به گزارش ایکنا، وهبه بن مصطفی الزحیلی، از علمای برجسته سوریه، در سال 1932 میلادی در شهر دیر عطیه، یکی از شهرهای حومه دمشق به دنیا آمد. پدرش حافظ قرآن کریم، کشاورز و تاجر بود. او در سوریه تحصیل کرد و در سال 1952 میلادی دیپلم گرفت. سپس به تحصیل در رشته فقه و مذاهب اسلامی پرداخت. او سالها رئیس گروه فقه و عقاید در دانشکده شریعت، فقه و مذاهب اسلامی در دانشگاه دمشق بود. الزحیلی در سال 2008 در مراسمی در شهر پوتراجایای مالزی از سوی دولت این کشور جایزه برترین شخصیت اسلامی سال را دریافت کرد. وی در سال 2015 درگذشت.
این اندیشمند سوری در شماره سوم مجله المنهاج چاپ 2015 مقاله مفصلی درباره مبانی مشترک مذاهب اسلامی و لزوم وحدت اسلامی در دوران معاصر نوشت که چکیدهای از آن را در ادامه میخوانید:
هیچ ملتی در روی زمین نیست که مانند امت اسلامی زمینههای وحدت و وفاق و سازندگی و عمل مشترک داشته باشد. چون دینش یکی است، عقایدش یکی است، اخلاقش و آرزوهایش یکی است و وابستگیش به یک ریشه، حرکت او را به سمت و سویی واحد ضروری میکند. همچنین منابع فرهنگ و دانش امت اسلامی یکی است و اصل و ماهیت متون شرعی آن واحد است. مقصود و تقدیرش یکی است که لقای پروردگار جهانیان است و اعتقادش به قیامت در میان همه مذاهب، مشترک است.
همچنین منابع اجتهاد مذاهب اسلامی یکی است، هر چند در فروع اختلاف دارند. بسیاری از علمای امت به موارد محدود اختلاف توجه بیش از حد کردند و ریشه و اصول و مقدمات را رها کردند و این باعث شد که مردم بویژه علما از سرچشمه دور شوند و به مسائل بیاهمیت مشغول شوند.
آنها در مسائل اختلافی افراط و در اختلافات غلو کردند، نقاط توافق و همگرایی را کنار گذاشتند و آثار فراوانی در توضیح آن اختلافات تألیف کردند.
اگر امروز از آنچه از تاریخ بهجا مانده و واقعیت مبتنی بر آن رنج میبریم، زمان آن فرا رسیده است که در ترازوی بیداری اسلامی کنونی، به همان اصول و عواطف اولیه بازگردیم و یک آرمان که ساختن تاریخی جدید مبتنی بر یک خاستگاه ثابت و بدون تغییر است، دنبال کنیم.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیاز داریم که در برابر بسیاری از چالشها که هدفشان از بین بردن وجود ما، بیثبات کردن، غارت ثروت، تضعیف ساختار ما، زیر سؤال بردن تواناییهای ما، اعتقادات و مقدسات ما، شریعت ما، تاریخ و نیاکان ماست متحد باشیم.
اگر در این تاریخ نورانی، مصیبتها و زخمهایی یافت میشود، بسیار کمتر از آن چیزی است که در تاریخ سایر ملل، بهویژه مردم غرب مییابیم. اما تراژدیهای جانبی تاریخ تا کی ادامه خواهد داشت تا برادران فرزندان هم خون، یک عقیده و یک منبع را از هم جدا کند؟! علمای ما از هر فرقهای که باشند تا چه اندازه به ما اجازه میدهند که اسیر آن نقاط تاریک تاریخمان بمانیم که صفوف ما را به هم میزند و برادران را از هم جدا میکند و تفرقه را اصل نگه میدارد و وحدت را که ریشه است فراموش میکند.
ما علما از این جهت که آگاه یا ناآگاه باشیم گناهکارتریم. اگر در کار خود تجدید نظر نکنیم، به سرنوشت خود فکر نکنیم و برای احیای وحدت ملت در سیاست، اقتصاد، اجتماع، اعتقادات، و اجتهاد از نو تلاش نکنیم و در جهت فراموش کردن ناکامیها و اختلافات گذشته گامی برنداریم.
تفرقه سم کشنده و ضرر محض است که امت را پراکنده میکند و متحد نمیسازد، ویران میکند و آباد نمیسازد، میشکند و التیام نمیبخشد، ضعیف میکند و تقویت نمیکند، درگیری ایجاد میکند و برادری ایجاد نمیکند.
من به صداقت محققان یا مورخانی که اکنون در مورد زخمهای گذشته و موارد اختلافات فرقهای، بسیار صحبت میکنند، تحقیق میکنند، یا مقاله مینویسند، شک دارم، وظیفه عالم و فقیه این است که در جهت تفاهم و رفع خصومتها تلاش کند و دشمنیها را فراموش کند و در جهت ایجاد زمینه مشترک برای وحدت اسلامی تلاش کند.
از دیدگاه من نقاط توافق و همگرایی میان مکاتب اسلامی بسیار فراوان است که مهمترین آنها عبارتند از:
دین نزد خدا اسلام است و اسلام یکی است و باطن همه پیامهای الهی است و دعوت همه انبیاء و رسولان به خدای یکتا و پروردگار واحد است. خداوند یگانه است و ارکان ایمان در اسلام یکی است؛ ایمان به خدا و فرشتگان او و کتابهای او و رسولان او و روز قیامت، ارکان اسلام است. حس مشترکی که همه پیروان فرقههای گوناگون به این اصول دارند گواهی بر این است که معبودی جز خدا نیست و محمد رسول الله است. آنها نماز اقامه میکنند و زکات میدهند و ماه رمضان را روزه میگیرند و خانه خدا را زیارت میکنند.
مسلمانان با فرقههای مختلف خود در گذشته و حال در ارکان ایمان و اسلام و ارکان اعتقادی اتفاق نظر دارند و ممکن است در جزئیات مسائل کلامی و اندیشه فلسفی اختلاف داشته باشند.
مسلمانان در سراسر جهان از ملیتها، زبانهای مختلف و کشورهای دور یا نزدیک، یک تاریخ، یک درد و یک امید دارند. اسلام بزرگ که همه مسلمانان شرق و غرب را زیر بال خود گرفته است. اخوت میان آنها در پیوند برادری ایمانی است، چنانکه در کلام خداوند متعال می فرماید: مسلمانان با هم برادرند پس بین برادران خود اصلاح کنید.
خداوند متعال این امت را تا زمانی که به دین خود، به شریعت پروردگارش پایبند است حفظ میکند. وحدتی که بر پایه عزت اسلامی است پیوندی تنگاتنگ با دین واحد و پروردگار واحد دارد و دلیلی است بر پیوندهای دوستی و تفاهم و همبستگی و اقدام مشترک در میدان جهاد برای خودسازی، ایستادگی در مقابل نیروهای شیطانی و تجاوزگران، از بین بردن توطئههای استکبار جهانی و ظلم و ستم دشمن.
وحدت تشریعی یکی از مهمترین ارکان وحدت بین جوامع یا گروهها، ملتها و مردم است و امت اسلامی با آنچه خداوند در دو منبع اصلی خود یعنی قرآن کریم و سنت نبوی برای آن حفظ کرده است، وحدت تشریعی دارد.
یکی از مهمترین ویژگیهای هویت اسلامی در جهان اسلام این است که قاعده تعامل بین اعضای امت، ثابت و روشن است. نظام عقود مدنی، شخصی، اقتصادی و اجتماعی و نظام عقود متقابل مشترک است. مجازاتها دوری از تقلب و خودداری از ربا و احتکار و ...
احکام عمده اسلام در نظام حکومتی از رعایت عدالت در قضاوت، حقوق، تکالیف و تساوی در برابر شرع و پایبندی به حکم شورا در حکومتداری و فعالیتهای مختلف در همه مذاهب مشترک است. پایان دادن به بیکاری و غلبه بر مشکلات فقر، بیماری و جهل با استفاده از ابزارهای توسعه داوطلبانه مانند زکات، وقف، هدایا، صدقات، نذر و مانند آن از دیگر مشترکات است.
شما این پدیده را در جامعه اسلامی چه در تئوری و چه در عمل بهویژه نظام بانکهای بدون ربا و بیمه تعاون اسلامی میبینید. هر جامعه اسلامی با اشتیاق فراوان منتظر زمانی است که مردم قانون خدا را در همه جنبههای آن اعمال کنند.
برخی از کشورهای اسلامی در این زمینه گامهای صحیح و شرافتمندانهای برداشتهاند و بسیاری همچنان در انتظار نظامهای برگرفته از شریعت و دین الهی هستند و در آن روز مؤمنان شاد میشوند.
اتحاد در برابر دشمن مشترک، یکی از اولین وظایف مسلمانان است. معروف است که دشمنان، جهان اسلام را در تقابل با جهان غرب یا صلیبی-صهیونیستی طبقهبندی کردهاند.باید برای این رویارویی با ابزارهای مختلف تمام نیروها و توانمندی خود را برای دفع خطر و شکست ظالم و رفع بیعدالتی و تجاوز به کار گیریم.
مسیری که باید در مقابل امت اسلامی رقم بخورد، چیزی است که همه ما از آن غافلیم و آن وحدت عمل، وحدت تدبیر، قدرت و اراده مستحکم، عزم شجاعانه و جهاد نیرومندانه و شرافتمندانه است؛ بدون خیانت یا خنجر زدن از پشت، یا تقلا برای جلب رضایت دشمن.
منابع اجتهاد و استنباط، احکامی که هر مسلمانی باید به آن احترام بگذارد و اجرا کند. اما نصوص شرعی در تبیین واجب و حرام و حلال و غیر حلال بسیار صریح است، زیرا حلال روشن است و حرام روشن است و ما هر چقدر هم که از شریعت دور باشیم از درک آن ناتوان نیستیم.
نتیجهگیری
به هر حال، نقاط همگرایی و تفاهم میان مذاهب اسلامی بسیار و نقاط اختلاف اندک و محدود است. همه مسلمانان از مذاهب مختلف بر مرجعیت قرآن و سنت اتفاق نظر دارند.
اختلاف در حوزه فکر و اجتهاد نقص نیست، بلکه پدیدهای سالم و پسندیده است که حکایت از افق وسیع و آزادی کامل دارد. اختلافات اعتقادی بین مذاهب اسلامی، اختلاف ماهوی و اساسی نیست، بلکه اختلاف در جزئیات و فروع است.
اختلاف بین اهل سنت، شیعه و اباضیه و مذاهب اربعه اهل سنت با اختلاف فرقههای مسیحی کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان قابل مقایسه نیست.
اگر نیت خیر باشد و تفاهم حاصل شود و نفرت از بین برود دایره اختلاف واقعاً تنگ میشود و نفرت و شعله تعصب فرقهای که از نظر شرع و عقلانیت و غریزه طبیعی منفور است، خاموش میشود. خداوند سبحان هر کس را به آنچه بدو داده است بازخواست خواهد کرد و مهم این است که اسلام و قرآن و شریعت الهی و سنت پیامبر صلوات الله علیه، قانون اساسی امت اسلامی و رویکرد اهل حق و مدافعان هدایت و توحید است.
ترجمه مقاله از: محسن حدادی
انتهای پیام