به گزارش ایکنا در مقالهای که با موضوع ازدواج و به قلم اسماعیل جهانبخش، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی دهاقان در اختیار ایکنا اصفهان قرار گرفته آمده است: هریک از علوم به فراخور حیطۀ تخصصیشان به جنبههایی از مسئلۀ ازدواج پرداخته و در تبیین مسائل مربوط به آن و نیز ارائۀ راه حلهایی برای زدودن نابهنجاریهای عارض برآن با توجه به فرهنگ، مذهب و شرایط اقلیمی گوناگونی که در جوامع مختلف وجود دارد، کوشیدهاند.
بدیهی است که ازدواج همچون هر پدیدۀ اجتماعی دیگری دارای هنجارهایی است که این هنجارها نسبت به هر جامعهای و نیز هر مقطع زمانی متفاوت میباشند. در کشور ما نیز در دوران کنونی، مسائل ازدواج دارای ویژگیهای خاص خود میباشد. از یک طرف ایران همچون سایر کشورهای جهان سوم در مرحلۀ گذار از سنت به مدرنیته است که تغییرات اجتماعی وسیعی را در همۀ پدیدههای اجتماعی از جمله درازدواج و همسرگزینی ایجاد کرده است؛ تغییراتی که موجب شده است تا مردان و زنان نگرش نوینی از پیوند زناشویی و ازدواج داشته باشند و آن را نه فقط به عنوان یک رابطۀ جنسی و تولید فرزند، بلکه برای بهوجود آوردن یک زندگی کمالگرا، توأم با عشق و همدلی و همدمی بدانند. دنیای جدید باعث بالا رفتن سطح آگاهیهای اجتماعی، سواد عمومی و تحصیلات شده و به موازات آن سطح توقعات و انتظارات مردان و زنان به مراتب بیشتر از گذشته شده است. از طرف دیگر در عصر مدرنیته، تمایزات و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی گروههای اجتماعی و نیز آحاد جامعه بیشتر شده و همانندیهای گذشته کم رنگ شده است. علاوه بر اینها در کشور ما وقوع انقلاب اسلامی درسال ۱۳۵۷، موجب شد تا تغییرات دیگری درجامعه بهوجود آید؛ بخشی از این تغییرات ناشی از روند اسلامی کردن جامعه در فردای انقلاب بود. بخشی دیگر به علت نقش اجتماعی زنان در جامعه و گرایش آنها به تحصیلات بالاتر و احراز صلاحیتهایی همانند مردان در بدست گرفتن مشاغل خارج از منزل قرار داشت.
این همه باعث شد تا همسرگزینی از شکل سنتی خارج شده و با مسائل دیگری که در نوع خود درکشور ما تازگی داشت، مواجه شود. نکته دیگری که در دهۀ اول بعد ازانقلاب ( دهۀ ۱۳۶۰) بهوجود آمد و بعدها پدیدۀ ازدواج و همسرگزینی را برای جوانان به شدت تحتتأثیر قرارداد، میزان بالای موالید درآن دهه بود که در دهۀ ۱۳۸۰آنچه را که تحت عنوان «عدم تعادل جمعیتی در سن ازدواج» نامیده میشود، را موجب شد. در این مقاله سعی خواهد شد تا مسائل و مشکلات عمدۀ همسرگزینی و ازدواج را در ایران کنونی از دیدگاه جامعه شناختی مورد بررسی قرار دهیم.
نگاهی به ازدواج در ایران در اعصار گذشته
خانواده و ازدواج از نهادهای نخستین است به این معنی که در تمام دورانهای زندگی بشر و درهمۀ جوامع وجود داشته است. همانگونه که خانواده درگذر تاریخ اشکال متنوعی رادر هرجامعهای به خود گرفته و از خانوادههای گسترده، پدرتباری، پدرسری، مادرتباری، مادرسری و..... صحبت به میان میآید، ازدواج و همسرگزینی نیز شیوههای گوناگونی در هرنقطه از جهان و در ایران داشته است. هرچند بسیاری از انواع خانوادهها و شیوههای ازدواج و همسرگزینی در کشور ما از بین رفته و یا رواج خود را از دست داده است، اما در جای جای این کشور پهناور میتوان آثاری از قدیمیترین انواع آنها را پیدا کرد.
آنچه مسلم است، همچنان که نهاد خانواده در ایران تغییرات اساسی به خود دیده است، ازدواج و همسرگزینی نیز تحول بنیادی پیدا نموده است. شهلا اعزازی در این مورد چنین می نویسد:« دردوران قبل، همسر گزینی به شدّت تحت فشار اجتماعی بود. انتخاب همسر نه بر اساس میل و علاقۀ دو طرف به ازدواج، بلکه به دلیل «جبر اجتماعی» صورت میگرفت. در جامعهای که فردیت مطرح نبود، علائق فردی نیز ارزشی نداشتند.
تنها راه ارتقاء پایگاه اجتماعی، ازدواج بود هرچند که زن متأهل معمولأ تحت سلطۀ مادر شوهر بود و شوهر نیز بر روی او اعمال قدرت میکرد، اما به تدریج با انتقال اقتدار شوهر به زن در حیطههای خاص، زن تبدیل به فرد فرمان دهنده و پس از فوت مادر شوهر، به بالاترین مقام خانه میرسید، به این ترتیب برای دختران، ازدواج تنها امکان کسب یک نقش اجتماعی قابل قبول جامعه بود. مردها نیز مجبور به ازدواج بودند، زیرا ادارۀ واحد خانه که درعین حال محل تولید نیز بود، بدون وجود زن که قسمتی از کارها را برعهده گیرد، امکان نداشت.
با ازدواج، مرد مجرد تبدیل به مرد متأهل میشد که اهمیت اجتماعی بالاتری از مرد عزب داشت. در عین حال پس از ازدواج دارای فرزندانی میشد که هم به او کمک میکردند و هم به عنوان ورثه، از مایملک خانوادگی محافظت میکردند. ازدواجهای مجدد به فراوانی دیده میشد، بهطوریکه افراد هرچند گاه یکبار، با همسر جدیدی زندگی خود را آغاز میکردند. علت آن، میزان بالای مرگ و میر زنان و مردان بود. مرگ و میر زنان معمولأ ناشی از زایمان بود. مردی که همسرش فوت میکرد، بهخصوص اگر فرزند یا فرزندانی داشت، نمیتوانست بدون کمک زن امور خانواده را بچرخاند، پس با گذشت زمانی کوتاه دوباره ازدواج میکرد و چون اصل عمدۀ ازدواج، فرزندآوری بود، سعی میکرد با زن جوانتری که قادر به آوردن فرزندان بیشتری باشد، ازدواج کند. ( اعزازی،۷۶ : ص ۲۳)
مرگ و میرمردان به سبب بیماری، اتفاقات طبیعی یا جنگ بود. با مرگ همسر، زنان نیز مجبور به ازدواج مجدد بودند؛ زیرا وجود مرد برای ادارۀ اموراقتصادی خانواده ضرورت داشت.
از ویژگیهای ازدواج در ایران گذشته میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
- ازدواج با خویشاوندان نزدیک بسیار رواج داشته است، بهطوریکه میگفتند عقد پسرعمو و دختر عمو در آسمانها بسته شده است.
- در بسیاری از نقاط ایران دختر را از همان آغاز تولد «ناف بر» میکردهاند، یعنی او را به نام یکی از پسران فامیل برای ازدواج نامزد میکردهاند.
- در اکثر نقاط ایران، مراسم و تشریفات جشن ازدواج بسیار وسیع و متنوع بوده است وگاهی به چند روز میرسیده است.
- پدر و مادر نقش اساسی و تعیین کننده در انتخاب همسر برای فرزندان خود داشتهاند. در اکثر موارد دختران هیچ نقشی در انتخاب شوهر آیندۀ خود نداشتهاند.
چارچوب نظری مطالعه:
الف: مفهوم ازدواج
از دیرباز جوامع مختلف پیوند میان زن و شوهر را به عنوان ازدواج مورد قبول قرار دادهاند. اما در طول زمان انواع مختلفی از ازدواجها پدید آمده است. با وجود تنوع در ازدواج در دوران مختلف و در جوامع گوناگون، مشابهتها و عناصر نسبتأ ثابتی در این پدیدۀ اجتماعی وجود داشته است. کارلسون ازدواج را اینگونه تعریف میکند: «ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دو فرد، یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشتهاند و به طورکلی عمل آنها مورد پذیرش قانون قرارگرفته و بدان ازدواج اطلاق شده است.»( ساروخانی، ۱۳۷۰:ص ۲۳)
زیگان نیز ازدواج را اینگونه تعریف میکند: «ازدواج عبارت است از پیوند میان دو انسان از دو جنس مخالف که از طریق این پیوند رسمی و قانونی مجازند که با یکدیگر مناسبات جنسی برقرار نمایند». (مهدوی، ۱۳۷۷).
لوی اشتراوس رابطۀ فرهنگ و طبیعت را در پدیدۀ ازدواج مورد تأکید قرار میدهد: «ازدواج برخوردی است داراماتیک بین فرهنگ و طبیعت، یا میان قواعد اجتماعی وکشش جنسی.» ( ساروخانی، ۱۳۷۰: ص ۲۳).
درمجموع، تعاریفی که از«ازدواج» شده است ، عناصر ذیل رامورد توجه قراردادهاند: پیوند زناشویی میان زن وشوهر، قانونی و مشروع بودن پیوند ( باتوجه به فرهنگ جامعه)، زندگی دائمی ( در برخی فرهنگها مثل اسلام، ممکن است که ازدواج دائمی نباشد) و کنش متقابل.
به عبارت دیگر مجموعۀ تعاریف ازدواج، آن را به عنوان پدیدهای اجتماعی میدانند که طی آن، به منظور تشکیل وادامۀ زندگی زناشویی، بین زن ومرد پیوندی قانونی و مشروع برقرار می گردد که از یکسو متکی برنیازهای طبیعی است و ازطرف دیگر در ارتباط با هنجارهای اجتماعی صورت میگیرد. این هنجارها مبتنی برفرهنگ، قوانین و شرایط وتجربیات هرجامعهای متغیر میباشند.
ب : ازدواج به عنوان یک مسئله اجتماعی:
سی رایت میلز در کتاب بینش جامعه شناختی مسائل فردی و اجتماعی را به عبارت زیر تفکیک می نماید: «گرفتاری های خصوصی ناشی از شخصیت فرد ورابطۀ نزدیک او با دیگران است. آنها به شخصیت فرد و جنبههایی از زندگی اجتماعی او که مستقیمأ و شخصأ از آنها با خبر هستند، مربوط میشوند. به بیان دیگرگرفتاریهای خصوصی یا فردی اموری شخصی هستند. مسائل عام به اموری اطلاق می شوند که حاکم برشرایط خاص در زندگی افراد هستند. آنها به سازمان وشرایط موجود دردرون نهادهای یک جامعه وچگونگی ساخت وسیع و زندگی تاریخی افراد مربوط میشوند. به بیان دیگر یک مسئلۀ عمومی ناشی از بحران در نظام نهادهاست» (میلز ، ۱۳۶۰: ص ۲۳)
ج: ازدواج وعدم تعادل ساختی درجامعه:
مرتن نیز باتأکید برتعادل ناشی از پذیرفتن اهداف و وسایل نهادی شده درجامعه، سعی درتبیین نظام هماهنگ اجتماعی دارد. مرتن یک نظام اجتماعی را توصیف میکند که از یکپارچگی ضعیفی برخوردار است؛ نظامی که بهواسطۀ تأکید بیش ازحد براهداف اجتماعیِ موفقیت و عدم تأکید لازم بر وسائل نیل به آن اهداف، دستخوش یک نوع سوء یکپارچگی ( Mal Intergration ) میشود. در چنین وضعیتی مردم برای حصول به موفقیت به شیوههای نابهنجار روی میآورند. حاصل فونکسیونی این وضعیت، زوال بیشتر مقرارت اجتماعی است. این امر موجب عدم تعادل ساختی درجامعه میشود و در نتیجه مقررات اجتماعی بیش از پیش بی اهمیت میگردد. حالت افراطی این وضعیت، بطور منطقی موجب بیقانونی، عدم یکپارچگی و رهایی کامل فردیت خواهد بود(اسکیدمور ،۱۳۷۲:ص۱۶۱)
د: ازدواج و شرایط آنومیک در جامعه:
میتوان گفت که درشرایط عدم تعادل ساختی و بی سازمانی اجتماعی یک نوع بی نظمی اجتماعی حاکم میگردد که درچنین شرایطی هر پدیدۀ اجتماعی در وضعیت هرج و مرج قرارمیگیرد؛ وضعیتی که امیل دورکیم به آن آنومی میگوید. دورکیم با مبنا قراردادن تغییرات اجتماعی، نهایتأ به این نتیجه میرسد که تخصصی شدن و تمایزات فردی موجب ایجاد وضعیتی میشود که «درحالت نابسامانی ( سردرگمی افراد درتشخیص ارزشها) نیازهای افراد تشدید میشود» ( مهدوی ، ۱۳۷۴: ص ۷۶).
ه: ازدواج ومدرنیسم:
از سوی دیگر یکی از مباحث بسیار مهم در مقولۀ تغییرات اجتماعی بحث مدرنیسم است که به عنوان یک پدیدۀ دارای اثرات غیرقابل انکاری بررخسارههای زندگی اجتماعی انسان از جمله خانواده و ازدواج میباشد. ازجملۀ این تأثیرات میتوان به دگرگونی ارزشها وهنجارها اشاره نمود. در جامعههای در معرض مدرنیسم، همه چیز درحال تحول است. به دلیل وابستگی بخشهای مختلف جامعه به یکدیگر، شروع تحول دریک بخش سریعأ بخشهای دیگر را متأثر مینماید. در کشور ما نیز مدرنیسم از حدود نیم قرن پیش بخشهایی از جامعه را متحول کرده است. این تحولات موجب تحول در خانواده و ازدواج و همسرگزینی نیز شده است. کاهش تعداد ازدواجها و افزایش سن ازدواج از اینگونه موارد هستند.
و: ازدواج و عدم تعادل جمعیتی در سن ازدواج:
برخی مطالعات به بررسی ارتباط بین پدیدههای جمعیتی و وضعیت ازدواج پرداختهاند. عدم تعادل در وضعیت ازدواج عمدتأ در قالب مطالب مربوط به تنگنای ازدواج (Marriage Squeeze) درادبیات جمعیت شناسی ارائه شده است. این مطالب به عدم تعادل در تعداد زنان ومردان موجود درسنین ازدواج مربوط میشوند. یکی از این مطالعات با بررسی جریانهای مهاجرت روستا به شهر و خروج مردان جوان و مجرد از روستا، عدم تعادل در وضعیت ازدواج در روستاها را بررسی کرده است. (جعفری مژدهی ، ۱۳۸۲: ص۸۵)
یکی دیگر از مطالعات مرتبط با موضوع عدم تعادل دروضعیت ازدواج به پدیدۀ ترجیح جنسیتی در خانوادهها برای داشتن فرزند پسر(نسبت به فرزند دختر) اشاره دارد (همان : ص۸۶ ). دراین مطالعه مطرح شده است که اگر خانوادههای موجود دریک جامعه به داشتن فرزند پسر علاقۀ بیشتری داشته باشند و از طرفی امکان جلوگیری از به دنیا آمدن فرزندان نیز وجود داشته باشد، نسبت جنسی درآن جامعه بیش از حد معمول خواهد شد. به طوری که در سالهای آتی که این افراد به سنین ازدواج برسند، درتعداد دختران و پسران موجود درسنین ازدواج عدم تعادل به وجود خواهد آمد.
در یکی از این مطالعات به این نکته اشاره شده است که در یک کشور با جمعیت درحال افزایش، اگر مردان بازنان جوانتر از خود ازدواج کنند، نوعی عدم تعادل در وضعیت ازدواج به وجود میآید. (همان : ص۸۶) در مطالعه حاضر نیز براساس این نظریه، وضعیت ازدواج در ایران مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی تئوریهای مختلف پیرامون ازدواج نشان می دهد که مشکلات گوناگونی درامر ازدواج جوانان وجود دارد. بعضی از این مشکلات مربوط به فرد و بعضی دیگر مربوط به جامعه میباشند. مهمترین عوامل مؤثر برازدواج ومشکلات آن برمبنای نظریات مطرح شده را میتوان شامل موارد ذیل دانست:
- مشکلات ساختی جامعه به صورت مسائل عام اجتماعی درآمده و جامعه را دستخوش تغییرات درهمۀ پدیدهها از جمله ازدواج وهمسرگزینی مینماید.
- با استفاده از دیدگاه دورکیم «تمایزات فردی» بهعنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر مشکلات جوانان درازدواج و همسرگزینی میباشد.
- از بین عوامل مطرح شده درارتباط باخانواده وازدواج، عامل همسان همسری بیش از سایر عوامل ازسوی جامعهشناسان مورد تأکید قرارگرفته است.
- هریک از تئوریهای جامعه شناختی، به نوعی برارزشهای اجتماعی و نقش آنها درامرازدواج تأکید کردهاند. از جمله موارد مشخصترارزشهای اجتماعی، میتوان به توقعات و انتظارات جوانان ( دخترو پسر درآستانۀ ازدواج) از یکدیگر و خصوصیات همسر اشاره نمود. همچنین دراین ارتباط شرایط و مشکلات مربوط به خانوادههای (دخترو پسر) که از نسل قبلی هستند، نیز مورد توجه قرار گرفته است.
- چون ازدواج نوعی انتخاب محسوب میشود، گروه مرجع افراد در شکل گیری انتخابهایشان نقش مهمی را ایفاء میکنند.
- عدم تعادل جمعیتی در سنین ازدواج، میتواند مشکلات جدی برای همسرگزینی جوانان ایجاد نماید.
منابع:
- اسکید مور، ریچارد. ۱۳۷۲ ، تفکر نظری در جامعه شناسی ( ترجمه علی محمد حاضری و دیگران )، تهران، نشر سفید.
- اعزازی، شهلا. ۱۳۷۶ ، جامعه شناسی خانواده باتأکید برنقش ، ساختار وکارکرد خانواده دردوران معاصر ، تهران ، انتشارات روشنگران ومطالعات زنان
- امانی ، مهدی. ۱۳۸۰ ، مقاله : نگاهی به چهل سال تحول جمعیت شناختی ازدواج درایران از ۱۳۳۵تا ۱۳۷۵، نامۀ علوم اجتماعی ، شمارۀ ۱۷، بهاروتابستان ۱۳۸۰، تهران ، انتشارات دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
- جعفری مژدهی. ۱۳۸۲، افشین، مقاله: عدم تعادل دروضعیت ازدواج درایران، پژوهش زنان، شمارۀ ۵، دورۀ ۱ بهار۱۳۸۲،تهران ، مرکز مطالعات وتحقیقات زنان دانشگاه تهران
- حاجی پور، مرتضی. ۱۳۸۳، مقاله: اختیارزوجه وابهام در مفهوم عٌسروحرج ، پژوهش زنان، شمارۀ ۲، دورۀ ۲، تابستان ۱۳۸۳،تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران
- حسینی ، سید مهدی. ۱۳۸۰، مشاوره درآستانۀ ازدواج، انتشارات آوای نور، تهران
- فرجاد، محمد حسین. ۱۳۷۲، آسیب شناسی اجتماعی خانواده و طلاق، تهران، انتشارات منصوری، چاپ اول
- ریتزر، جورج. ۱۳۷۴، نظریه های جامعه شناسی ( ترجمۀ محمد صادق مهدوی وهمکاران )، تهران، دانشگاه شهید بهشتی
- رنجبر، محمد رضا . ۱۳۷۴، ازدواج بدون طلاق، تهران، انتشارات آوای نور.
- ساروخانی، باقر. ۱۳۷۰، مقدمه ای برجامعه شناسی خانواده، تهران، انتشارات سروش.
__________. ۱۳۷۲ . طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، چاپ اول، تهران: دانشگاه تهران.
- سگالین ، مارتین. ۱۳۷۰ ، جامعه شناسی تاریخی خانواده ( ترجمۀ حمید الیاسی)، تهران، نشر مرکز .
- طالب ، مهدی. ۱۳۷۹، مقاله : شیوههای همیاری درازدواج در ایران، نامۀ علوم اجتماعی، شمارۀ ۱۵، بهار و تابستان ۱۳۷۹، تهران، انتشارات دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
- فرجاد، محمد حسین. ۱۳۷۲ ، آسیب شناسی اجتماعی خانواده و طلاق، تهران ، انتشارات منصوری ، چاپ اول.
- کتابی ، احمد. ۱۳۷۹ ، مقاله :زناشویی باخویشاوندان بسیارنزدیک درایران باستان ، نامۀ علوم اجتماعی ، شمارۀ ۱۶، پاییز وزمستان ۱۳۷۹، تهران ، انتشارات دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
- مهدوی ، محمد صادق. ۱۳۷۴ ، عوامل مؤثر بررضایت زن وشوهر، تهران، انتشارات مبتکران.
_____________. ۱۳۷۷، بررسی تطبیقی تغییرات ازدواج، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
- میلز ، سی رایت. ۱۳۶۰، بینش جامعه شناختی ( ترجمۀ عبدالمعبود انصاری، تهران)، شرکت سهامی انتشار.
- میشل ، آندره. ۱۳۵۴، جامعه شناسی خانواده وازدواج ( ترجمۀ فرنگیس اردلان) ، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
- مرکز آمارایران، سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۳۵، ۱۳۴۵، ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷.
_________ ، سالنامه های آماری ۱۳۸۰، ۱۳۸۱، ۱۳۸۲، ۱۳۸۳، ۱۳۸۴
ادامه دارد....
مقاله از اسماعیل جهانبخش، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی دهاقان