در درازنای تاریخ، نام ایرانزمین و شیعه به هم پیوسته است، سرنوشتشان به هم گره خورده و هرگاه بخواهیم به تاریخ یکی از آن دو نظر کنیم، نام دیگری هم به میان میآید. این پیوند تنگاتنگ از دیرباز تا ایران امروزمان فراز و فرودهای خاص خودش را داشته که در نوشتار کنونی و از دل گفتوگو با یکی از مدرسان و پژوهشگران تاریخ اسلام و تشیع به آن نظر شده است. مقطعی که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته، تاریخ شیعه در شهر اصفهان از ابتدای ظهور اسلام تا پایان دوره صفویان است.
علیاکبر عباسی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ و ایرانشناسی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان درباره معنای لغوی و اصطلاحی شیعه اظهار کرد: شیعه در لغت به معنای پیرو است و غالباً به کلمه دیگری اضافه میشود؛ «شیعه علی»، «شیعه معاویه» یا «شیعه ابوسفیان» از نمونههای ترکیبی آن است. البته از همان قرن اول هجری قمری، «شیعه» بدون اضافه شدن، واژهای بود که در اصطلاح به پیروان علی(ع) و جانشینان ایشان گفته میشد.
وی ادامه داد: البته شیعه انواعی دارد. برای مثال، میگوییم تشیع فقاهتی، تشیع زیدی، تشیع محبتی، تشیع صفوی و تشیع عراقی که این مورد اخیر را رسول جعفریان بیشتر مطرح کرده است. درواقع، تشیع از قرائتها و دیدگاههای گوناگونی به آن نظر و تعریف شده است. در آثار محققانی چون رسول جعفریان، حسین صابری، رضا برنجکار و دیگران میتوان معنای تشیع را از جنبههای گوناگون جستوجو کرد و یافت.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان افزود: تشیع انواع گوناگونی دارد، اما مقصود از شیعه در دنیای امروز، همان شیعه امامی است که پیروانش بیشترین جمعیت را به خود اختصاص دادهاند. البته گرایشهای غالیانه شیعه نیز بعضاً در تعدادی از کشورها فراوان است که نمونه آن گروهی از شیعیان ترکیه محسوب میشوند. شیعه امامتی یا جعفری جمعیت غالب است و سایر فرقی که نام بردم، کمتر در دنیای کنونی هوادار و پیرو دارند.
وی درباره فتح اصفهان در قرون نخستین اسلامی بیان کرد: ورود اسلام به ایران و فتح بیشتر نقاط این سرزمین به دوران عمر، خلیفه دوم راشدی بازمیگردد. اصفهان نیز مشخصاً در دوران همین خلیفه دوم با اسلام آشنا شد. از شخصیتهای متعددی در مقام افراد تأثیرگذار در فتح اصفهان نام برده شده است؛ عبداللّه بن بدیل بن ورقاء خزاعی و ابوموسی اشعری، دو تن از معروفترین آنها به شمار میآیند.
عباسی درباره چگونگی فتح اصفهان تأکید کرد: «جنگ» کلمه مناسبی برای توصیف فتح اصفهان به دست مسلمانان نیست. درواقع، درگیری و زد و خورد بهخصوصی در کار نبود و نمیشود گفت که اصفهان با جنگ به دست مسلمانان فتح شد. در اصل، جنگهای بزرگ در سرزمینهای غربی به وقوع پیوست. وقتی دولت ساسانیان رو به زوال گذاشت و در آستانه سقوط قرار گرفت، پشتوانه مردمی نداشت. دیگر مردمی نبودند که بخواهند از این دودمان حمایت جدی کنند.
وی یادآور شد: میتوان گفت با ورود سپاهیان اسلام، خود دولت ساسانی اصلیترین ایستادگی را در برابر مسلمانان داشت، اما عامه مردم از جمله اصفهانیان به مقاومت در برابر اسلام و حمایت از حکومت ساسانی تمایلی نداشتند. با فروپاشی نهایی دولت ساسانی، فتوح نیز برای مسلمانان آسانتر شد و دیگر مقاومت چندانی صورت نگرفت؛ اصفهان نیز یکی از همان شهرها به شمار میرفت که راه گشایش آن هموارتر شد.
این پژوهشگر تاریخ اسلام درباره وضعیت شیعه در اصفهان طی قرون نخستین اینگونه توضیح داد: شیعه در آغازین سالهای فتح اصفهان چندان پررنگ نبود. البته از حاکمان علی(ع)، افرادی چون مخنف بن سلیم ازدی بودند که مدتی در این شهر به سر ببرند و شیعه را نمایندگی کنند. این شخصیت، جد همان ابیمخنف است که «مقتل الحسین» معروفی دارد و از طریق طبری مورخ به یادگار مانده است. مخنف بن سلیم ازدی بعد از جنگ جمل و قبل از صفین در اصفهان حاکم بود. باز هم حاکمانی از سوی علی(ع) و در مدت زمانی کوتاه به اصفهان آمدند، اما در گسترش آیین تشیع نتوانستند تأثیری جدی و درخور داشته باشند.
وی درباره شهر اصفهان در دوران خلفای اموی اظهار کرد: در زمان امویان، بسیاری از شخصیتهای سیاسی این حکومت برای دست یافتن به اصفهان تمایل نشان دادند. به نظر میرسد که این شهر در دوران اموی بسیار مورد توجه بود. جایگاه ممتاز اصفهان و شاید محصولات متنوعی که این شهر داشت و جاذبههای دیگرش، سبب شد تا خلیفههای اموی حکومت این شهر را به کسانی بدهند که با آنها دوستی و صمیمت بیشتری داشتند.
عباسی که کتابهای متعددی در خصوص تاریخ اسلام و شیعه تألیف کرده است، گفت: در کتاب «محاسن اصفهان» اثر مفضل بن سعد بن حسین مافروخی اصفهانی آمده است، وقتی عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی، قصد جنگیدن با مصعب بن زبیر داشت، ۴۰ نفر اعلام آمادگی کردند که خواهان حکومت اصفهان هستند. برخی از سپاهیان مصعب بن زبیر پنهانی پیامهایی به دست عبدالملک بن مروان رساندند و در آنها خاطرنشان کردند که اگر والیگری اصفهان را به ما بدهی، به فرمانده خود پشت میکنیم و برای پیروزی تو از جان مایه میگذاریم.
وی تأکید کرد: همین اشتیاق برای به دست آوردن حکومت اصفهان سبب شد تا عبدالملک بن مروان درباره این شهر کنجکاوی نشان دهد و بخواهد بداند این دیار چه امتیازاتی دارد که این همه داوطلب به خود جذب کرده است. موقعیت و نعمت سرشار این شهر برای همگان جاذبه داشت و وقتی امویان هم به این مسئله پی بردند، کوشیدند تا آن را در اختیار نورچشمیها و دوستان نزدیک خود بگذارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان یادآور شد: طبیعتاً وقتی میگوییم نزدیکان و صمیمیترین دوستان خلفای اموی حکومت اصفهان را به دست گرفتند، یعنی ناصبیها بر این دیار تسلط یافتند. ناصبیها با امویان همفکری داشتند و از دشمنان شیعه به شمار میآمدند. همین مسئله باعث شد تا در عصر اموی، ما اصفهان را شهری ناصبی بیابیم که شیعه در آن غریب بود.
وی به نشانههای غربت شیعه در اصفهان طی قرن سوم هجری قمری اشاره کرد و گفت: ابن هلال ثقفی اهل کوفه، مؤلف کتاب «الغارات» که زاده و درگذشته قرن سوم بود و سالها در اصفهان زندگی کرد، کتابی به نام «المعرفة فی المناقب و المثالب» نوشت که بسیار به شیعه تمایل دارد. این نویسنده وقتی تصمیم گرفت آن را در یکی از شهرهای مخالف علی(ع) نشر دهد و درواقع با هدف معرفی این آیین بکوشد، اصفهان را انتخاب کرد. این موضوع روشن میکند که اصفهان صرفاً با فشار امویان، مخالف شیعه نشده بود و کسانی در این شهر میزیستند که احساسات قلبی ضد علی(ع) داشتند و فارغ از تحمیل سیاستمداران، بر پیروی از این عقاید خود مصر بودند. به هر روی، اصفهان زیر نظر حکومتگران ناصبی قرار داشت و شیعه در این شهر به حاشیه برده شده بود.
عباسی سپس به اوضاع شیعه در اصفهان طی قرن چهارم نگاه کرد و ادامه داد: ۳۲۰ به بعد، آلبویه قدرت بسیاری در جهان اسلام یافتند. رکنالدوله که خیابانی هم امروزه در اصفهان به نام اوست، در شمار حاکمان مهم این دودمان قرار دارد که سالیان درازی نیز در این شهر قدرت داشت. آلبویه شیعه بودند. در این قرن و با وجود قدرتیابی آلبویه باز هم حس ناصبی در اصفهان غلبه داشت. آلبویه شعائر شیعه را پیاده میکرد. برای نمونه، احمد، کوچکترین برادر در میان بویهئیان، هم به برگزاری جشنهای شیعی چون غدیر و هم به عزاداریهای این آیین چون تاسوعا و عاشورا اهمیت میداد.
وی با بیان اینکه ترکان حنفی در قرن پنجم هجری قمری بر بسیاری از نقاط ایران غلبه یافتند، یادآور شد: سلاطین ترک و حنفیمذهب سلجوقی که در ایران قدرت را به دست گرفتند، غالباً وزرایی شافعیتبار برای خود برگزیدند. بنابراین، در این دوره تاریخی، حنفیها و شافعیها مورد حمایت دولت بودند. از اینرو، باز هم شیعه در غربت بود. برخی از شخصیتهای سیاسی نیز که به مذهب توجه ویژه داشتند، مانند خواجه نظامالملک، بسیار قدرتمند بودند.
این تاریخنگار وضعیت شافعی و حنفی را در اصفهان و در عصر سلاجقه چنین توصیف کرد: دعواهای معروف دو محله دردشت و جوباره اصفهان که به ترتیب در دست شافعیان و حنفیها بود، در این دوره یکی از معضلات جدی محسوب میشد. دعواها و کشتارهای عجیبی بین این دو گروه رخ داد.
وی تأکید کرد: کمالالدین اسماعیل اصفهانی که او هم خیابانی در اصفهان به نامش است، در اینباره چنین سروده که «تا دردشت هست و جوباره، نیست از کوشش و کشش چاره، ای خداوند هفت سیاره، پادشاهی فرست خونخواره، تا که دردشت را چو دشت کند، جوی خون برون آرد از جوباره» شیعه در این زمان کمرنگ بود، اما این دو گروه حاضر بودند در برابر شیعیان اختلافات را کنار بگذارند و متحد شوند.
عباسی با تأمل در افزایش تعداد شیعیان اصفهان در دوران سلجوقی افزود: بهدلیل فعالیت حکومت شیعی آلبویه در اصفهان، طی دورههای بعد، یعنی در همین عصر سلجوقیان ما شاهد رشد شیعه هستیم. البته باز هم شیعه در اقلیت است و ما نمیتوانیم بگوییم که رشد جدی و بسیار زیادی داشته، اما به هر حال، تفاوتی دیده میشود. از جمله کسانی که در رشد شیعه و بدون توهین به سنیها در دوران قبل از سلاجقه نقش داشتند و تأثیراتی در همین شهر اصفهان گذاشتند، صاحب بن عباد، وزیر معروف آلبویه بود.
وی به فعالیت اسماعیلیه، یکی از فرق شیعه در عصر سلاجقه، نظر و اظهار کرد: اسماعیلیان را که با نامهایی چون نزاریان و باطنیان هم میشناسیم، در دوران سلجوقی حتی یک دفعه موفق به غلبه بر قلعه «شاهدز» در کوه صفه اصفهان شدند. سلجوقیان با گرایشهای حنفی و شافعی میتوانستند با امامیه کنار بیایند، اما فعالیتهای اسماعیلیه به هیچ وجه برایشان پذیرفتنی نبود. ارتباط اسماعیلیان اصفهان با مصر و ترورهایی که از آنان سر میزد، در این دشمنی سلجوقیان اثر داشت.
این پژوهشگر تاریخ تشیع و فرهنگ و تمدن اسلامی در دنباله بحث اسماعیلیه چنین تصریح کرد: امام محمد غزالی با حمایت خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی، کتابی موسوم به «فضائح الباطنیه» و در رد شیعیان اسماعیلی نوشت. این کتاب در پشت کردن جامعه ایرانی از جمله اصفهان به باطنیان نقش مؤثری داشت. مراکز علمی مانند نظامیه نیز نقش پررنگی در گسترش مذهب شافعی داشتند. یکی از این نظامیهها در سال ۴۵۹ هجری قمری در اصفهان تأسیس شد. بنابراین، فرصت برای رشد و بروز شیعه چندان در قرون حاکمیت سلاجقه فراهم نبود.
وی ورود مغولان به ایران را عصری نو در گسترش شیعه دانست و چنین تحلیل کرد: براندازی خلافت عباسی، حامی جدی اهل سنت به دست مغولها و در قرن هفتم هجری قمری، دورانی در تاریخ ایران رقم زد که با گسترش شیعه و توجه بیشتر به زبان فارسی همراه بود. درواقع، غالباً سلاطین مغولی حتی اگر خودشان شیعه نبودند، سختگیری خاصی در برابر پیروان این آیین نداشتند و بنابراین شاهد رشد شیعه در این عصر هستیم.
عباسی در خصوص فعالیت شیعیان به روزگار مغول تشریح کرد: این رشد و فزونی با تأسیس ایلخانان مغول جدیتر شد و در همه ایران از جمله اصفهان، شیعیان آزادیهایی یافتند. خاندانهای شیعی معروف مانند «جوینی» در گسترش شیعه در اصفهان نقش مهمی داشتند که عمادالدین طبری از علمای آن دوران در آثار خود به تأثیر آنها اشاره میکند. جوینیها بهمنظور دعوت از علما برای سکونت در شهر اصفهان کوشیدند. علامه حلی از جمله علمایی است که در این تاریخ، آثار و شخصیت شیعی او بر ایرانیان تأثیر اساسی داشت.
وی گفت: یکی از مهمترین ایلخانان مغول، الجایتو نام داشت که ۱۳ سال از ۷۰۳ تا ۷۱۶ هجری قمری حکومت کرد. الجایتو در رواج شیعه عزم راسخی داشت و در همین اصفهان نیز نقش پررنگی گذاشت. همین ایلخان بود که دستور داد در خطبههای نماز جمعه باید به جای نام چهار خلیفه، نام ۱۲ امام آورده شود. البته واکنشهایی در سراسر کشور در پی داشت. در همین اصفهان، افرادی با فرمان الجایتو بسیار مخالفت کردند. دوران الجایتو، جلسات بحث و درس، گفتوگو و مناظره و همچنین نگارش کتاب از سوی عالمان شیعه افزایش یافت. این کتابها هرکدام عربی بود، به فارسی نیز برگردانده شد. کتاب شیعی مهم این زمان، «مسمار العقیده» یا «عقیده محکم» نام داشت که درواقع اثری در دفاع از شیعه به شمار میرفت. این روند در دوران تیموری، مخصوصاً از طرف گروههای صوفی که گرایش شیعه داشتند، ادامه یافت و همگی بر گسترش مذهب شیعه در اصفهان اثر گذاشت.
این مدرس و پژوهشگر تاریخ اسلام پس از نظر به قرون هفتم تا نهم هجری قمری به دوران صفویه نظر و تبیین کرد: همان آزادی شیعه در دو عصر ایلخانان و تیموریان، بعدها سبب شد تا در قرن دهم هجری قمری و با ظهور صفویه، مقاومتی در برابر اعلام تشیع در اصفهان صورت نگیرد. بر اساس منابع تاریخی، اصفهانیها بدون مخالفتی حاضر به پذیرش شیعه شدند و علیه اسماعیل، مؤسس صفویان، هیچ واکنش خشونتآمیزی نشان ندادند. امنیت شیعه در اصفهان بهگونهای بود که اسماعیل سالها در این شهر زندگی کرد، هرچند پایتخت حکومتش نبود.
وی درباره وضعیت شیعه در اصفهان و در عصر صفوی بیان کرد: دوران شاه اسماعیل صفوی، اهل تسنن کم نبودند، اما معتدل بودند و مانند ناصبیها تعصب نداشتند. در اوایل همین حکومت، رشد شیعه در اصفهان و در مقایسه با دورههای قبل گسترش بسیاری یافت. اصفهان حتی از سوی شاه تهماسب که شیعه تندرویی بود، مورد توجه قرار گرفت. او نیز پایتختش اصفهان نبود و در قزوین به سر میبرد، اما به اصفهان رفتوآمد داشت. در زمان او، محقق کرکی در رشد تشیع تأثیر عمیقی گذاشت.
با ورود شاه عباس به اصفهان، دورانی نو برای مذهب شیعه در این منطقه آغاز شد که این تاریخنگار دربارهاش چنین گفت: در زمان این پادشاه معروف صفوی، کم نبودند شخصیتهایی که در رشد و معرفی شیعه اثری ژرف گذاشتند. یکی از مهمترین آنها بدون تردید، شیخ لطفاللّه لبنانی بود که پدر همسر شاه عباس هم به شمار میرفت. تأثیر و فعالیت او در بسط و تحکیم نظریه شیعه به قدری بود که به فرمان شاه در میدان نقش جهان این شهر برای او و به نام او مسجدی ساخته شد؛ یعنی همین مسجد شیخ لطفاللّه که امروزه در میدان امام میشناسیم.
وی درباره تثبیت شیعه در اصفهان افزود: به روایت علامه مجلسی در اواخر صفویه، در اصفهان و نیز شهرهای حومه آن به قدری شیعه افزایش یافته بود که به جرئت میتوان گفت یک مسلمان غیرشیعی نیز در این شهر و کل این ولایت پیدا نمیشد. بیدلیل نیست که مجلسی از شاهان صفوی با اسامی خاصی تعریف و تمجید میکند. علامه مجلسی هم لبنانی بود، اما بر فارسی تسلط داشت. این عالم برای معرفی شیعه و بهرهمندی مطلوب ایرانیان از کتابهای شیعی، آثار خود را به زبان فارسی نوشت.
عباسی در واپسین صحبتهای خود اظهار کرد: در اواخر حکومت صفویه ما شاهد نگارش و تألیف مهمترین کتابهای حدیثی شیعی هستیم. آثاری که در این مقطع زمانی شکل گرفت، پیشتر در هیچ حکومتی نمود نیافته بود. آخرین، بزرگترین و کاملترین این کتب در روزگار صفویه، «بحارالانوار» مجلسی به حساب میآید که در زمان شاه سلیمان صفوی، منصب «شیخالاسلامی» را به عهده داشت.
مونا فاطمینژاد
انتهای پیام