به گزارش ایکنا از زنجان، حسینیه اعظم زنجان در پایتخت شور و شعور مکان آشنایی است برای آنهایی که همه ساله در یومالعباس گرد هم میآیند تا گوش فلک را از صدای حقطلبی پر کنند اما وعده اجتماع مردم این بار ۱۵ دی ماه است به بهانهای از جنس بغض، افتخار، غرور، دلتنگی و جاودانگی.
امروز بار دیگر زنجانیها در دیار غواص دریادل قراری گذاشتند تا به سردار دلها بگویند دینت را به بهترین شکل به مردم ایران و جهان ادا کردی و شهادت که شایسته مردان بزرگ است ، مبارکت باد.
مردم آمدند تا ثابت کنند وعدههای هر ساله برای پیرو مکتب امام حسین(ع) بودن و بصیرت زینبی داشتن بیحساب و کتاب نبود. این مکتب انسانساز سردارانی را در دامن خود پرورش داده که هر کدام افتخاری هستند به جاودانگی تاریخ.
نسلهای سوم و چهارم انقلاب، جنگ تحمیلی و مجاهدتهای رزمندگان را به چشم ندیده بود؛ شهادت سردار قاسم سلیمانی، اسطوره مقاومت بینالمللی چشم نسلهای نو را به جنایتهای بدخواهان مظلومان، اسلام و انقلاب باز کرد تا آنها را در مسیر عدالتطلبی استوار تر کند.
امروز هم در اجتماع و دسته عزاداری مردم زنجان حضور کودکان و نوجوانان پررنگ بود، آنهایی که حاج قاسم سلیمانی را قهرمان زندگی خود میدانند و به جای بتمنهای مجازی، شجاعتها و دلیرمردیهای سردارشان را میستایند.
امین پسر ۸ سالهای است که او هم غم از دست دادن سردار در سینه دارد و با اشکی که از چشمانش جاری شده، میگوید: سردار یک قهرمان بود و با داعش که همه از او میترسیدند مبارزه کرد، میخواهم مثل او مرد بزرگی شوم.
حجتالاسلام سعید احمدی، مدیرکل تبلیغات اسلامی استان زنجان هم با تاثر از شهادت سردار قاسم سلیمانی میگوید: سردار دلها به آرزویش که شهادت بود دست یافت ولی ادانم مبارزه و دستیابی به پیروزی نهایی کام جنایتکاران را تلخ خواهد کرد.
حجتالاسلام حسن بیگدلی، مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه انصارالمهدی(عج) استان زنجان نیز تاکید میکند: کینههای مستکبران جهانی از عدم تحقق اهداف شومشان موجب شهادت حاج قاسم سلیمانی شد اما خون این شهید ستونهای نظام را قدرتمند کرده و مستحکم و مقاومتر میشود.
مردم از هر قشری در این عزاداری باشکوه شرکت کردند تا قولی به سردارشان بدهند که راهش ادامه دارد و تفکراتش تا نسلهای متمادی جاودان خواهد ماند؛ همچنان که فرزندی از خطه این استان به نام شهید هادی طارمی، سردار سلیمانی را همراهی کرد، از آرمانهای این انقلاب کوتاه نمیآیند.
عکس از احسان تقیبیگلو
انتهای پیام