به گزارش ایکنا؛ طی روزهای گذشته خبر ابلاغ الحاق دو تبصره به ماده پنج منشور توسعه فرهنگ قرآنی توسط رئیسجمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شد تا از این پس مفاد دو تبصره مورد اشاره در جلسات شورای توسعه فرهنگ قرآنی لحاظ شود.
با الحاق این دو تبصره به ماده پنج منشور توسعه فرهنگ قرآنی تعداد تبصرههای این ماده که به معرفی اعضای شورای تخصصی توسعه فرهنگ قرآنی میپردازد، به عدد سه رسیده است.
بر اساس این الحاقیه و در تبصره دو ماده پنج، تصمیمگیری در مورد اصلاح ترکیب اعضای شورای تخصصی با پیشنهاد شورای تخصصی و تصویب شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام میشود. در تبصره سه که موضوع مورد بحث این نوشتار است نیز بر این موضوع تأکید شده است که وزرای عضو شورای تخصصی، در صورت عدم امکان حضور در جلسات شورای تخصصی میتوانند معاونان ذیربط خود را با حق رأی برای شرکت در جلسه شورای تخصصی معرفی کنند.
بنابر این از این پس و براساس تبصره مذکور، جلسات شورای توسعه فرهنگ قرآنی با حضور معاونان وزرای عضو این شورا و حق رأی داشتن آنها به حد نصاب خواهد رسید، در حالی که از حدود یک سال قبل و پیش از آنکه این مصوبه ابلاغ شود، بخشی از مفاد آن اجرایی شده بود.
قبل از طرح هر سوالی در مورد چرایی تصویب و ابلاغ این مصوبات، اگر نگاهی به مقدمه متن منشور توسعه فرهنگ قرآنی انداخته شود، بر این موضوع که دستیابی به جامعهای قرآنی در گرو اراده مدیران ارشد نظام برای توسعه فرهنگ قرآنی است، تأکید شده است. «دستیابی به جامعهای متمسک به قرآن و عترت و برخوردار از ایمان و عمل صالح، تحقق اندیشههای معمار بزرگ انقلاب اسلامی رضوان الله تعالی علیه و رهنمودهای مقام معظم رهبری مدظله العالی در گسترش فرهنگ حیاتبخش قرآن کریم و ارتقای ایران به کشوری توسعهیافته با هویتی اسلامی - انقلابی، در گرو عزم ملی و اراده هماهنگ مدیران ارشد نظام برای توسعه فرهنگ قرآنی است».
در حالی مقدمه متن منشور توسعه فرهنگ قرآنی، توسعه در این عرصه را به اراده هماهنگ مدیران ارشد نظام برای توسعه فرهنگ قرآنی گره زده است که طی سالهای گذشته تعداد حضور تمامی وزرایی که عضو شورا هستند به انگشتان دست هم نمیرسد و این یعنی مسئولان شورا نتوانستهاند طی 9 سال که از تهیه منشور توسعه فرهنگ قرآنی میگذرد، مدیران ارشد نظام را پای کار بیاورند و این ضعف را با جان و دل بخرند.
ضعفی دوسویه که یک جهت آن متوجه دبیرخانه شورای توسعه فرهنگ قرآنی و سوی دیگر نیز متوجه مسئولان ارشد نظام است. مسئولانی که عملکرد آنها برای حضور در جلسات شورای توسعه فرهنگ قرآنی باعث شده اهالی شورای توسعه به کلی ناامید شده و ناگزیر از حضور معاونان وزرا در جلسات شورا شوند تا اینگونه جایگاه این شورا را تنزل دهند.
آیا چنین عملکردی و رسیدن به چنین جایگاهی نشان از ناتوانی مسئولان شورا برای جلب مشارکت و حضور مدیران ارشد نظام در مسیر توسعه فرهنگ قرآنی ندارد؟ و آیا حضور معاونان وزیر با داشتن حق رأی به جای وزیر باعث تنزل جایگاه این شورا نخواهد شد؟
موضوع دیگری که وجود دارد، این است که با اجرای این مصوبه مشخص نخواهد بود که وضعیت تناسب اعضایی که حق رأی دارند با بقیه به چه صورت خواهد بود، یعنی در حالت جدید، نماینده یک سازمان که فعالیت تخصصی قرآنی در سطح ملی دارد، حق رأی ندارد، اما معاون فرهنگی یک وزارتخانه که فعالیتهای قرآنی آن معاونت درصد بسیار ناچیزی از کل فعالیتها را شامل میشود، حق رأی دارد. آیا با اجرای این مصوبه که شواهد نشان از اجرای آن از یک سال قبل دارد؛ تناسب اعضا به هم نمیخورد؟ و آیا مسئولان شورا نسخهای برای برقراری توازن و تناسب بین اعضای شورا و حق رأی داشتن آنها دارند؟
انتهای پیام