مکتب تفکیک خراسان و قابلیت معاصرتی شدن در جامعه ایران اسلامی
کد خبر: 4179058
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۷
یادداشت

مکتب تفکیک خراسان و قابلیت معاصرتی شدن در جامعه ایران اسلامی

وجود خصیصه جمع‌گرایی در جریان مکتب تفکیک خراسان و جهت‌گیری دینی اجتماعی در این مکتب سنتی شیعی، ظرفیت خوبی برای معاصرتی شدن آموزه‌های آن در جامعه کنونی ایران اسلامی است، مشروط به آنکه بتوان خوانشی مدرن از این جریان داشت.

علامه محمدرضا حکیمیدر دو دهه 1340 و 1350 خورشیدی در خراسان (مشهد)، جریانی معرفتی، عقیدتی و سنت‌گرا ظهور کرد که مدعی بود در پی شناخت ناب قرآن و حدیث شیعی و تدوین دانشنامه‌ای اسلامی شیعی بر این مبنا (مجموعه متون «الحیات» در 12 جلد) بدون هرگونه ربط با فلسفه یونانی و اسلامی، عرفان شرقی و اسلامی و دانش‌های انسانی مدرن است. این جریان معرفتی عقیدتی را از لحاظ تاریخ دینی فکر و تاریخ فکر دینی، «مکتب تفکیک» هم می‌توان نامید (آن‌گونه که بانیان آن به‌ویژه علامه محمدرضا حکیمی و برادران حکیمی به صراحت خود نیز ابراز کرده‌اند)؛ یعنی مکتب فکری دینی که خود را آگاهانه از تأثیرپذیری روشی و نظری از جریان‌های فلسفی، عرفانی و دانشی رایج در جهان اسلام کلاسیک و معاصر دور نگه می‌دارد و تلاش می‌کند تا قرآن را با قرآن و حدیث را با حدیث و قرآن فهم کند. جریان تفکیک خراسان به معنایی که گفته شد، حتی به سمت استناد به عقل سنت‌گرای خاصی می‌رود که به دور از عقل‌گرایی سنتی رایج در فلسفه یونانی و اسلامی است.

برون‌داد این جریان فکری عقیدتی ـ که البته متهم به علم‌ستیزی، عقل‌ستیزی، فلسفه‌زدایی و عرفان‌زدایی هم شده ـ مجموعه دانشنامه‌ای به نام «الحیات» است. علامه محمدرضا حکیمی، بانی و مروج این مکتب و مؤلف اصلی این دانشنامه خود درباره رسالت عقیدتی مکتب تفکیک خراسان و نیز اهداف معرفتی الحیات چنین اظهار نظر کرده است: «کتاب الحیات سه هدف را تعقیب می‌کند؛ نشر حقایق قرآنی و تعالیم حدیثی که برای رشد متعالی انسان ضرورت دارد، ساختاردهی قرآنی حدیثی به جامعه که به جز این، ساختاردهی صالح به زندگی و موجودیت انسانی تحقق نخواهد یافت و تبیین این موضوع که آیا رسیدن به فضای تعالی و رشدگستری بدون توجه و تفقه (فهم جامع و عمیق) در قرآن کریم و تعالیم معصومان (مفسران واقعی قرآن) میسر و قابل تحقق است؟... .»


بیشتر بخوانید:


همان‌گونه که ملاحظه می‌شود ـ فارغ از نقدهایی که با نگاه مدرن می‌توان به منطق جریان مکتب تفکیک خراسان داشت و نیز فارغ از چالش‌هایی که تحقق اهداف الحیات در امر واقع آن هم در جامعه مدرن و حتی در جامعه نیمه‌سنتی و نیمه‌مدرنی مانند ایران اسلامی کنونی دارد ـ جریان الحیات فی‌نفسه از روح فردگرایی (توجه به رشد معنویت‌گرایی و اخلاقیت‌گرایی در تک تک افراد مسلمان و شیعه) و جمع‌گرایی (تقویت و توسعه دین‌گرایی در جامعه و فرهنگ) نیز برخوردار است. این امر می‌تواند پتانسیل خوبی برای معاصرتی شدن آموزه‌های الحیات و جریان مکتب تفکیک خراسان در جامعه کنونی ایران اسلامی باشد و به‌تبع می‌تواند زمینه مناسبی هم برای بازتولید اجتماعی، دینی و فرهنگی این جریان و دانشنامه آن فراهم و میسر کند. این امر مشروط به آن است که بتوان خوانشی مدرن از جریان مکتب تفکیک خراسان داشت.    

درباره معاصرتی شدن، اقتضائات تاریخی و شئونات اجتماعی فرهنگی آن

گفتیم که وجود خصیصه جمع‌گرایی در جریان مکتب تفکیک خراسان و جهت‌گیری دینی اجتماعی در این مکتب سنتی شیعی خراسانی، ظرفیت خوبی برای معاصرتی شدن آموزه‌های آن در جامعه کنونی ایران اسلامی است و تأکید هم کردیم که به‌تبع، این خصیصه می‌تواند زمینه مناسبی برای بازتولید اجتماعی، دینی و فرهنگی این جریان نیز فراهم و میسر کند؛ اما این را هم مقید گفتیم که در نهایت امر، تحقق معاصرتی مشروط به آن است که بتوان خوانشی مدرن از جریان مکتب تفکیک خراسان داشت.

در اینجا ـ وفق مطالعات تخصصی مرتبطی که مؤلف پیش‌تر در همین مقوله داشته و در حوزه عمومی نیز نتایج و ایده‌های اصلی آن را به بحث و گفت‌وگو گذاشته است ـ باید برای خوانش مدرن از مکتب تفکیک خراسان، بر این چند مقوله و مضمون مهم و کلیدی انگشت گذاشت که به نظر نگارنده از ماهیت کاملاً جامعه‌شناختی برخوردارند و ضمناً مایه و ماده اصلی برای معاصرتی شدن مکتب تفکیک خراسان هم خواهند بود؛ اما این مقولات عبارتند از:

ـ بنیان‌گرایی معنوی اخلاقی: در مکتب تفکیک خراسان و آموزه‌های دانشنامه الحیات، بعضی از بنیان‌های معنوی اخلاقی مانند عدالت‌گرایی، تقوا، پرهیزکاری، نیکوکاری، انسان‌گرایی، انسان‌دوستی، خیرخواهی، انصاف، کمک به دیگران و... به نقل از حکمت دینی، معارف اسلامی و حدیث شیعی صورت‌بندی شده که دستمایه مناسبی برای تحقق بهزیستی معنوی و مادی انسان اجتماعی معاصر در وجه عام آن، دین‌گرای معتقد در وجه خاص آن و مسلمان شیعی علوی در وجه اخص آن است.

این نوع بنیان‌گرایی foundationalism که البته نباید آن را با بنیادگرایی fundamentalism یعنی جهت‌گیری‌های سلفی‌گری، تکفیری، رادیکال و افراطی دینی طالبانی، القاعده‌ای، داعشی و وهابی رایج در جهان اسلام معاصر اشتباه گرفت، می‌تواند به‌مثابه قواعد عام اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و اخلاقی برای یک زیست دینی، مدنی و عقلانی‌شده مدرن از نوع دین‌گرایی اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به کار گرفته شود.

خوانش مدرن آموزه‌های دینی سنتی

البته باید بتوان با خوانش مدرن، این بنیان‌های معنوی اخلاقی را با تمرکز بر نگاه جامعه‌شناختی که نگاهی مدرن، مناسب، متناسب و جامع برای زیست فردی و جمعی مدرن است، از دانشنامه الحیات استخراج و سپس استنباط و تنظیم مجدد کرد؛ در غیر این صورت چون فرم و محتوای سنتی تدوین و بیان این نوع آموزه‌های عقیدتی مناسب اجتماع سنتی است تا جامعه‌ای شبه‌مدرن از نوع جوامع جهان اسلام و جامعه ایران اسلامی، کار علمی از نوع جامعه‌شناختی آن درباره دانشنامه الحیات متعلق به مکتب تفکیک خراسان بسی سخت خواهد شد؛ لذا بدون خوانش مدرن جامعه‌شناختی، امکان اینکه بتوان و بشود آموزه‌های دینی سنتی را به همان صورت سنتی بیان‌شده، فکرشده و تدوین‌شده عیناً در زیست‌جهان‌های مدرن و شبه‌مدرن کنونی و معاصر ما پیاده کرد، کاری پیچیده خواهد بود، اگر نگوییم ناممکن.

ـ پیوریتانیسم معرفتی فکری: معرفت‌گرایی ناب (پیوریتانیسم اپیستمولوژیک)، اینکه شناختی از جنس خود شناخت episteme داشته باشیم و نه از جنس doxa یعنی عقیده، ایدئولوژی، اسطوره، حکمت و آموزه‌های دانش محلی (فولکلور) و البته اگر چنین معرفت‌گرایی نابی از لحاظ منطقی و معرفت‌شناختی ممکن و میسر باشد، می‌تواند به شکل‌گیری معارف ناب، خالص، اصیل، خلاق، ممتاز و متمایز منجر شود. از این لحاظ، ادعای سنت‌گرایان جریان عقیدتی فرهنگی مکتب تفکیک خراسان این است که آنها بدون هرگونه ارجاع به معارف عرفانی، فلسفی، علمی، ادبی، هنری، کلامی و فقهی رایج و متعارف در جهان غرب، اسلام و ایران و صرفاً با استناد به معارف دینی (حدیث و تفسیر) و متن مقدس (قرآن) نوعی دین‌پژوهی سنتی ناب از نوع اسلامی شیعی را سامان داده‌اند.

هرچند از لحاظ منطق معرفت‌شناسی دینی معاصر که در الاهیات فلسفی و فلسفه دین مندرج شده است و نیز از حیث منطق مطالعات دینی و دین‌پژوهی و حتی شناخت‌شناسی اسلامی، در این‌باره پرسش وارد، لازم و جایز این است: «با توجه به اینکه هرنوع معرفت علمی، فلسفی، هنری، ادبی، عرفانی و فرهنگی، خود نوعی پرسپکتیویسم، منظرگرایی و نگاه از منظر خاصی به انسان، جهان، هستی و خداوند است و اینکه یک نگاه خاص فقط در کنار نگاه‌های دیگر می‌تواند تصویری جامع و کامل از جهان، انسان و خداوند ارائه دهد، چگونه می‌توان قائل به معرفت‌گرایی و معرفت‌شناسی ناب، خالص و تک‌نگاهی بدون هرگونه تعامل و ارتباط با نگاه‌های معرفت‌شناختی دیگر بود؟

اما در عین حال اگر بتوان فارغ از این انتقاد جدی واردشده به ادعای مکتب تفکیک خراسان مبنی بر اتخاذ معرفت‌گرایی ناب دینی «pure religious epistemology» برای پیشبرد دین‌پژوهی اسلامی شیعی سنتی، خالص، ممتاز و متمایز از سایر جریان‌های دین‌پژوهی فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی، چنین معرفت‌گرایی ناب دینی داشت که خلاق، اصیل، بدیع و سازنده باشد، آن‌گاه می‌توان آن را متناسب و مرتبط با مقتضیات دین‌پژوهی اجتماعی فرهنگی مدرن نیز خوانش کرد.

ـ پروتستانتیسم عقیدتی: اصل این بحث که چرا و چگونه پروتستانتیسم دینی یعنی چالش اعتراضی، انتقادی و راهبردی از سوی نوعی دکترین دینی و فرقه مذهبی در مواجهه با آیین‌های مذهبی رقیب یا جامعه‌ای خاص یا قدرت سیاسی مستقر و یا نهاد و سازمان مذهبی قوی شکل می‌گیرد، همچنان از لحاظ دانش دین‌پژوهی و مطالعات جامعه‌شناسی تاریخی ادیان، مسئله‌ای مهم و محل بحث و اعتناست.

فارغ از چالش‌ها، منازعات و مناقشات میان دو تمدن مهم مسیحی و اسلامی در آغاز اسلام و جنگ‌های صلیبی و دوره استعمارگرایی غربی و اکنون در تاریخ اسلام عصر سنت و کلاسیک (سده‌های 8 تا 19 میلادی) می‌توان نزاع مذهبی عقیدتی دو مذهب مهم اسلام یعنی تسنن و تشیع و نیز نزاع‌ها و چالش‌های درونی هرکدام از فرقه‌های سنی (حنبلی، مالکی، شافعی و حنفی) و شیعی (اسماعیلیه، امامیه و زیدیه) و همچنین مناقشات فکری، دانشی، عقیدتی و حتی سیاسی میان اشاعره، اخباریون و حدیث‌گرایان با معتزله و عقل‌گرایان را داده‌هایی متقن و موثق برای تأیید این ادعای جامعه‌شناسی تاریخی دانست که کلیت فضای فرهنگی اجتماعی جهان اسلام عصر سنت و مدرنیته همیشه مستعد و مناسب چالش‌های فکری، عقیدتی و مذهبی بوده، هست و خواهد بود.

رقابت مکتب تفکیک با نواندیشی دینی

بر این مبنا فهم اینکه چرا و چگونه جریان مکتب تفکیک خراسان خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته، وارد این نزاع و چالش با جریان‌های مذهبی رسمی در دین‌پژوهی سنتی و حتی رقابت علمی و  فکری با جریان نواندیشی دینی و یا روشنفکری دینی می‌شود، جریانی که نماینده برجسته آن دانش‌پژوهان دین‌پژوهی مانند مهندس مهدی بازرگان (1286 ـ 1373) مؤلف آثار مهمی مانند «سیر تحول قرآن»، «بازگشت به قرآن» و «خدا و آخرت؛ هدف بعثت انبیا» و دکتر علی شریعتی مزینانی (1312 ـ 1356) بانی، مروج و معلم جامعه‌شناسی دینی و جامعه‌شناسی اسلام و تشیع است، زیاد سخت نیست.

روی هم رفته با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان با نوعی خوانش مدرن خط سیرهای پروتستانتیسم مذهبی عقیدتی را که شاخص مواضع فکری و دینی مکتب تفکیک خراسان است و در دانشنامه حجیم الحیات مندرج شده، به دست آورد. اگر بتوان به این خط سیرها دست یافت ـ کاری که سخت اما شدنی است ـ آن‌گاه این امکان فراهم می‌شود که نقاط واگرایی فکری، عقیدتی و مذهبی مکتب تفکیک خراسان را از جریان نواندیشی دینی (عمدتاً دانشگاهی و آکادمیک) و حتی دین‌پژوهی سنتی (عمدتاً حوزوی و مدرسی) شناخت. به همین منوال می‌توان نقاط همگرایی الحیات را با متون دینی، فرهنگی و اجتماعی مشابه از جمله آثار دین‌پژوهان سنتی و نواندیش هم کشف کرد.  

ـ پراگماتیسم دینی اجتماعی: آخرین خصیصه‌ای که طی خوانش مدرن برای جریان مکتب تفکیک خراسان و دانشنامه الحیات می‌توان برشمرد، عمل‌گرایی دینی اجتماعی، دین‌گرایی کاربردی در جامعه و تلاش برای تبیین و تدوین منظومه‌ای از آموزه‌های دینی و مذهبی است که کاربرد عملی و تأثیرگذار بر بهزیستی مردم و بهبود زندگی جمعی داشته باشد؛ یعنی آن چه ما با عنوان «پراگماتیسم دینی» نامیده‌ایم. از این منظر، هر سه هدف مدنظر علامه حکیمی که پیش‌تر نیز ذکر کردیم و تکرار آن در اینجا نیز سودمند است، تأثیر کاربردی و پراگماتیستی دین را در زیست فردی، گروهی و جمعی مسلمانان و پیروان دین نشان می‌دهد: «... کتاب الحیات سه هدف را تعقیب می‌کند: نشر حقایق قرآنی و تعالیم حدیثی که برای رشد متعالی انسان ضرورت دارد، ساختاردهی قرآنی حدیثی به جامعه که به جز این، ساختاردهی صالح به زندگی و موجودیت انسانی تحقق نخواهد یافت و تبیین این موضوع که آیا رسیدن به فضای تعالی و رشدگستری بدون توجه و تفقه (فهم جامع و عمیق) در قرآن کریم و تعالیم معصومان (مفسران واقعی قرآن) میسر و قابل تحقق است؟... .»

هر سه هدف مزبور ـ همان که مندرجات متن نقل‌شده از علامه حکیمی نیز نشان می‌دهد ـ به نوعی بیانگر این است که در نزد مروجان، مدرسان، معلمان و پژوهندگان مکتب تفکیک خراسان و نیز مؤلف(ان) دانشنامه مذهبی، فرهنگی و اجتماعی حجیم الحیات، دین هم وجه عقیدتی دارد (برای تقویت بنیه اعتقادی مسلمانان و شیعیان)، هم وجه فقهی (برای تحقق احکام شرعی در اجتماع معتقدان) و هم وجه عملی و کاربردی (برای تأثیرگذاری بر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و اخلاقی در زندگی جمعی معتقدان).

حاصل معاصرتی شدن مکتب تفکیک خراسان و آموزه‌های دانشنامه الحیات

مهمترین نتیجه حاصل از معاصرتی شدن ایده‌های مکتب تفکیک خراسان و آموزه‌های دانشنامه الحیات را باید در شکل‌بندی اجتماعی فرهنگی دید که علامه حکیمی به تصریح در تصویرپردازی اسلامی شیعی ناب از جامعه‌ای ایده‌آل که مناسب با شأن و روح قرآن، اسلام و تشیع علوی باشد، برشمرده است: «یک جامعه انسانی، اسلامی و شیعی، منهای فقر، فلاکت، محرومیت، تبعیض، ستم، نابرابری، بی‌عدالتی، استعمار، استثمار، استبداد، استکبار، استضعاف و استحمار، به‌علاوه امنیت، برابری، عدالت، آزادی، رفاه و بهزیستی مادی، اخلاقیت، عقلانیت و مدنیت.»

به‌صورت نظری، ذهنی، تخیلی و آرزویی، نه تنها دین‌گرایان مشتاق تحقق چنین جامعه‌ای هستند که حتی غیردین‌گرایان هم مشتاق تحقق آن خواهند بود؛ چون تنها راه تحقق عینی این جامعه انسانی، اسلامی و شیعی ایده‌آل چنین است: هم‌افزایی نیروهای فکری، عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی.

سیدمحمود نجاتی حسینی (خراسانی)، دین‌پژوه و مدیر گروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران

انتهای پیام
captcha