به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد ابوالقاسمی، استاد حوزه و دانشگاه شامگاه چهارشنبه 29 بهمن ماه، در هشتمین نشست علمی مرجعیت علمی قرآن با عنوان «مرجعیت علمی، چالشها، زمینهها و ظرفیتها» که از سوی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن برگزار شد، گفت: اگر ما تکلیف خود را با چالشهای سند مرجعیت مشخص نکنیم نمیتوانیم گامهای بلندتری برداریم؛ به همین دلیل این سند یکسری موضوعات را مفروض گرفته ولی چالشها اجازه نداده که تدوینکنندگان سند، آن را طبق خواست خود پیش ببرند.
وی افزود: البته در کنار چالشها، یکسری ظرفیتهای درونی و ذاتی و عرضی و بیرونی هم در کنار تنگناها وجود دارد لذا هر جایی که بحث سند را طرح میکنیم میگویند مگر قرار است قرآن مرجع علمی باشد؟ مثلا آقای فنایی گفته است که داشتن انتظار غلط از قرآن یکی از علل بیگانگی ما با قرآن است لذا بیش از هر چیز باید بکوشیم انتظار خود از قرآن را تصحیح کرده و به عنوان موعظه و دارو برای درمان دردهای اخلاقی استفاده کنیم و نه به عنوان منبع اطلاعات برای ذخیره شدن در ذهن افراد.
ابوالقاسمی تصریح کرد: مسئله چالشی دیگر شبهه تاریخمندی و عصری بودن قرآن است که از سوی برخی بیان شده است؛ میگویند بر فرض اینکه بپذیریم قرآن میتواند مرجع باشد و هدفش هم همین بوده و در صدر اسلام هم عملیاتی شده است ولی به هر حال تاریخمند و مربوط به دوره صدر اسلام است. میگویند قرآن فراعصری نیست و محدود به دوره معینی بوده که وقت آن منقضی شده است.
وی افزود: چالش دیگر بحث قرآن و فرهنگ زمانه است؛ یعنی اگر بگوییم قرآن مرجعیت علمی دارد میگویند از فرهنگ زمانه خود اثر پذیرفته و بازتابی از این فرهنگ است لذا واجد ادبیات و سخنانی است که به درد آن دوره میخورد. چالش دیگر این است که مخاطبان قرآن صرفاً مشافهین یا عام تر از آن هستند؛ مثلاً میرزای قمی گفته که خطابات قرآن نسبت به مشافهین حجیت دارند و برای ما که در آن زمان نبودیم حجیت ندارد لذا نمیتوانیم به ظاهر قرآن اخذ کنیم بنابراین اجازه ورود به قرآن برای دستیابی به مرجعیت نداریم. همچنین اخباریون مخاطب قرآن را «من خوطب» به یعنی پیامبر میدانند.
ابوالقاسمی بیان کرد: آیا قرآن برای متقین است یا برای همه مردم یا همه جهانیان، آیا هدایت برای متقین و یا ذکر برای عالمین و جهانیان است که پاسخ به این سؤالات هم در ذیل شمول مخاطبان یکی از چالشها در برابر سند مرجعیت علمی قرآن است. همچنین زبان قرآن از دیگر چالشها محسوب میشود؛ اینکه آیا زبان قرآن شفاهی، مکاتبهای و یا نوشتاری است. اگر نوشتاری باشد باید ملاحظاتی در آن باشد که الان نیست و اگر شفاهی باشد باز مشکلات دیگری دارد؛ همچنین بیان میشود زبان قرآن عرفی یا حقیقی است، مجازی و اسطورهای است یا خیر؟ کسانی مانند حامد ابوزید میگویند قرآن بافت یک گفتار را دارد نه یک کتاب، لذا برای فهم آن باید در فضای آن گفتار قرار بگیریم.
وی اضافه کرد: مثلاً آقای یداللهی نظرات آیات معرفت و خویی را بحث کرده و گفتهاند که زبان قرآن تشکیکی است و همه انسانها را در بر میگیرد؛ همچنین علامه طباطبایی قائل به عرف خاص در بحث زبان قرآن است لذا باید تکلیف ما با زبان قرآن هم روشن شود. همچنین مسئله چالشی در بحث مرجعیت علمی، جری و تطبیق است، اینکه آیا آموزههای قرآن قابلیت تسری به شرایط دیگر را دارد یا ندارد؛ چالش دیگر هم اختلاف نظر در مفهوم، سطح و عمق جامعیت قرآن کریم است؛ یعنی آیا قرآن شامل همه موارد سیاسی، اجتماعی و ... است و میتوانیم همه فرمولها را از آن به دست آوریم که در اینجا سه نظریه حداکثری، حداقلی و میانه ایجاد شده است.
ابوالقاسمی با بیان اینکه جامعیت مطلق و یا نسبی قرآن از چالشهای اساسی فراروی بحث سند مرجعیت علمی قرآن است، اظهار کرد: تداخل میان جامعیت دین و قرآن از جمله چالشهای عمده در نوشتههای مدافعان و مخالفان جامعیت است؛ مثلاً استاد ایازی به بحث جامعیت شریعت پرداخته ولی نتوانسته میان جامعیت قرآن و دین تفکیک کند، لذا یکی از مشکلات بزرگ همین است؛ همچنین سایه انداختن مباحث طولانی علم و دین از دیگر چالشهای اساسی در این مسیر است. قرآن اصلیترین منبع دین است لذا این سؤال که رابطه علم و دین تباین و تضاد یا هماهنگی و .... است بر مرجعیت سایه انداخته است.
ابوالقاسمی بیان کرد: چالش دیگر، اختلاف در مفهوم و گسترش عقل برای فهم دین و نسبت آن با قرآن است؛ اینکه قرآن و عقل چه نسبتی با هم دارند؛ مثلاً برخی مراد از عقل را ابزاری برای فهم دین میدانند و برخی مراد از عقل را همین عقل ابزاری برای رفع نیازهای بشر میدانند، همچنین دایره و دامنه علم خیلی وسیع است گر چه برخی بحث مرجعیت را در علوم انسانی میدانند ولی تکلیف ما باید با این مسئله هم روشن شود.
وی با بیان اینکه وجود دیدگاههای متفاوت درباره اعجاز علمی از دیگر چالشهاست که برخی این اعجازها را قبول ندارند، اضافه کرد: مثلاً تفسیر نمونه حدود 28 موضوع علمی را به عنوان اعجاز ذکر کرده است ولی برخی هم قبول ندارند ضمن اینکه تعیین مرز میان ظاهر و باطن، تأویل و تفسیر و تفسیر و عدم امکان تفسیر و موضوعات درون قرآنی از دیگر چالشهای ما در سند مرجیعت است.
ابوالقاسمی تأکید کرد: همچنین اختلاف نظر در تعریف دین و انتظارات از دیگر چالشهای پیش رو است لذا دین از منظر امام خمینی(ره) یک دین است ولی برخی هم به این نتیجه رسیدهاند که دین جواب نمیدهد و باید معنویت را جایگزین کنیم که از این منظر، بحث مرجعیت هم منتفی است.
وی افزود: ما در عرصه علوم اسلامی و رابطه آن با مرجعیت قرآن هم با این چالشها مواجه هستیم. گرچه این چالشها در ارتباط قرآن و علوم اسلامی نسبت به علوم انسانی کمتر و علوم انسانی نسبت به علوم تجربی و ... کمتر است.
ابوالقاسمی اظهار کرد: این مباحث روزی به مرحله نهایی نخواهد رسید ولی باید به عنوان مجموعهای که دنبال تحقق مرجعیت قرآن هستیم تکلیف مسائل پیش گفته را روشن و مشخص کنیم و ریلگذاری داشته باشیم و اگر نقدهایی وارد شده ریل و مسیر ما باید روشن باشد. اگر تکلیف این مسائل روشن نشود مخالفتها سبب میشود تا ماشین مرجعیت ما با سرعت به پیش نرود.
ابوالقاسمی با اشاره به زمینهها و ظرفیتهای درونی و بیرونی قرآن برای مرجعیت با اشاره به آیه «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»، گفت: اعجاز بیانی قرآن یکی از ظرفیتهای مهم است لذا هر کسی به اندازه وسع خود میتواند از قرآن برداشت داشته باشد؛ مسئله دیگر اینکه قرآن دارای بطن و لایه پنهان است که عمومی نیست و مربوط به راسخان علم است؛ همچنین ظرفیت دیگر موجود در قرآن این است که قرآن بر عقل و تدبر تشویق کرده و این تأکید یکبار و دوبار هم نیست؛ عقل را کاملاً به رسمیت شناخته است؛ اگر قرآن نمیتوانست مرجع باشد امر به تفکر معنا ندارد.
ابوالقاسمی بیان کرد: جایگاه رفیع علم در قرآن در مرحله بسیار بالایی قرار دارد و این هم از ظرفیتهای درونی است. همچنین همخوانی مضامین و آیات الهی با فطرت انسان جزء ظرفیتهای دیگر است که میتواند در علوم انسانی به کار گرفته شود؛ اعتدال و واقعگرایی در بیان احکام مانند بردهداری، حرمت شراب و ارتباط زن و مرد در قرآن مشهود است و قرآن مراعات حال انسان را کرده و به یکباره منع نفرموده است.
وی، طراوت و شادابی آیات قرآن را از دیگر زمینهها برای مرجعیت علمی برشمرد و اظهار کرد: ممکن است چیزی جاودانه باشد ولی شاداب نباشد؛ همچنین ما مبنای جری و تطبیق را برای قرآن پذیرفتهایم لذا پیام قرآن را منحصر به یک دوره نمیببینیم؛ ضمن اینکه بهرهمندی از عبرتها و مثلهای قرآن میتواند بخش عمده مسائل را جواب دهد، همچنین سلسله آیاتی هستند که به آفرینش و زمین و ... پرداخته و حداقل راه برای پذیرش اعجاز علمی باز شده است.
ابوالقاسمی اضافه کرد: آموزههای قرآن در بحث روابط خانوادگی، امنیت و فقر و انفاق و ... مطالب زیادی دارد و اگر قرآن وارد زندگی شود به بخش عظیمی از اینها پاسخ روشن داده است؛ مفاتیح الحیات مملو از آیات و روایات است و کتب زیادی در بحث سبک زندگی نوشته شده است که شاید بیش از دوم سوم آیات را شامل شود لذا زمینه بزرگی برای مرجعیت است. همچنین واگذارشدن تبیین قرآن به خود پیامبر(ص) و متناسب با شرایط زمان به اهل بیت(ع) و راسخون در علم، ظرفیت دیگری برای استناد به مرجعیت قرآن است. ضمن اینکه ممانعت از تفسیر به رأی بر مبنای «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ » و معرفی اهل بیت(ع) به عنوان مصداق آن بابی را در این زمینه باز کرده است.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در آیه شریفه آمده قرآن کتابی است که ما برای تو ای پیامبر فرستادهایم لذا وقتی کتاب است در بطن آن علم و تعقل و تدبر وجود دارد؛ همچنین فرموده ما آن را به سوی تو فرستادهایم یعنی فقط برای تو فرستاده نشده بلکه برای همگان به سوی تو نازل شده است؛ آیه صراحت دارد که تو(پیامبر) خودت باید مردم را از ظلمات به سمت نور ببری. پس مدیریت امر خروج انسانها از ظلمت بر عهده ایشان است.
وی افزود: در اینجا دو سؤال مطرح است، اول اینکه مخاطبان پیامبر(ص) چه کسانی هستند؟ در چه جامعه و جغرافیا؟ با اضافه شدن «الف و لام» به ناس در آیه ذکر شده مخاطب، همه مردم و جهانیان هستند و قلمرو هم بیرون بردن از هر تاریکی مانند فقر و جهل و بدبختی، حکومتهای جور و ظلم، تعصب، شرک و ... به سمت نور است و بزرگترین مصداق نور، علم و دانایی است و همه خوبیهای جهان شعاعی از نور الهی است.
ابوالقاسمی با طرح این سؤال که آیا پیامبر مجاز است هر کاری برای نورانی کردن جامعه انجام دهد؟ اظهار کرد: پاسخ منفی است زیرا خدا فرمود فقط با اذن من میتوانی این کار را انجام دهی همان طور که عیسی(ع) با اذن خدا میتوانست مردم زنده کرده و بیمار را شفا دهد؛ در اینجا ابهام در مورد شیوه نورانی کردن جامعه هم وجود دارد ولی قرآن فرموده مردم را تا سر راه هدایت و نور ببر نه اینکه با هر وسیلهای بخواهی الزاماً آنها را برسانی زیرا تو مصیطر نیستی و مذکر هستی.
وی با اشاره به ویژگیهای این راه، افزود: پیامبر وظیفه دارد مردم را به راهی ببرد که حمید و پسندیده و مورد قبول مردم، عزیز و شکستناپذیر، برهانمند و عالمانه و مستقیم باشد؛ بنابراین خدا ولایت بر شریعت را به پیامبر(ص) سپرده تا بر مبنای قرآن مأموریت خود را انجام دهد و مخاطبان هم در همه قلمروهای عالم هستند.
ابوالقاسمی گفت: پیامبر(ص)، خاتم نحوه ولایت گذشته و گشاینده نحوه جدید ولایت است که قرار است به غیر انبیاء یعنی معصومین(ع) برسد لذا مدیریت و ولایت بهرهروی از قرآن به پیامبر(ص) سپرده شده تا مردم را تربیت و نظام سیاسی و اقتصادی را بر این اساس شکل دهد. بنابراین ولایت اصلی از خود خداست و به پیامبر(ص) واگذار شده است که او به اذن خدا این مأموریت را انجام دهد و مابقی اقسام ولایت هم در این راستا و مأذون از طرف خداست البته هادیان فقط زمینه هدایت را ایجاد میکنند و ساز و کار را نشان میدهند ولی با زور و فشار قصد هدایت ندارند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق یوسفی مقدم هم در این نشست گفت: پیشنهاد میدهم که ارائه دهنده در نشستی نسبت میان مرجعیت علمی قرآن و مرجعیت دین را روشن کنند و ما آمادگی دعوت از ناقدان را هم داریم تا مباحث به صورت طرفینی مورد تدقیق قرار گیرد.
انتهای پیام