بالغ بر یک ماه است که از افتتاح رسمی دانشگاه هنرهای ایرانی و اسلامی استاد محمود فرشچیان میگذرد؛ دانشگاهی با هدف احیای هنرهای سنتی و ایرانی که متأسفانه در دهههای اخیر با هجمه هنرهای مدرن غربی به محاق رفتهاند و در شرایط کنونی ضرورت پرداختی اصولی و علمی به آنها بیش از پیش احساس میشود.
اما در مورد روند تأسیس این دانشگاه و احساس نیاز به منظور راهاندازی آن به گفتههای بهمن نامور مطلق؛ سرپرست و مسئول راهاندازی دانشگاه هنرهای ایرانی و اسلامی استاد فرشچیان طی یکی دوسال گذشته بسنده میکنیم. وی سال گذشته با اشاره به ضرورت ایجاد چنین دانشگاهی آن را تحولی شگرف در آموزش هنرهای ایرانی دانست و گفت: نیاز به تأسیس یک دانشگاه با هدف توسعه هنرهای ایرانی و اسلامی و استفاده از روشهای متناسب در راستای این هدف احساس شده و استاد فرشچیان نیز به عنوان یکی از مفاخر هنر ایرانی هم بارها بر ایجاد یک مرکز متناسب برای رشد خلاقیت و انتقال اصالتهای هنری تأکید داشتهاند.
نامور مطلق که گفتوگویش در پرتال شورای عالی انقلاب فرهنگی به تاریخ 19 فروردین سال 96 درج شده است، ادامه داد: این موضوع در نهادهای مختلف مثل فرهنگستان هنر، وزارت علوم، سازمان میراث فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و چندین دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت و نهایتاً در شورای عالی انقلاب فرهنگی به این نتیجه رسیدند که تأسیس این دانشگاه امری ضروری برای ایجاد تحول هنر، حفظ اصالتها و ایجاد خلاقیتها است.
وی در همان گفتوگو تصریح کرد: خوشبختانه اساسنامهای تهیه و تصویب شده است و در جلسهای با حضور دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، مسعود سلطانیفر (رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی) تصمیم بر آن گرفته شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی کلیه ضروریات تأسیس دانشگاه را در مصوبات خود منظور کند و پس از طی این روند هماکنون این مصوبه در انتظار ابلاغ رئیس جمهور است و البته مبحث دیگر در این زمینه مشخص کردن نهاد متولی اداره این دانشگاه بود که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مقرر شد چون سازمان میراث فرهنگی ظرفیتهای لازم برای این کار را دارد، این نهاد متولی تأسیس و اداره دانشگاه مزبور شود.
نامورمطلق در پایان همان گفتوگو، اظهار کرد: از نظر اعتبارات سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شاید بتواند بخشی از این اعتبار را تأمین کند ولی کمک سازمان برنامه و بودجه برای تأمین بخش دیگری از اعتبارات لازم است.
اما نامورمطلق، مهرماه سال جاری در گفتوگو با ایرنا درباره سیر تطور بر چگونگی شکلگیری این دانشگاه و چشمانداز آن گفت: شاید 10 سال پیش هنگامی که من در فرهنگستان هنر، دبیر و معاون پژوهشی بودم رصد وضعیت هنر و هنرمندان از مأموریتهای من بود. در یکی از کارگروههای تخصصی هشتگانه که به هنرهای سنتی و صنایع دستی اختصاص داشت، ارزیابی کلی این گروه چنین بود که حال هنر ایرانی خوب نیست و بسیاری از هنرهای ایرانی در حال فراموشی هستند که البته برخی از اساتید و پیشکسوتان هنر نیز نسبت به کمرنگ شدن این هنرها معترض و خواستار جلوگیری از فراموشی آنها شدند و از آن میان استاد فرشچیان یکی از آن چهرههای شاخصی بود که حساسیت فراوانی نسبت به بقای هنر ایرانی داشت و با توجه به جایگاه ایشان نگرانی ایشان را جدی گرفتیم.
وی در ادامه گفت: همان زمان فرهنگستان هنر به این نتیجه رسید که نظام آموزشی نارس، هنرهای اصیل ما را در آستانه انقراض قرار داده است چراکه این نظام تناسبی با این هنرها ندارد. در واقع مشکل اصلی اینجا بود که ساختار این نظام آموزشی را از اروپا به عاریت گرفتهایم و در نتیجه نمیتواند هنرمند ایرانی- اسلامی تربیت کند و لذا این نظام آموزشی عقیم و نازاست و فقط میتواند هنرشناس و هنرمند مدرن تربیت کند و در نتیجه در قالب یک طرح فوری، دروس و پیشگفتارهایی مثل فلسفه هنر را برای اولین بار توسط فرهنگستان هنر و دانشگاه علامه راهاندازی کردیم، اما این کافی نبود و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که ما باید دانشگاهی را در ایران تأسیس کنیم که مبنایش «نظام به روزشده استاد - شاگردی» باشد.
به همین مناسبت گروه هنر ایکنا با برخی از کارشناسان و مدرسان هنرهای سنتی و ایرانی در مورد الزامات تأسیس چنین دانشگاهی و اینکه تا چه اندازه میتواند هدف خود را محقق سازد سلسله گفتوگوهایی ترتیب داده شده است و در آغاز با سلیمان سعیدآبادی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه سوره و مدرس هنر نگارگری و تذهیب پیرامون این مسئله به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در کارنامه حرفه ای سعیدآبادی عناوینی چون مدیریت گروه هنرهای اسلامی مؤسسه آموزش عالی سوره، داوری بخش هنری تذهیب هجدهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم و عضویت در شورای سياستگذاری و دبير علمی هشتمين دوسالانه ملی نگارگری، به چشم میخورد.
ـ دانشگاه هنرهای ایرانی و اسلامی استاد فرشچیان با هدف احیای بسیاری از هنرهای سنتی و اسلامی و تقویت بن مایههای علمی در این عرصه تأسیس شده است، نظر شما درباره ایجاد چنین دانشگاهی چیست؟
قطعاً از نظر کمی تأسیس چنین دانشگاهی مطلوب است چرا که یک مرکز آموزشی نیز به مجموعه مراکز دانشگاهی با رویکرد هنری اضافه شده است و برای ارائه گزارش از سوی مسئولان و اینکه توانستهاند در زمینه گسترش و وسعت فعالیتهای هنری در این عرصه کاری صورت دهند، میتواند کاربردی باشد اما باید دید که آیا از نظر کیفی نیز چنین قابلیتی را داراست یا خیر؟
هم اکنون دانشگاههایی گوناگونی به هنرهای سنتی، اسلامی و از جمله نگارگری و تذهیب میپردازند، باید آماری گرفته شود مبنی بر اینکه خروجی این مراکز آموزش عالی در پرداختن به چنین رشتههایی به چه شکلی بوده است و بعد اینکه آیا بر این اساس برای دانشگاه استاد فرشچیان توانستهایم تعریف خاصی ارائه کنیم یا خیر؟
از ابتدا قرار بود که این دانشگاه شکلی متفاوت از سایر دانشگاههای هنری داشته باشد و به شکل استاد و شاگردی اداره شده و بهطور مثال شاگردان در قالب کارگاههایی در معرض مستقیم تجارب اساتید فن در این زمینه قرار گیرند و لذا هر کدام از آنها که صاحب اندیشه و نگرشی در زمینه خاص هنری باشد، آنها را به شاگردان خود منتقل کند. اینجا این پرسش پیش میآید که آیا در حال حاضر تعداد قابل قبولی از اساتید مجرب مثلاً در حوزه نگارگری و تذهیب برای آموزش صحیح این هنر به هنرجویان وجود دارد؟ که در جواب باید بگویم خیر؛ استاد فرشچیان که مدتهاست در آمریکا به سر میبرند، استاد مهرگان که به دلیل کهولت سن دیگر توان برگزاری کلاس ندارند و معدود اساتیدی همچون استاد آقامیری و رجبی دوانی نیز کفاف ظرفیتهای ایجاد شده در این دانشگاه را به واسطه اشتغال به تدریس در سایر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ندارند و ملاحظه میکنید که ما در همین یک رشته با مضیقه استاد مواجه هستیم ضمن آنکه برخی از این اساتید از نظر عملی و برخی دیگر در حوزه نظری قابلیتهای منحصر به فردی دارند و از لذا از بضاعت علمی یک دست و منظمی نیز از این منظر برخوردار نیستیم.
مشکل دیگر موجود بر سر راه محقق شدن اهداف چنین دانشگاهی مبانی علمی و نظری است که به جرئت میتوانم وجود خارجی ندارد و هر آنچه منبع و کتاب در این زمینه تألیف و به چاپ رسیده است فاقد پشتوانه علمی و خاستگاه تاریخی است و بیشتر شرح تجارب شخصی فعالان و اساتیدی است که چندان پایه و اساس درستی نمیتوان برای آنها قائل شد.
به نظر من مشکلترین بخش یک علم ورود به مبانی آن است و چون حداقل در حوزه نگارگری و تذهیب مبانی علمی درستی از پیش تبیین نشده است لذا هر اقدامی در جهت اعتلای این هنر به انجام میرسد و شاید دانشگاه استاد فرشچیان نیز با چنین اهدافی شکل گرفته است در نتیجه در بدو امر نمیتوان ذهنیت مطلوبی را درباره تأسیس آن داشت که بتواند انتظارات را از چنین دانشگاهی برآورده سازد.
این مسئله در سایر هنرهای سنتی نیز وجود دارد، در زمینه هنر قلمزنی، هنرهای چوب (منبت،معرق و...) نیز مبانی نظری قابل استنادی وجود ندارد و حتی در حوزه هنرهای نمایشی اسلامی که تعزیه را میتوان نمونه بارز آن برشمرد شاهدیم که اغلب آثار تألیفی و مکتوب گردآوری برخی اطلاعات تاریخی هستند که مثلاً از دوران ایلخانی، صفویه و قاجار به عنوان اوج این هنر به وجود آمدهاند و در مورد این هنر سنتی ایرانی متأسفانه مبانی نظری در میان منابع اروپایی بیشتر موجود است.
ـ تصور میشود که ایده اصلی تأسیس این دانشگاه به چند سال پیش و طرح آن در کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی مربوط شود، از آن زمان به این سو چرا تعاملی با بدنه علمی در حوزههای گوناگون هنری به ویژه هنر نگارگری و تذهیب به منظور تبیین مبانی نظری و تولید کتابهای مرجعی برای تدریس در چنین دانشگاه و سایر دانشگاههای هنری به وجود نیامد؟
نخستین فردی که بانی این جریان و پشتوانه فکری تأسیس چنین دانشگاهی شد استاد علی رجبی دوانی بود و این ایده در کمیسیون هنر و معماری شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح و مورد استقبال قرار گرفت که البته با نظر مساعد استاد فرشچیان نیز روند اجرایی آن تا رسیدن به مرحله تأسیس قوت گرفت. با این وجود باید گفت که طی این سالها بیشترین دغدغه دوستان مسئول موضوع تولیت این دانشگاه و اینکه چه نهادی باید مسئولیت آن را قبول کند، بود و کمتر به ملزومات علمی و زیرساختی آن فکر شد چرا که دولت در حال واگذار کردن دانشگاههای کوچکی همچون دانشگاه استاد فرشچیان به بخش خصوصی بود و یا مسئولیت آنها را به عنوان واحدهای کوچک آموزش عالی به دانشگاه علمی و کاربردی واگذار میکرد که در نهایت مسئولیت اداره این دانشگاه نیز به دانشگاه آزاد سپرده شد. شاید چنین اتفاقی به جهت فوت وقت و اینکه به هر حال تأسیس آن، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی بود موجب شد تا در اقدامی شتابزده دوستان مسئول کمتر به فکر تبیین مبانی نظری آن باشند.
ـ اشاره کردید که در حال حاضر حداقل در مورد رشته نگارگری و تذهیب اساتید معدودی برای تدریس در این دانشگاه و برآوردن توقعات هنرجویان وجود دارند با این وجود اساتید جوانتری هستند که طی سالیان گذشته در رشتههای مورد نظر فارغالتحصیل شدهاند. چرا از توان علمی آنها در تأمین بنیه علمی دانشگاهی همچون استاد فرشچیان استفاده نمیشود؟
شخصاً بیستوپنج سال عضو هیئت علمی دانشگاه سوره بودهام و برپایه مشاهداتم باید به این نکته اذعان کنم که متأسفانه خروجیهای دانشگاههای هنری ما از کیفیت لازم برخوردار نیستد و برای دانشجویانی که در دانشگاههای هنری پذیرفته میشوند بیشتر از پرداختن به هنر، اخذ مدرک مهم است در حالیکه ما در این روزگار بیش از هر زمان دیگری نیاز به هنرمند به معنای واقعی آرتیست داریم. هنرمندی که به غیر از گذراندن واحدهای نظری خود در کارگاههای عملی تجربه کسب کند و پس از چند سال بتواند خلأهای موجود در این رشتههای هنری را پر کند.
متأسفانه در عمل شاهد چنین اتفاقی نیستیم و مثلاً در مورد رشته نگارگری در مقطع کارشناسی ارشد که اتفاقاً باید دانشجو وارد فضای جدی کار و تولید اثر هنری شود، بیشتر تمرکز و تأکید مراکز آموزشی بر پژوهش و انجام کارهای نظری است در صورتیکه پرداختن به پژوهش باید بهعنوان یک جریان مستقل در قالب رشتههایی همچون پژوهش هنر صورت گیرد. حاکمیت چنین فضایی موجب شده است که متأسفانه در ارائه پایاننامههای هنری شاهد نوعی بلاتکلیفی و فقدان سمت و سویی درست باشیم و بیشتر از اینکه برای ارائه آنها ابتدا احساس نیازی صورت گرفته باشد و ارائه پایاننامه بتواند تا حدودی برخی موارد گنگ و نامفهوم را به منظور ترغیب جامعه هنری برای تحقیق و کار جدی، مشخص و شفاف سازد، صرفاً برای اخذ مدرک دانشگاهی مواردی در قالب تز مطرح و در نهایت بدون نتیجه به حال خود رها میشوند که این موضوع موجب میشود بضاعت علمی و عملی ما به واسطه تربیت ناصحیح هنرجویان به مرور کاهش یابد.
گفتوگو از امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام