، لباس چه هستند؟ زینت، محافظت و ... باید دید زن در قرآن چگونه تصویرسازی شده است. وقتی ما به دانش دایرة‌المعارف اعراب جاهلی رجوع می‌کنیم، می‌توانیم به تصویر روشن‌تری از آیات برسیم. قرآن زبان مرسوم را می‌گیرد و مفاهیم جدیدی می‌سازد از این رو ما باید بدانیم زبان مرسوم پیش از قرآن چه معنایی داشته و قرآن چطور آنها را تغییر داده است. قرآن واژه‌ها را سامان داده است تا دنیا را سامان دهد. اینجا می‌توان تا حد زیادی علاوه بر پی بردن به کنه معنای به مسئله تغییر مفهومی در قرآن از عرب جاهلی و زبان قرآنی پی می‌بریم.

وی ادامه داد: نظریه دوم آمیختگی مفهومی است. جاهایی استعاره مفهومی با مشکل روبرو می‌شود. برای مثال در این گزاره که «این جراح قصاب است» یعنی این جراح کارایی ندارد. این معنای جدید که در اجزا جمله اصلی نیست، از کجا آمده است؟ برای حل این مشکل نظریه آمیختگی مفهومی مطرح شد. ما دو فضای ذهنی داریم. وقتی می‌گویی جراح یک فضای ذهنی و وقتی می‌گوییم قصاب، یک فضای ذهنی دیگر وجود دارد. وقتی این دو کنار هم می‌آیند، یک فضای جدید به وجود می‌آید که در آن از حوزه جراح و از دیگری قصاب را انتخاب می‌کنیم. کار قصاب شفا دادن نیست و کشتن است و از اینجاست که معنای عدم کفایت جراح ایجاد می‌شود.

وی تصریح کرد: زبان شناسان شناختی فرهنگ را وارد تحلیل‌های خود کرده‌اند و نظریه مدل‌های فرهنگی ناظر بر این مسئله است. در مدل‌های فرهنگی سه مسئله را باید مورد توجه قرار داد مقوله‌بندی شناختی، طرح‌واره‌بندی شناختی و استعاره شناختی. در هر متن باید به استخراج این سه بعد پرداخت.

اردبیلی در پایان گفت: مقوله از زمان ارسطو مورد توجه بوده است. در این مقوله‌بندی جهان برای من جهانی داده شده است. من همه چیز را مقوله‌بندی می‌کنم. در رویکرد شناختی جهان برساخته است و سوبژه و ذهن من جهان را می‌سازد و همین سو‌ءتفاهم‌ها را ایجاد می‌کند. در یک جایی هویج جزء میو‌ه‌ها قرار داده شده است و در جایی قرار داده نشده است. در این نظریه‌ مقوله‌بندی به فرهنگ، فرد و جامعه باز می‌گردد و نه جهان عینی.

captcha