رنج‌های بشر ضروریست/ جای خالی رویکرد روان‌درمانی در کتاب «رنجنامه‌، رساله‌ای در رنج بشر»
کد خبر: 3704769
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۳

رنج‌های بشر ضروریست/ جای خالی رویکرد روان‌درمانی در کتاب «رنجنامه‌، رساله‌ای در رنج بشر»

گروه اندیشه ــ در نشست نقد و بررسی کتاب «رنجنامه‌، رساله‌ای در رنج بشر» نگارنده تصریح کرد که رنج‌های بشر ضروری است و یکی از منتقدان جای خالی رویکرد روان‌درمانی را در کتاب مورد تصریح قرار داد.

رنج‌های بشر ضروریست/ جای خالی رویکرد روان‌درمانی در کتاب «رنجنامه‌، رساله‌ای در رنج بشر»به گزارش ایکنا؛ در نشست نقد و بررسی کتاب «رنجنامه‌، رساله‌ای در رنج بشر» مهدی‌ سالاری‌نسب، نگارنده کتاب، مالک حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و ارسطو میرانی، پژوهشگر روانشناسی عصر امروز 21 فروردین ماه به نقد و بررسی کتاب پرداختند.

غلامرضا خاکی در آغاز سخنانش گفت: سؤالات زیادی در خصوص رنج وجود دارد از جمله اینکه چه تفاوتی میان درد و رنج وجود دارد؟ چرا یک رنج واحد در دو انسان در پیامد و احساس بر جای می‌گذارد و ما در رابطه به رنج‌هایی که تجربه می‌کنیم و یا دیگران برای ما ایجاد می‌کنند، چه رویکردهای اخلاقی را باید داشته باشیم؟

خاکی ادامه داد: رنج سه دسته کلی دارد: رنج‌های جسمانی، روانی و وجودی. رنج‌های وجودی رنج‌های انسان در ساحت هستی است. چرا انسان رنج می‌برد؟ آیا رنج‌ها واقعی‌اند و بیرون از هستی ما وجود دارند و یا رنج‌ها خلق ذهن ماست. سؤالات در خصوص رنج هم به سه دسته تقسیم می‌شوند. هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی این سه زاویه برای طرح پرسش است.

وی تصریح کرد: همچنین از 4 زاویه زیست‌شناختی، روانی، فلسفی و دینی می‌توان در خصوص رنج سخن گفت. از نظر زیست‌شناسی رنج جایی است که خون در آن نباشد. آقای سالاری‌نسبت از رویکردی فلسفه به بحث پرداخته‌اند.

سالاری‌نسب در آغاز سخنانش گفت: به اعتقاد من مهم‌ترین مساله بشر رنج است و همان‌طوری که در یکی از بند‌های مقدمه گفته‌ام همه افعال بشر برای رفع رنج است. فعالیت‌هایی فلسفی، صنعتی و ... به منظور رفع رنج است. این کار دو بخش دارد، یکی مقدمه‌ای در تاریخ رنج است و اینکه پیشینیان چه درباره رنج گفته‌اند و بخش دوم پیشنهادی است در خصوص علل رنج بشر. به نظرم رنج‌های بشر ناگزیر هستند؟

نویسنده کتاب ادامه داد: مولانا معتقد است که «رنج‌کیش‌اند این گروه از رنج گو» از این رو مولانا از رنج سخن گفته است. کتاب به غیر از این دو بخش کلی شامل دیباچه‌ کلیاتی از کتاب مطرح کرده‌ام. سپس در مقدمه به مباحث تاریخی پرداخته شده، در سه فصل بعدی کتاب به علل اصلی رنج یعنی نادانی‌ها، ناتوانی‌ها و نیازمندی‌ها که اینها در خصوص درون و یا در رابطه با برون ماست، پرداخته شده است.

سالاری‌نسبت تصریح کرد: طرحی که بودا داده است، سر سلسله رنج نادانی است، هر چند نادانی که من مطرح می‌کنم، متفاوت است. فصل چهارم پنج عامل گناه، جنگ، استبداد، عشق و مکر به عنوان خواستگاه رنج بررسی شده‌اند. در پایان کتاب نتیجه‌گیری مطرح شده و در خصوص تسلی و خدا مباحثی را مطرح کرده‌ام.

وی ادامه داد: در این کار چند مفهوم را توضیح داده‌ام. اول اینکه رنج و شر دو مفهوم بنیادی هستند. شر یکی از مفاهیم مهم الهیات است. غالب مخالفت‌هایی که در باب وجود خدا آورده شده است بر مبنای وجود شرور در عالم است. در اینجا کار من در خصوص شر نیست، شر مفهومی آنتولوژیک و بیرونی است، اما رنج مفهومی انسانی است به همین دلیل که رنج همراه با احساس رنج است.

نویسنده کتاب تصریح کرد: بین رنج و درد هم تفکیک کرده‌ام. درد یکی از عوامل تولید رنج است اما رنج عام‌تر از درد است. از سویی رنج عام‌تر از ملال است. بین معنا و رنج هم می‌توان ارتباطی برقرار دانست. در قرن بیستم بیشترین کتاب‌ها در خصوص معنای زندگی نوشته شده است، به زبان فارسی هم جنبشی ایجاد شده است که در این خصوص مطالبی تولید شود و این به خاطر علتی است، گویی بشر برای زندگی خود پیدا نمی‌کند. در مقدمه ادعا شده که در بینش اساطیری و دینی که در دوران سنتی دایرمدار بودند، همه چیز حامل معنا بود. بعد از قرن نوزدهم می‌بینیم که فیلسوفان تذکر می‌دهند که ما چیزهای مهمی از دست داده‌ایم. شمس در مقالات می‌گوید که معنا خداست، از این رو در جهان کهن معنا با مطلق همراه است.

سخنران بعدی این نشست حسینی گفت: همه می‌دانیم که رنج از واقعیاتی است که ما در آن غرق هستیم و معمولا ما در خصوص چیزهایی که برای ما آشناست به سختی می‌توانیم صحبت کنیم و رنج از این دست است. من فکر کردم بهتر است در خصوص نسبت رنج با شادی و خوشی صحبت‌هایی مطرح کنم. آیا می‌توان به گونه‌ای به رنج نگاه کرد که ما را رنج‌زده نکند و فاصله ما را از خود رنج بیشتر کند و به نقطه مقابل آن نزدیک شویم. می‌توان نقطه مقابل رنج را نبود رنج گرفت.

وی افزود: من نقطه آغاز سخن خود را بین رنج و شر قرار می‌دهم. فرق رنج با شرور این است که درک شدنش همان وجود داشتنش است. من ممکن است احساس کنم بیمارم اما بیمار نباشم. اگر موضع من نسبت به رنج بسیار تعیین کننده است، با چنین پدیده‌ای چگونه مواجه‌ای می‌توان داشت. خیلی مهم است که نگاه ما به این پدیده چگونه است. یک زمان مواجهه ما با این پدیده براساس تقابل است و آن را منفی می‌دانیم و همه تلاش‌مان این است که رنج ناپدید باشد. این کار نیکویی است اگر علت رنج را بتوان از بین برد.

حسینی ادامه داد: موضع دیگر نسبت به رنج که با دیگر مواجه ها در تعارض نیست، دینی است. در این رویکرد رنج باعث تعالی و رشد انسان است. این‌هم مواجهه دیگری است. من این مواجهه دوم را رها کرده به مواجهه اول می‌پردازدم.

وی تصریح کرد: چقدر می‌شود علل بیرونی رنج را از بین برد. علل و عوامل مختلف ما را به این نکته می‌رساند که نمی‌شود به جایی رسید که ما فارغ از رنج باشیم و هر چه تلاش کنیم علل رنج را از بین ببریم، رنج وجود دارد. خیلی از علل و خواستگاه‌های رنج نابودشدنی نیستند، اینجاست که به نظر می‌رسد باید مواجهه‌ای با این پدیده داشته باشیم که به گونه‌ای داروی درمان آن درد باشد و من اسم این مواجهه را موضع پذیرندگی می‌گذارم.

عض هیئت علمی دانشگاه آزاد افزود: در خصوص رنجی که امیدی به از بین بردن آن نداریم باید پذیرندگی داشته و آن‌ها را واقعیتی بدانیم که باید با آن‌ها زندگی کنیم و اساسا هر یک از رنج‌ها از بین می‌روند. اگر این اتفاق نیفتد، پذیرندگی نقش مثبت خود را می‌تواند ایفا کرده و به جای اینکه ما اسیر رنج شویم از آن دور شویم.

وی تصریح کرد: برای مثال مرگ یا بیماری را در نظر بگیرید، ما در این خصوص دو موضع می‌توانیم داشته باشیم. وقتی مرگ برای ما قطعی است و ما آگاهیم و به خود توجه می‌دهیم مرگ خواهد آمد. این می‌تواند ما را به دو جهت سوق دهد یا اسیر مرگ شویم و زندگی به کام ما تلخ شود و ما دچار یاس و ناامیدی شویم که وقتی قرار است مرگ برسد، چه جهتی است که آن را جدی بگیریم و اسم این را می‌توان مرگ‌زدگی گذاشت.

حسینی افزود: اما ما می‌توانیم به جای چنین موضعی قدر زندگی را بیشتر بدانیم و اینکه اگر من قرار است روزی بمیرم، تا آن لحظه قدر زندگی را بیشتر بدانم. کسانی که درگیر بیماری‌های سختی می‌شوند، بیشتر قدر سلامت را دانسته و خوشبختی را در سلامتی می‌دانند. مرگ‌آگاهی می‌تواند چنین نتیجه‌ای داشته باشد. خیلی از رنج‌ها گریزناپذیر هستند، اگر موضع پذیرندگی باشد، چه در حالی که رنج می‌برد با آن کنار آمده و این باعث رنج کمتر می‌شود و یا در حالی که رنج نمی‌برد قدر عدم رنج را می‌بیند. چنین موضعی از دو موضع دیگر متفاوت است و می‌تواند کنارآمدنی واقع‌بینانه با رنج باشد. این نگاه مقداری از نظر برخی خوشبینانه باشد، من نمی‌خواهم مدافع این باشم.

میرانی سخنران دیگر این نشست در آغاز سخنانش گفت: دکتر حسینی بیشتر بحث بنده را مطرح کردند. در یکی از رویکردهای جدید روان‌درمانی، ما باید مراجع کننده را با ناامیدی خلاقانه مواجه کنیم. در این رویکرد برای کاهش رنج‌ها در عمل زمان زیادی لازم است.

وی افزود: واقعیت این است که اگر نه همه، بخش اعظم موضوعات این کتاب، موضوع دانش یا هنر روان‌درمانی است. این موضوعات به تفصیل در کتب روان‌درمانی مورد بحث قرار گرفته‌اند. وقتی در بخشی از کتاب با این جمله مواجه می شویم که رشته رنج شناسی نداریم، تعجب کردم زیرا رنج شناسی به تعبیر نویسنده بخش ضروری از رشته روان‌درمانی است.

میرانی ادامه داد: همان طور که در مقدمه گفته‌اند از منظرهای کاملا مختلف به رنج پرداخته‌اند هر چند کتاب به رویکرد روان‌درمانی نپرداخته است. مهم‌ترین انتقاد این کتاب این است که چرا از متون فلسفی، ادبی، تاریخ و هنری برای بررسی رنج استفاده کرده اما از دانشی که موضوع اصلی‌اش رنج است، استفاده نشده است و می‌توان از متون روان‌شناسی مطالب ساده و روشنی در این خصوص بیان کرد.

وی تصریح کرد: اگر نگارنده از متون روان درمانی استفاده می‌کردند، کتاب‌شان عمیق‌تر می‌شد. واقعیت این است که کتاب از نظر نیت و دانش نویسنده ستودنی است، همچنین کتاب بسیار جذاب است.

میرانی ادامه داد: در صفحه 120 کتاب در مورد دیوانگی معتقدند که ما نمی توانیم از عالم دیوانگی خبری دهیم. یکی از مهم‌ترین تحولات قرن بیستم این بود که روان‌پزشکان و روان‌درمان‌گران پس از مباحثی که فروید مطرح کرده بود، بحث در خصوص این وضعیت است. یاسپرس که هم فیلسوف بودند و هم روان‌شناس، از دانش و ایده اگزیستانسیالیستی در تشخیص رنج های بیماران روانی و توصیف دنیای ایشان استفاده کرد و اولین کتاب جدی و مهم با عنوان آسیب شناسی روانی عمومی را نوشت، او نشان می‌دهد با فهم همدلانه ایشان می‌توان وارد دنیای ایشان شد.

وی در پایان افزود: اگر امروز روان‌درمان‌گری نتواند تا حدی از عالم دیوانگی خبر دهد، مورد قبول نخواهد بود، زیرا اولین شرط برقراری رابطه درمانی، منوط به آن است که وارد دنیای درمان‌جو شویم.

انتهای پیام

 

captcha