به گزارش ایکنا، سیدمحمدمهدی جعفری، مترجم و نهجالبلاغهپژوه برجسته، شامگاه 29 آبان در مراسم نکوداشتی که برای وی از سوی خانه اندیشمندان علوم انسانی برپا شده بود، با بیان اینکه زبان بنده از پاسخ به این همه اظهار لطف قاصر است، گفت: مگر اینکه به این سخن امیرالمؤمنین(ع) در دعای شریف کمیل استناد کنم: «و کم من ثناء جمیل لست اهل له نشرته» حقیقتا بر ذره گر نظر لطف ابوتراب کند/ به آسمان رود و کار آفتاب کند... اینها همه از فضل رب و نظر امیرالمؤمنین(ع) است.
وی افزود: پدر بنده در نجف درس خوانده بودند، ولی در حالی که سن اندکی داشتم از دنیا رفتند و بعد شرح ابن ابی الحدید را در بین کتابهای ایشان یافتم، ولی نمیتوانستم عربی بخوانم تا اینکه بزرگ شدم و مقدمه این شرح را نزد یکی از استادان خواندم. لذا عشق به نهجالبلاغه در من ژنتیکی است. در سال 1348 آیتالله طالقانی به بنده گفتند که من جلد اول کتاب امام علی(ع) را ترجمه کردم ولی گرفتاری سیاسی و اجتماعی اجازه نمیدهد که ادامه بدهم و مابقی مجلدات را به بنده دادند و زیر نظر ایشان این کتاب را ترجمه کردم؛ همان موقع مرحوم علامه امینی برای معالجه بیماری از لندن برگشته بود و آیتالله طالقانی به دیدار ایشان رفت و علامه امینی به ایشان گفته بود که کتاب امام علی بن ابیطالب(ع) را که عبدالفتاح عبدالمقصود نوشته بهترین کتابی محسوب میشود که در طول تاریخ اسلام در مورد امیرالمؤمنین(ع) نوشته شده است.
مترجم و شارح نهجالبلاغه اظهار کرد: آیتالله طالقانی گفته بود که ادامه کار را به فردی به نام جعفری سپردهام و علامه امینی، در حق بنده دعا کردند و از سال 49 تا 53 هشت جلد از این اثر را ترجمه کردم و سال 1355 از عبدالفتاح عبدالمقصود دعوت شد که به ایران بیاید و این کتاب خورشیدی تابان درباره امیرالمؤمنین(ع) بود. در سال 53 ساواک گفت ما هر چریکی را دستگیر میکنیم، یک کتاب از شرکت انتشار در دست اوست و من کارمند این شرکت بودم. لذا تصمیم گرفتند آن را تعطیل کنند؛ شهید مطهری تلاش کرد تا از تعطیلی آن جلوگیری شود، ولی ظاهراً دستور فرح پهلوی بود که تعطیل شود.
وی افزود: بعد که به دانشگاه تهران رفتم شنیدم فردی گفته بود که نهجالبلاغه را که شریف رضی گردآوری کرده است عدهای به علی(ع) نسبت دادهاند بدون اینکه سندی داشته باشد. این مطلب باعث ناراحتی بنده شد. آن وقت دانشجوی ارشد بودم و با خدا عهد کردم بدون تعصب شیعی به این مسئله بپردازم و خدا توفیق داد تا پایاننامه ارشد را با عنوان تحقیقی در اسناد و مدارک نهجالبلاغه بنویسم و استاد سید جعفر سجادی که استاد راهنمای بنده بود فرمود این کار فراتر از ارشد است و تو باید اینجا تدریس کنی. در همان ارشد شاگرد عبدالحمید بدیعالزمانی بودم که در ادبیات عرب بینظیر بود؛ بنده به منزل ایشان رفت و آمد داشتم و یک روز به بنده کتابی معرفی کرد و برداشتم و فرمود فلان صفحه را بخوان یعنی نامه طاهربن حسین و من آن را یک هفته مطالعه کردم و متوجه شدم که حدود 40 درصد آن مطالب عهدنامه مالک اشتر است که به دست معاویه افتاد و حتی معاویه از مطالب این نامه استفاده میکرد. وقتی بنی عباس روی کار آمدند در خزانه مامون نگهداری میشد و طاهربن حسین هم بدون اینکه از علی(ع) نام ببرد از آن استفاده کرده است؛ بنده در جلد چهارم پرتوی از نهجالبلاغه در قسمتی که نامه مالک آمده است این نامه را آوردهام تا خواننده این دو را مقایسه کند. افتخار میکنم که خدا توفیق داد تا در خدمت این کتاب بزرگ و پرارج باشم.
جعفری گفت: وقتی قصد داشتیم که رشته نهجالبلاغه را در دانشگاه علوم قرآن و حدیث تأسیس کنیم فردی گفته بود نهجالبلاغه یک کتاب است و نمیشود آن را رشته دانشگاهی دانست، ولی آقای فقهیزاده گفتند: «الناس اعداء بما جهلوا»؛ نهجالبلاغه یک کتاب نیست، بلکه دانشگاه ابدی و همیشگی است. مرحوم سپهر عهدنامه مالک را به فرانسوی ترجمه کرد و این ترجمه به دست رئیس این کشور در آن دوره رسیده بود و او گفته بود نمیدانم این شخص کیست، ولی هرکس باشد این عهدنامه برای اداره جوامع امروز کافی است. این سخن را از چند نفر مثلاً استاد حکیمی هم شنیدم.
وی در خاتمه ابراز امیدواری کرد که نهجالبلاغه از غربت بیرون بیاید، زیرا کتابی برای همه اعصار است و گفت: انسانیت در این کتاب موج میزند و فرادینی و فرامذهبی است و ما شیعیان باید بیشتر و بهتر از دیگران آن را فرا بگیریم.
در ادامه بخش کوتاهی از پیام محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، درباره این استاد قرائت شد: آنچه این استاد گرانقدر را افزون بر خدمات علمی و پژوهشی برجسته کرده دینداری، فروتنی مثالزدنی، دغدغهمندی و شجاعت است که در شخصیت ایشان موج میزند؛ اینجانب ضمن قدردانی و تجلیل از تلاش و یک عمر مجاهدت و مراتب علمی و تحقیقاتی و خردورزی ایشان، توفیق روزافزونشان را در خدمت به مراکز علمی و فرهنگی از خداوند مسئلت میکنم.
همچنین عبدالهادی فقهیزاده، استاد دانشگاه تهران، با بیان اینکه دو قرن گذشت و کسی در نهجالبلاغه تردید نکرد، گفت: کاشف الغطاء گفته که عدم تردید در این کتاب شریف به سبب آن است که نهجالبلاغه متواتر بوده است؛ در سال 76 در نخستین تشرف حقیر به مسجدالنبی در مدینه به کتابخانهای رفتم و به دنبال نهجالبلاغه بودم و به زحمت تنها اثر موجود در آن یعنی نهجالبلاغه را دیدم که نسخه دکتر صبحی صالح بود. در صفحه اول آن برگهای چسبانده شده و خوانندگان را برحذر داشته بود که باور نکنند این کتاب از حضرت امیرالمؤمنین(ع) است، زیرا در آن انتقادهایی درباره برخی شخصیتهای صدر اسلام بیان شده است. شبههای که ابن خلکان آن را آغاز کرد و بعد سویه و جنبههای دیگری گرفت و جوابهای گسترده و مبسوطی از سوی عالمان شیعه به آن داده شد.
فقهیزاده تصریح کرد: استاد جعفری را بیش از 20 سال است که در دانشگاه قرآن و حدیث فعلی میشناسم؛ در آنجا مسئولیتی داشتم و قرار شد برای نخستین بار رشته نهجالبلاغه در دانشگاه ایجاد شود و دانشجو بگیریم؛ بنده با ریاست دانشگاه هماهنگ کردم و چون زبدهتر و برجستهتر از استاد جعفری را نمیشناختم دعوت کردم و ایشان با اخلاص و شعف فراوان مانند یک عضو هیئت علمی تازهکار و بدون هیچ تشریفاتی فعالیت کردند. از دانشگاه شیراز تشریف میآوردند و در خوابگاه دانشجویی ساکن میشدند و روز بعد کلاس درس داشتند و دوباره عازم شیراز میشدند و رنج سفر را بر خود هموار میکردند؛ البته تعداد بسیاری از دانشجویان آن روز، اکنون از استادان نهجالبلاغه در اطراف و اکناف کشورند. در طول 20 سال به صورت مستقیم و غیرمستقیم شاگردشان بودم و همواره برخورد مخلصانه و صادقانه ایشان با دانشجویان را ملاحظه کردهام و اگر احساس محبت به ایشان را در مسئولان و استادان و دانشجویان میبینم، به صداقت و اخلاص ایشان برمیگردد، کمااینکه قرآن کریم فرموده است: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»﴿مریم، ۹۶﴾.
همچنین سید علی علمالهدی، قائم مقام رئیس دانشگاه پیام نور و مدیرعامل انتشارات انجمن علمی مطالعات نهجالبلاغه ایران، در سخنانی با تجلیل از استاد سید محمد مهدی جعفری، گفت: ایشان از مؤسسین و بنیانگذاران انجمن مطالعات علمی نهجالبلاغه ایران هستند و حضور ایشان در دوره نخست انجمن که با چالشهای زیادی مواجه بود ارزشمند و چراغ راه ما بود و سبب شد تا این انجمن به عنوان یکی از انجمنهای با رتبه خوب در وزارت علوم ثبت شد. استاد جعفری در دانشگاه پیام نور منشأ خدمات گسترده بودهاند و به خصوص در راهاندازی رشته دکتری نهجالبلاغه تلاش وافری کردند و مقطع ارشد با حضور ایشان جایگاه ویژه پیدا کرد و درصدد ایجاد این رشته در مقطع کارشناسی هم هستیم.
قائم مقام دانشگاه پیام نور اظهار کرد: ما در مقام تشکر معمولا از بزرگان به خصوص در مراسم بزرگداشت بیشتر به آثار علمی و پژوهشی آنان مینگریم، ولی یکی از ویژگیهای ایشان شاگردپروری است و از مرز دانش عبور کرده و به مرز فهم و حکمت رسیدهاند و خصوصیت حکمت این است که دانشمند میتوانند دانش خود را در عمل اجرا کند. لذا شاگردپروری فراتر از پژوهش است و نیازمند مجاهدت در طول چند دهه است. روحیه شاگردپروری سبب میشود تا دانشجویان از پدر معنوی خود الگو بگیرند و خط و مشی ایشان را دنبال کنند و این امر کمتر در بین استادان و اعضای هیئت علمی در رشتههای مختلفی رخ میدهد؛ برخی از اساتید به این جایگاه ویژه میرسند که دانشجویان ایشان را الگو قرار میدهند؛ دانشجو وقتی ببیند استاد در عمل به حرفهایی که میزند پایبند است دنبالهرو و رهرو او خواهد شد و این امر صرفاً با شعار و حرف محقق نمیشود. امیدوارم این قبیل استادان در فضای دانشگاهی بیشتر شوند و الگوی دانشجویان باشند.
ولیالله شجاعپوریان، استاد زبان و ادبیات عربی و نماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی، گفت: توفیق چهار دهه شاگردی ایشان را دارم؛ یک سال بعد از بازگشایی دانشگاهها در ابتدای انقلاب، ما درسی به نام آشنایی با نهجالبلاغه داشتیم و ایشان استاد ما بودند و از همانجا با ایشان آشنا شدم و جذبه و نورانیت و معنویت را در وجود او دیدم و جذب ایشان شدم. در دوره ارشد هم ایشان استاد راهنمای بنده در نوشتن پایاننامه با عنوان سیمای قرآن در نهجالبلاغه بودند و فروتنی و تواضع و تدین، پارسایی و علم و حلم ایشان برای بنده الگو بود و سبب شد تا ارتباط بنده با ایشان مستدام بماند و بعد که در رشته حقوق وارد مقطع ارشد شدم این توفیق نصیبم شد تا استاد راهنمای رساله ارشد بنده باشند. لذا ایشان حکم سبع المثانی را در زندگی بنده دارد. به همین دلیل در سالهای متمادی یکی از دروس همیشگیام نهجالبلاغه بود و از استاد جعفری خوشهچینی کردم.
امیرعباس علیزمانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، هم در سخنانی بیان کرد: معنا زمانی در زندگی وجود دارد که انسان خودش را بیابد؛ نیچه میگفت ما باید از دانشمندان یک چیز را بیاموزیم و آن این است که بزرگترین اثر هنری خود ما هستیم و انسان با زندگی خودش تابلویی میآفریند و آفرینشگر است. زمانی که دبیرستانی و در ایلام بودم همه جریانات سیاسی فعالیت میکردند و ما آثار مرحوم طالقانی و استاد مطهری را در اختیار داشتیم. دلیل اینکه بنده از رشته تجربی به علوم انسانی تغییر رشته دادم مباحث استاد مطهری و علامه مصباح و مناظرات ایشان با افرادی چون مرحوم شریعتی و احسان طبری بود. شریعتی خطاب به فرزندش میگوید که امیدوارم در طول زندگی با یک یا دو روح بزرگ و زیبا برخورد کنی؛ استاد جعفری چنین نقشی برای بنده داشت. جلد اول کتاب عبدالفتاح عبدالمقصود را مرحوم آیتالله طالقانی ترجمه کرد، در حالی که در زندان بود؛ استاد جعفری این کتاب را با عشق ترجمه کرد و امروز با همین عشق زندگی میکند و بین ذهن و زبان ایشان تناقضی وجود ندارد و مانند آینه است.
علیزمانی گفت: برخی افراد درباره نهجالبلاغه پژوهش میکنند و آن را آموزش میدهند، ولی زندگی آنها مانند معاویه است. طبق نهجالبلاغه زیستن اهمیت دارد و باید انسان در زبان و اندیشه یکی باشد. این تناقضها سبب میشود تا سخنان ما اثرگذار نباشد. در دنیا فرصت محدودی داریم و با آن خودمان را میآفرینیم و این معنا تا بینهایت تأثیر دارد، زیرا وقتی شاگردی تربیت شود، او هم روزی استاد خواهد شد. ایشان با عشق زندگی کرده و در این راه هزینه داده است.
انتهای پیام