دو هدف بازدارنده مبارزه با سران کفر؛ جلوگیری از پیمان‌شکنی و اهانت به ارزش‌های اعتقادی
کد خبر: 3724594
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۱
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب/

دو هدف بازدارنده مبارزه با سران کفر؛ جلوگیری از پیمان‌شکنی و اهانت به ارزش‌های اعتقادی

گروه سیاسی ــ رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با نمایندگان مجلس در خصوص رفتار ظالمانه امریکا نسبت به همه انسان‌ها به بخشی از آیه 12 سوره توبه؛ ««اِنَّهُم لا اَیمانَ لَهُم‌‌» اشاره فرمودند و بدعهدی و پیمان‌شکنی سران کفر و استکبار و ضرورت بی‌اعتمادی نسبت به عهد و پیمان با آنها را مورد تأکید قرار دادند.

به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات‌شان در دیدار هفته قبل نمایندگان مجلس شورای اسلامی با اشاره به ماهیت ظالمانه حکومت آمریکا، به رفتار آنها در خصوص جداکردن فرزندان مهاجران از مادران‌شان اشاره کردند و فرمودند: «این‌جور نیست که فقط با جمهوری اسلامی بد باشند؛ اینها ذاتاً انسان‌های ظالمی هستند؛ دستگاه‌های قدرتِ ظلمند... به‌معنای واقعی کلمه اینها شمرهای این زمانند؛ به‌معنای واقعی کلمه اینها کسانی هستند که قرآن در حقّشان می‌گوید «اِنَّهُم لا اَیمانَ لَهُم‌‌»؛ هیچ عهد و پیمانی در اینها مورد اعتماد نیست -داریم می‌بینیم دیگر؛ این جلوی چشم ما است- به‌معنای واقعی کلمه اینها باج‌طلب و زورگو هستند و بدیهی است که ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی و مسئولان محترم نظام زیر بار هیچ باج‌طلب و زورگویی نخواهند رفت».

همانطور که مشاهده شد ایشان برای تبیین یکی از مؤلفه‌های ظالم بودن امریکایی‌ها به بخشی از آیه 12 سوره توبه اشاره کردند که متن کامل آیه به این شرح است: «وَ إِنْ نَکَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في‏ دينِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ» (و اگر پیمان هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویی گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمان هایشان] هیچ تعهدی نیست، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنی] بازایستند).

در این آیه به دو ویژگی اساسی کفار؛ پیمان‌شکنی و تمسخر اعتقادات مسلمانان، اشاره شده و از سوی دیگر نحوه مواجهه مسلمانان با کفار بیان شده است. نکته مهم این است که قران سطح مواجهه را با سران و پیشوایان جبهه کفر بیان کرده و هدف آن را بازدارندگی برشمرده است.
در تفسیر المیزان در این باره آمده است که «اگرمشرکین پیمان خود را شکستند و در دین شما طعنه زدند با آنان قتال کنید، اما مراد از مشرکین در این آیه گروه سابق نیستند، بلکه مقصود مشرکانی هستند که با زمامدار مسلمین عهدی داشته و آن را نقض نموده‌اند و خداوند قسم‌های آنها را لغو و باطل دانسته و آنان را پیشوایان کفر نامیده است ، چون در کفر سابقه‌دارترند و دیگران به آنان اقتدا می‌کنند، لذا باید مسلمین با آنان بجنگند تا شاید به این ترتیب از عهدشکنی و طعنه زدن به دین حق دست بردارند».

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه همانطور که ملاحظه شد دسته‌بندی مشرکان و سران شرک مدنظر آیه را بیان کرده که عبارتست از:
1ـ کسانی که با مسلمانان عهد بسته و آن را نقض کرده‌اند.
2ـ کسانی که در کفر از سابقه بیشتری برخوردارند و مشرکان و کفار دیگر آنان را مرجع و رهبر خود می‌دانند.

به عبارتی مبارزه مسلمانان باید با این دسته از کفار باشد تا اثرگذاری بیشتری داشته و نتیجه مدنظر که همان دست برداشتن مشرکان از توهین و تمسخر اعتقادات و ارزش‌های مسلمانان است، حاصل شود.

آیت‌الله العظمی جوادی آملی در تفسیر «تسنیم» نیز در تبیین این آیه آورده است که «این آیه واقع از غرر آیات سیاسی اسلام است فرمود حالا این گروه یا گروههای دیگر ظاهراً گروه دیگر چون اینها که درباره مشرکین حجاز حکمشان را مفصل فرمود، فرمود حالا اگر کسی از هم پیمانان شما نکث عهد کردند نکث یمین کردند سوگندهایشان را عمل نکردند یا آن کف دادنها و دست دادنهایشان را نقض کردند بالأخره آنها که به قسم معتقد نیستند وقتی چیزی را امضا می‌کنند دوتایی با هم دست می‌دهند این تماس یمنا یا یمنای دو طرف را می‌گویند یمین ﴿عَقَدَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ یعنی همین نه اینکه حالا همه این مشرکین سوگند یاد می‌کردند آنها که اهل سوگند بودند پیمان آنها با سوگند مستحکم می‌شد یمین یعنی قسم آنها که اهل قسم نبودند یمنای اینها با هم تماس داشت این تماسح یمنی را می‌گفتند: «عقدت یمینهم» ﴿عَقَدَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ همین است که دست راست هر کدام با دست راست دیگری برخورد می‌کند فرمود اینها یمینشان را یعنی این تعهد را یعنی این امضا را نکث می‌کنند ﴿وَإِن نَکَثُوا أَیْمَانَهُم مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ﴾ و درباره دین شما هم سم‌پاشی می‌کنند تهاجم فرهنگی می‌کنند تبلیغات سوء دارند ﴿فَقَاتِلُوا﴾ مقاتله کنید ﴿أَئِمَّةَ الکُفْرِ﴾ را این محرومین و مستضعفین و پابرهنه‌های آنها که زیر سلطه کفارند با آنها خیلی درگیر نباشید برای اینکه آنها نمی‌دانند چه خبر است اما با ائمه کفر مقاتله کنید، چرا؟ ﴿إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ﴾ وقتی آدم به این جمله می‌رسد واقع احساس حقارت می‌کند که چقدر این کتاب آسمانی و جهانی است نفرمود «انهم لا ایمان لهم» نفرمود چون ایمان ندارند مسلمان نیستند خب خیلیها ایمان ندارند مگر همه بنا شد مسلمان باشند با خیلی از کفار می‌شود کنار آمد زندگی کرد ولی با مستکبر نمی‌شود زندگی کرد نفرمود «انهم لا ایمان لهم» فرمود: ﴿إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ﴾ همین جریان فلسطین را می‌بینید واقع همین‌طور است اگر نباشد قدرت مردمی جای دیگر هم همین‌طور است این‌طور نیست که اینها خدای ناکرده اگر قدرتی پیدا کنند به کسی رحم بکنند که چون اینها اهل هیچ قطعنامه نیستند خب همین قطعنامه ایران و عراق دیگر هشت سال یازده هزار روستا را تقریباً اینها ویران کردند هزار روستا را ویران کردند یازده استان را ویران کردند تعهد کردند اصرار کردند قطعنامه را قبول کنید خب ایران قبول کرده مگر به امضایشان عمل کردند مگر به این مواد عمل کردند خب با این مردم آدم چه کار بکند؟ یا باید ذلّت را بپذیرد در بیانات نورانی حضرت امیر هست که «لا یمنع الضیم الذلیل» جز آدم فرومایه کسی زیر بار ستم نمی‌رود یا بالأخره باید مبارزه کند فرمود اینها اهل ایمان نیستند آخر شما بخواهید هیچ رابطه با آنها نداشته باشید که نمی‌شود بالأخره آب است خاک است با هم مشترکیم رابطه داشته باشید با یک مرزی یک قانونی سهم بندی باشد این هم باید امضا بکنند آن وقت همه این امضاها باید یک طرفه عمل بشود ﴿إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ﴾ وقتی با ائمه کفر مبارزه کردی خب دیگران هم دست برمی‌دارند».

در این تفسیر نیز مشرکان و کفار تفکیک و دسته‌بندی شده‌اند تا مشخص شود منظور از قتال و جنگیدن با کفار با کدامین دسته از آنان است. در این تفسیر نیز منظور از کفار، همه آنان را شامل نمی‌شود بلکه سران کفار و به عبارت امروزی سران استکبار مدنظر است وزندگی در کنار سایر کفار که اهل ستیزه‌جویی با اسلام و مسلمین نیستند امکان‌پذیر دانسته شده است. خط قرمز مبارزه نیز عهدشکنی و تهاجم فرهنگی به دین و اعتقادات مسلمانان بیان شده است. یعنی اگر سران کفر بر عهد و پیمان خود باقی بمانند و به دنبال تضعیف اعتقادی و ارزشی جامعه اسلامی از طریق شبهه‌افکنی و تمسخر دین اسلام نباشند، نیازی به مبارزه و قتال با آنها هم نیست.

در پایان می‌توان 7 نکته را از این ایه استخراج کرد که عبارتست از:
1- ارتداد از دين، يكى از نمونه‌هاى پيمان‌شكنى و مسخره كردن مكتب است.«وَ إِنْ نَكَثُوا»
2- كيفر طعن و توهين به اسلام، اعدام است. «طَعَنُوا، فَقاتِلُوا»
3 - جهاد اسلامى، براى دفاع از مكتب است. «نَكَثُوا، طَعَنُوا، فَقاتِلُوا»
4- چون پيمان‌شكنى و مسخره كردن دين، از ناحيه رهبران كفر است، پس با آنان مبارزه كنيد. «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ»
5- در مبارزه، بايد نابودى سران توطئه و مركز فرماندهى و تشكيلات دشمن، در اولويت باشد. «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ»
6- هر سوگندى شما را نفريبد. سوگند پيمان‌شكنان، بى‌اعتبار است. «لا أَيْمانَ لَهُمْ»
7- از اهداف جهاد اسلامى، جلوگيرى از توطئه دشمن است. «لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ» (تفسیر نور)

امروز نیز رفتار هیئت حاکمه آمریکا به عنوان رهبر اصلی جبهه استکبار، نه فقط نسبت به جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران بلکه نسبت به بشریت و انسان‌ها ظالمانه و ستمکارانه است و لذا برای چنین حاکمانی اساسا پایبندی به اصول اخلاقی یک امر بی‌معناست و بر همین مبنا نمی‌توان اعتباری برای عهد و پیمان آنها قائل بود.

انتهای پیام

captcha