کد خبر: 3345056
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۳
حجت‌الاسلام طالبی:

سرآمد دعوت انبیاء نسبت به ابنای بشرتأدیب نفوس است

گروه اندیشه:امام‌جمعه خدابنده با بیان اینکه سرآمد دعوت انبیا نسبت به ابنای بشر «تأدیب نفوس» است، گفت: در مکتب ما از نظر ارزشی، نفوسی که خودشان را به آداب الهی تربیت و مؤدب کردند، نزد خدا از همه باکرامت‌‏ترند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از زنجان،حجت‌الاسلام سید علی طالبی،امام‌جمعه خدابنده رور گذشته،25 مرداد در جلسه اخلاق مدیران شهرستان خدابنده،با بیان اینکه سرآمد دعوت انبیا نسبت به ابنای بشر «تأدیب نفوس» است،اظهار کرد: انسان یک صورت مُلکیِ ظاهری و یک صورت ملکوتیِ غیبی دارد. صورت مُلکیِ ظاهری‌ انسان، همین ظاهر انسان است. سازنده صورت ملکوتیِ غیبی ما که دیده نمی‌شود، خود ما هستیم؛ بر خلاف صورت مُلکیِ ظاهریمان که ما سازنده آن نیستیم.صورت ظاهری ما با تولّد و رشد بر اساس وراثت شکل می‏گیرد، چیزی که سرنوشت انسان، در عوالم بعد از دنیا به آن بستگی دارد، همین صورتِ ملکوتیِ غیبی است، چه در برزخ و چه در قیامت؛ و ما این صورت ملکوتیِ غیبی را با اعمال‌مان می‌سازیم.

وی ادامه داد:وقتی من عملی را انجام می‌دهم، این کار بر روی روحم نقش می‌بندد که ابتدا یک نقش گذرا است، امّا وقتی آن عمل را تکرار می‌کنم، برایم تبدیل به یک ملکه می‌شود. من با آن ملکه صورت باطنم را می‌سازم. ما صورت غیبی و باطنی‌مان را با ملکاتمان می‌سازیم. حشر و نشر ما در عوالم دیگر با همان صورت غیبی و باطنی است که خود ساخته‏ایم، نه با این صورت ظاهری که داریم.اینجا است که می‏گویند اگر عملی را که من انجام دادم، بر اساس شهوتِ بی‌بند و بار بود، آن صورتِ حیوانی که برای باطنم می‌سازم و از آن تعبیر به صورت بهیمیه می‌کنیم، مثلاً خوک می‏شود که در بین حیوانات مظهر شهوت است. غضب را به‏کار می‌گیرم و با آن ملکه درست می‌کنم، ملکه‌اش صورت سبُعیّت و درندگی است؛ شیر باشد یا پلنگ. اگر کسی خُدعه و نیرنگ را تکرار کند که مربوط به وهم است و این ملکه‌اش شود، صورت ملکوتی او، صورت شیطان است. شیطان، مجسمه خدعه و نیرنگ است. عمل منعکس می‌شود و تکرار عمل ملکه‏ساز است و ملکه، صورت باطنی من را می‌سازد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

امام‌جمعه خدابنده یادآور شد:در یک روایت، مسأله ترکیب ملکات در ساختن صورت باطنی و غیبی انسان مطرح شده است که اگرهم شهوت و هم غضب برای انسان ملکه شده باشد، صورتش چطور می‌شود؟ حتّی اگر وهم نیز با این‏ها ملکه شده باشد که مربوط به مسأله شیطنت است فرد چه صورتی پیدا می‏کند؟

تربیت ریشه در عقل عملی دارد
حجت‌الاسلام طالبی با بیان اینکه در مکتب ما از نظر ارزشی، نفوسی که خودشان را به آداب الهی تربیت و مؤدّب کردند، نزد خدا از همه باکرامت‏ترند،عنوان کرد:تربیت یک امر تحمیلی از غیر به انسان نیست. همه اینطور فکر می‌کنند که تربیت یعنی در خدمت یک مربّی باشید و تحت تربیت او قرار بگیرید بلکه انسان باید خود، خود را تربیت کند. تربیت ریشه در عقل عملی دارد عقل عملی یعنی آن نیرویی که انسان با آن خیر و شرّ را در اعمال تشخیص می‌دهد حسن و قبح اعمال را تشخیص می‌دهد، آن کسی که اساس کار است، خودِ من هستم. خودم باید خودم را تربیت کنم. به وسیله چه چیزی؟ عقلم.

وی خاطرنشان کرد: در روایتی داریم که با همین تفکر که دیگران باید انسان را تربیت کنند از حضرت عیسی(ع) سؤال شد که چه کسی شما را تربیت کرد:«وَ قِیلَ لِعیسَی ابنِ مَریمَمَنْ أَدَّبَکَ َ قَالَ مَا أَدَّبَنِی أَحَدٌ رَأَیْتُ قُبْحَ الْجَهْلِ فَجَانَبْتُه» بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۲۶ زشتیِ جهل و نفهمی و بی‌شعوری را که ضدّ عقل است، دیدم و آن را ترک کردم، یعنی جنبه درونی دارد، این را برای اهلِ عملش می‌گویم.انسان بی ‏تربیت، کر و کور است.

تبعیت از هوای نفسانی چراغ عقل را در درون انسان خاموش می‎کند
حجت‌الاسلام طالبی ابراز کرد:اگر انسان بخواهد نفس را رها کند، آن بُعد درونی‎اش که در ارتباط با امور انسانی و معنوی‎اش هست، از بین خواهد رفت و به تعبیری در روایات داریم که کر و کور می‎شود؛ نه آهنگ معنویت را می‎شنود و نه ماورای ماده را می‎تواند شهود کند. اگر در آن بُعد معرفتی‎اش برویم، انسان اگر بخواهد نفس را رها کند آن بعد معنوی اش کر و کور می‎شود.در روایتی دارد که علی(علیه‎السلام) فرمود: «إِنَّکَ إِنْ أَطَعْتَ هَوَاکَ أَصَمَّکَ وَ أَعْمَاکَ وَ أَفْسَدَ مُنْقَلَبَکَ وَ أَوْدَاکَ»  اگر تو بخواهی تحت فرمان خواسته‎های نفسانی‎ات عمل کنی کر و کور می‎شوی و این خواسته‌ها در عاقبت تو را به وادی هلاکت می‎کشاند.

وی با اشاره به اینکه تبعیت از هوای نفسانی چراغ عقل را در درون انسان خاموش می‎کند،گفت:«نفس انسان، لجام می‏خواهد»!بعضی می‌فرمودند: «جلوی این یابوی چموشِ نفست را بگیر»! ما باید دهنه‌ای از شرع و عقل به آن بزنیم و آن را به آداب الهیه مؤدب کنیم. نگو: «دلم می‏خواهد»؛ بگو: «شهوتم می‏خواهد»، «غضبم می‏خواهد»!تربیت یعنی اینکه دیگر نگویی: «دلم می‏خواهد»برخی می‎گویند: «من نمی‎توانم گناه نکنم!»،  نگو: نمی‎توانم؛ بگو: نمی‎خواهم!». «نمی‎توانم» یعنی خدا قدرتش را به من نداده است، نخیر خدا قدرت را داده است و تو می‎توانی؛ ولی نمی‎خواهی! چون مخالفت با نفس فشار دارد و سخت است.

غلبه بر هوای نفس جهاد اکبر است
امام‌جمعه خدابنده اظهار کرد:در اصطلاح به «مقابله کردن با نفس و مهار کردن آن» غلبه بر هوای نفسانی میگویند. هوا یعنی خواسته‎ها، چه در بُعد شهوت باشد، چه غضب و چه وهم. چون نفس به معنای خاصّش از این قوا تشکیل می‎‎‌شود، چه در بُعد شهوت باشد، چه غضب و چه وهم. چون نفس به معنای خاصّش از این قوا تشکیل می‎شود. این تعلیم به تعبیر علی(ع) و این تأدیب، ابتدا مشکل است و از غلبه کردن بر این نفس به «جهاد اکبر» تعبیر شده است. این که می‎گویند جهاد اکبر همین تربیت نفس و غلبه بر هوای نفس است. روایتی از علی(ع) است که می‎فرماید: «ردع النفس عن الهوى الجهاد الأکبر»اگر بخواهی نفست را از خواسته‏های گسترده‎اش برگردانی و جلوی اطلاقش را بگیری، جهاد اکبر کرده‌ای.»

وی با بیان اینکه«تربیت نفس» سخت‌تر از «فتح شهر»است،گفت:در روایتی از حضرت سلیمان نقل ‎کردند که: «إن الغالب لهواه أشد من الذی یفتح المدینه وحده»آن کسی که بخواهد با هوای نفس مبارزه کند و بر هوای نفسش غلبه کند، کارش سخت‎تر است از کسی که بخواهد تنهایی یک شهر را فتح کند. یعنی فتح یک شهر به تنهایی آسان‎تر از جنگ و غلبه بر هوای نفس است.
حجت‌الاسلام طالبی یادآورشد:در ابتدا مشکل است و فشار دارد، امّا گام اوّل را که برداشتی، گام دوم فشارش شاید نصف گام اوّل باشد، گام سوم نصفِ نصف است.تا جائی که غلبه بر هوای نفس بسیار ساده می‎شود. در غررالحکم آمده است که«العاقل من غلب هواه و لم یبع آخرته بدنیاه، عاقل کسی است که بر هوای نفسش غلبه کند و دیوانه کسی است که هوای نفس بر او غلبه کند»

انسان از نظر تربیتی در تمام ابعاد وجودی محتاج به تربیت است
وی با اشاره به اینکه ما دو نوع ادب اعم از باطن و ظاهرداریم،عنوان کرد: بنابراین انسان از نظر تربیتی در تمام ابعاد وجودی، مثل عقل و قلب و نفس محتاج به تربیت است. منظور از نفس هم معنای خاصّ نفس، یعنی شهوت و غضب و وهم است.

خطیب نماز جمعه خدابنده با طرح این پرسش که اولین گام در تربیت نفوس که هم شهوت است، هم غضب است و هم وهم است، چیست؟ گفت: سه نیرو است که معنای اخص نفس را تشکیل می‌دهد. گام اول وهم، یعنی خیال است. اول باید سراغ آن برود و تربیتش کند، چون وهم است که مسایل شهوی و غضبی را برای انسان می‌آراید.خداوند متعال در قرآن‌کریم می‌فرماید: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوء»، این همان نیروی وهم است که اهلش در اصطلاح می‌گویند: این نیروی شیطانیِ درونیِ انسان است. تعبیر به شیطانی می‌کنند. نیروی شیطانیِ درونیِ انسان وهم است.

وی ادامه داد: گام اول در تربیت وهم این است که انسان باید قوّه خیال را ضبط کند.  قوّه خیال مثل پرنده‌ای در درون است که روی یک شاخه می‌پرد، وقتی می‌خواهی ردش کنی از آنجا می‌پرد و روی یک شاخه دیگر می‌رود. وهم است که معاصی، گناهان و خلاف کاری‌ها را برای انسان جلوه می‌دهد و وقتی می‌خواهی آن را از این کار منصرف کنی می‌پرد و روی یک شاخه دیگر می‌رود؛ شاخه دومی هم باز گناه دیگری است.

حجت‌الاسلام طالبی در پایان یادآور شد: می‌گویند خیال را به وادی تفکر بکش. تفکر نسبت به چه چیز؟ تفکر نسبت به آلاء الهی و خلقت خودم. در روایت هم دارد: «تفکر فی آلاء الله» یعنی تفکر در نعمت‌های خدا. فکر کن که خدا چه قدر به تو نعمت داده است؟ خیال را به این وادی بکش. انسان فطریاتی دارد و این تفکر در نعمت‌های خدا در زمینه‌های خاصی بروز و ظهور پیدا می‌کند، از جمله این که تفکر نسبت به نعمت‌هایی که خدا به من داده است موجب یک مسأله فطری در من می‌شود که: «الانسان عبید الاحسان»

captcha