جلسات قرآن در بهبهان پیشینه بلندی دارد؛ مطالعات انجام شده درباره بخشی از تاریخ این شهرستان؛ یعنی دوره قاجار نشان میدهد قاریان برجستهای در آن دوران میزیستهاند که جلسات قرائت قرآن برپا میکرده، قرآنهای خطی متعددی داشته و در تاریخ نامشان به ثبت رسیده است.
خیرالله محمدیان، نویسنده کتاب آیینها و سوگواریهای مذهبی در دارالمؤمنین بهبهان، در گفتوگو با ایکنا از خوزستان، درباره جلسات قدیمی قرائت قرآن در بهبهان، اظهار کرد: ختم قرآن در بهبهان از دیرباز مرسوم بوده و به ویژه در ماه مبارک رمضان که فصل بهار قرآن است، در بسیاری از مساجد، امامزادهها، حسینیهها و منازل شخصی از شب اول این ماه تا آخرین شب آن یک دوره قرآن را ختم میکنند.
وی ادامه داد: محافل ثابت قرآنی هم از گذشته تاکنون در بسیاری از منازل شخصی با حضور قاریان و تالیان در شبهای خاص هر هفته برپا بوده است که سابقه بعضی از آنها از 50 و 60 سال نیز بیشتر است.
محمدیان گفت: جلسات قرائت قرآن در منازل مؤمنین و متدینی همچون مرحوم حاج علیشاه روئینتن، مرحوم حاج شیخ مرتضی، مرحوم حاج عبدالرحیم منیری دهدشتی، مرحوم شیخ فتحالله روحیپور، مرحوم حاج سیدعبدالنبی سعادت، مرحوم حاج شکرالله شریعتی، مرحوم حاج محمد هاشم سعادت، مرحوم حاج شیخ خلیفه غفوری، حاج حسین تدین، حاج علی حجتنژاد، علی مرادی عباباف، بشارتیان، عاشوری، اسدیان، صمیمی، حاج حبیب نصیرخانی و ... برپا بوده است. در این مجالس عده زیادی از قاریان به قرائت پرداخته و گاه مسائل صرفی و نحوی و علم تجوید و حتی تفسیر نیز بیان میشد.
این نویسنده کتب آیینی بیان کرد: معمولاً در هر مجلس چند استاد پیشکسوت وظیفه اداره آن را برعهده داشته و هنگام قرائت قاریان اگر احیاناً اشتباهی صورت گیرد، با گفتن کلمه «اعاده» (به معنی برگرد و درست بخوان) او را به اشتباهش آگاه میکند و از او میخواهد که صحیح آیه را بخواند. در این گونه مجالس گاهی نیز توضیح یا تفسیری کوتاه در مورد بعضی آیات داده شده و یا شأن نزول آیه و نکات مهم دیگر بیان میشود.
وی افزود: علاوه بر ماه رمضان، در مراسم ختم، سوم، هفتم و چهلم متوفی که در مساجد و حسینیهها برگزار میشود، ضمن دعوت از یک نفر قاری سی جزء قرآن نیز به فاتحهدهندگان داده میشود تا هر کدام در حد توانایی خود مقداری از آن را قرائت کرده و ثواب آن را هم نثار روح مرحوم میکنند. همچنین همه روزه در مساجد بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء یک صفحه از قرآن تلاوت میشود تا ختم آن کامل شود و پس از ختم، دوره جدید تلاوت دوباره آغاز میشود.
محمدیان اظهار کرد: در بهبهان معروف است که مرحوم آقامیر عبدالله حسنالحسینی مرتضوی، پدر مرحومان آقا سید محمدحسن حسنالحسینی مرتضوی و آقا سیدعلی حسنالحسینی مرتضوی و آقا سید رحیم حسنالحسینی مرتضوی و آقا سید مجید حسنالحسینی مرتضوی، قرآن جلد سیاهی داشت که معمولاً همیشه آن را همراه خود داشت و مدام آن را قرائت میکرد. این عالم دینی بسیار مورد احترام عموم مردم و قرآنش میان مردم حجت بود و آنقدر به او و قرآنش اعتقاد داشتند که در ضمن معاملات و سخن گفتنهایشان به آن استناد کرده و روی آن قسم میخوردند و وقتی به همدیگر میگفتند که «به قرآن جلد سیاه آقا میرعبدالله» دیگر کسی حرف روی حرف آنها نمیزد.
آیتالله آخوند ملاعلیاصغر روحیپور و چند جلد قرآن خطی
وی ادامه داد: از دیگر قاریان برجسته بهبهان در گذشته آیتالله آخوند ملاعلی اصغر روحیپور (زنده به سال 1274 ه.ق) امام جماعت امامزاده پیرحیدر(ع) در عصر ناصرالدین شاه قاجار بود که گاهی به «علیاصغر خوشنویس» و یا «علیاصغر قاری» در کتابها از ایشان نام برده میشود. ایشان فرزند ملا محمدباقر و او فرزند ملا عبدالرحیم و او فرزند علامه روحالدین است. علامه روحالدین اهل شهرری بوده و به همین جهت به او «روحالدین رازی» میگویند. در اواخر دوره صفویه میزیست و از ری به دهدشت و پس از مدتی به بهبهان میآید و در محل امامزاده حیدر(ع) ساکن میشود. بعد از او فرزندانش ریاست علمی محل امامزاده حیدر(ع) را داشتهاند. بعد از ملا محمدباقر ریاست علمی بین دو فرزندش ملا علیاصغر روحیپور و ملاعبدالله تقسیم میشود.
جلسه قرآن با حضور فرزند ناصرالدین شاه قاجار
محمدیان گفت: آیتالله ملاعلی اصغر روحیپور را باید از شاگردان محمدحسین صاحب جواهر و شیخ اعظم مرتضی انصاری دانست. در کتاب تاریخ فارس نامه ناصری آمده است: «ظلالسلطان پسر ناصرالدینشاه به بهبهان که جزء ولایت فارس بود آمد و در عمارت کلاه فرنگی، تمام قاریان قرآن را جمع نمود و همه آمدند. آخوند ملا علیاصغر روحیپور هم آمد. چون آخوند وارد شد، همه قاریان به احترام آخوند قرآنها را بستند. ظلالسلطان متعجب شد و چون جویای حال گردید، به او گفتند آخوند اول قاری بهبهان است. ظلالسلطان از آخوند خواست قرائت کند و آخوند دست در جیب برده و قرآنی را که به خط خود نوشته بود، بیرون آورده و شروع به خواندن کرد. ظلالسلطان و همراهان از نحوه قرائت او لذت بردند و ظلالسلطان به او هدیهای داد.» (نقل از کتاب شجره طیبه، حاج غلامرضا خادمی، ص 112 و 113).
وی ادامه داد: از آخوند ملاعلی اصغر روحیپور چند جلد قرآن خطی به خط خود ایشان موجود است: یکی قرآن کامل و چند نسخه قرآن 60 پاره و در آخر بعضی به خط خود نوشته «علیاصغر قاری». نمونهای از این خط در کتاب فارس نامه ناصری به چاپ رسیده است. آخوند ملاعلی اصغر روحیپور در حدود 90 سالگی از دنیا رفت و در حیاط امامزاده حیدر(ع) دفن شد. بعد از آن مرحوم، فرزندش آخوند ملا فتحالله روحیپور به همراه دیگر برادرانش یعنی ملامحمد تقی و کربلایی مهدی روحیپور ریاست علمی امامزاده حیدر(ع) را برعهده داشتند که ملامحمد هاشم فرزند ملاعبدالله روحیپور نیز به آنان کمک میکرد. از آخوند ملا فتحالله نیز قرآنهای زیادی موجود است که همگی به خط خود ایشان است و یک نمونه از آن در موزه ملک تهران موجود است.
شهید حبیبالله جوانمردی و دفاع از قرآن
وی با اشاره به شخصیت «شهید حبیبالله جوانمردی» گفت: در اینجا لازم است از جاننثار راه قرآن شهید حبیبالله جوانمردی فرزند نجف (تولد 15/6/1341 شهادت 23/5/1357) به عنوان اولین شهید بهبهان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یاد کنیم که برای دفاع از اسلام و حمایت از قرآن، ناجوانمردانه به دست مزدوران خداناشناس رژیم پهلوی به فیض شهادت نائل آمد.
قضیه از این قرار بود که در گرماگرم مبارزات مردمی علیه شاه دستنشانده و ظالم پهلوی که مردم انقلابی بهبهان همگام با ملت غیور ایران به فرمان رهبر و امام خود به پا خاسته بودند، در عصرگاه نهمین روز از ماه مبارک رمضان که مردم انقلابی و روزهدار بهبهان در مرکز شهر تظاهرات باشکوهی به راه انداخته و مزدوران رژیم پهلوی به آنها یورش برده و آنها را متفرق کرده بودند، شهید جوانمردی به همراه گروهی از تظاهرکنندگان در خیابان فردوسی سابق (خیابان شهید جوانمردی امروز) به مسجد مصلا (مسجد خروار سابق و مسجد امام جعفرصادق(ع) امروزی) پناه میبرند. مزدوران رژیم به مسجد حملهور شده و با شکستن در و پنجره وارد مسجد میشوند و شروع به تیراندازی به هر طرف میکنند. آنان قرآنها و کتابهای دعا را پاره پاره و به هوا پرتاب میکنند و بدین وسیله نهایت بیاحترامی خود را به کتاب خدا و شعایر دینی نشان میدهند.
در این میان حبیبالله با نشان دادن غیرت و شجاعت و جوانمردی که در ذات خود داشت، به طرف سربازان مزدور رفته و ضمن درگیر شدن با یکی از آنها فریاد میزند که: «شما با ما طرفید، بلندگو و قرآنهای مسجد چه کردهاند که آنها را هدف گلولههای خود قرار میدهید و پاره پاره میکنید؟ سینه ما آماده پذیرش گلولههای شما مزدوران است...» آن مزدور نیز ناجوانمردانه حبیبالله را هدف قرار داده و او را با لبان تشنه و زبان روزه به فیض عظمای شهادت که آروزیش بود، میرساند.
وقتی مردم برای تحویل جسد و خاکسپاری آن به بیمارستان هجوم آوردند، مأموران رژیم حتی حاضر نبودند جسد شهید را هم به خانوادهاش تحویل دهند زیرا او را فردی آشوبگر میدانستند!... لذا بعد از چند روز با اخذ ده هزار ریال بابت حرام شدن گلوله (!) خودشان بیاطلاع مردم و خانوادهی شهید، شبانه پیکر مطهر شهید را در احمدآباد به خاک سپردند تا مبادا تظاهرات مردمی ادامه یابد و شجاعت و جوانمردی شهید سرمشقی برای دیگران باشد و آرامگاهش زیارتگاه یاران و مردم انقلابی بهبهان قرار گیرد... اما شهادت جوانمردی خون مردم بهبهان را بیش از پیش به جوش آورد و بالاخره خروش موجهای دریای متلاطم ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره)، صخرههای سست حکومت پهلوی را درهم شکست و خداوند نیز نصرت وعده داده شدهی خود را به آنان نشان داد و در بیست و دوم بهمن همان سال به آنان هدیه نمود.
بر مزار این شهید جاوید اشعار زیر که از سرودههای استاد حاج بشیر تجلی است، نقش بسته است:
در این صدف که تو بینی دُری گران خفته/ اول شهید گرانقدر بهبهان خفته
مجاهدی که برای حمایت از قرآن/ به کف گرفت ز اخلاص نقد جان خفته
کسی که در ره آزادگی فدایی گشت/ به ضرب تیر مخالف در این مکان خفته
شهید تشنه «حبیبالله جوانمردی»/ زبان روزه به حق گشته میهمان خفته
کسی که در صف پیکار دشمنان خدا/ شد از گلولهی دشمن تنش نشان خفته
به احترام گذر کن از این مزار شریف/ که گنج غیرت و ناموس دین در آن خفته
هزار و سیصد و پنجاه و هفت در شمسی/ نه صیام در این غرفه لالهسان خفته
انتهای پیام