خاطرات شیرین از عصای خاطره‌انگیز استاد قیّم + عکس
کد خبر: 3627810
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۹

خاطرات شیرین از عصای خاطره‌انگیز استاد قیّم + عکس

گروه چهره‌ها: احمد رمضانی، قاری و از شاگردان مرحوم عبدالغنی قیم، هم‌اکنون در محله تهرانسر زندگی می‌کند و از خاطراتش از دوران کودکی و توفیق همراه شدنش با استاد قیم سخن می‌گوید.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، احمد رمضانی، قاری و از شاگردان مرحوم عبدالغنی قیم، پیشکسوت قرآنی کشورمان، از فعالان قرآنی تهرانسر است که همراه با تلاوت قرآن کریم و شرکت در جلسات قرآن به شغل چاپ بنر و امور تبلیغاتی مشغول است. مغازه‌اش جنب مسجد الغدیر شهرک دریا است. او با حضور در جلسه قرآن حبیب صداقت، دیگر قاری جوان کشورمان به تلاوت آیاتی از کلام الله مجید می‌پردازد. حضور رمضانی را به عنوان شاگرد استاد قیم، مغتنم دانسته و با وی گفت‌وگویی ترتیب دادیم.

خاطرات شیرین از عصایی خاطره انگیز برای قرآنیان+عکس

رمضانی با بیان اینکه تلاوت قرآن را از سن 10 سالگی، محضر علی‌اکبر بنایی، فعال قرآنی منطقه تهرانسر آغاز کرده است، گفت: پس از سه سال، تلمذ محضر استاد بنایی، به علت ماموریت شغلی ایشان به بندرعباس، جلسه ایشان را استاد عبدالغنی قیم، اداره کردند. استاد قیم، لحنشان خیلی فصیح بود و لهجه‌شان عربی بود. اکثر قاریان مصری که به ایران می‌آمدند، حتما به جلسه و منزل ایشان می‌آمدند و تلاوت‌های ماندگاری انجام می‌دادند.

احمد رمضانی در ادامه از اولین صحنه و برخورد خود با استاد قیم گفت: 12 ساله بودم که همراه با بچه‌ها در مسجد و جلسه قرآن، خیلی شلوغ می‌کردیم. در حین صحبت با یکی از دوستانم بودم که یکدفعه استاد قیم من را برای تلاوت صدا زد. در جلسه ایشان مرسوم بود که اعضای ضعیف روبروی استاد می‌نشستند و به تلاوت می‌پرداختند تا دم دست استاد باشند.

خاطرات شیرین از عصایی خاطره انگیز برای قرآنیان+عکس

رمضانی ادامه داد: استاد قیم یک عصای معروفی داشت و از کوچک تا بزرگ جلسه، سنگینی آن عصا را روی شانه‌هایشان چشیده بودند. با ترس و لرز جلوی ایشان نشستم و سوره حمد را شروع به تلاوت کردم. با همان حالت بچه‌گانه تلاوت می‌کردم و تا تپق می‌زدم، عصا روی شانه‌ام می‌خورد و پس از چند ضربه عصا، کاملا ترسم ریخت.

خاطرات شیرین از عصایی خاطره انگیز برای قرآنیان+عکس

این فعال قرآنی ادامه داد که پس از تشکیل چهار سال جلسه در مسجد الغدیر، جلسات  استاد به پایگاه علی بن ابیطالب(ع) مسجد صاحب الزمان(عج) در فلکه تهرانسر منتقل شد. در آنجا نیز همراه پدرم محمدصادق رمضانی که خود از اساتید قرآن است به تلمذ نزد استاد قیم ادامه دادم و سطح روخوانی و روان‌خوانی‌ام بالا رفت. یک هفته که جلسه استاد، بسیار شلوغ شده بود و قاریان میهمان زیادی در جلسه حضور داشتند، به تلاوت آیاتی از ادامه درس جلسه پرداختم و چند اشتباه اعرابی و تپق زدم و استاد تا دیدند که در تلاوت قرآن، افت کرده‌ام، محکم عصا را روی شانه‌ام زدند.

این فعال قرآنی در ادامه به خاطره شیرین دیگری از استاد خود اشاره کرد و گفت: عید نوروز سال‌های 74-75 که حدودا 14 ساله بودم، همراه با اسدالله سرلک(استاد قرآن تهرانسر) و پدرم و استاد قیم به بهشت زهرا رفتیم تا سر مزار همسر استاد قیم برویم و فاتحه‌ای بخوانیم. من در حال و هوای بچگی، کمی آجیل و تخمه داخل جیبم بود و در قبرستان می‌خوردم. در مسیر تا سر مزار همسر استاد قیم، به طور اتفاقی کمی آجیل به استاد قیم هم تعارف کردم و اصلا در آن زمان متوجه نبودم که تخمه و آجیل خوردن در قبرستان، کار صحیحی نیست. استاد قیم، ناگهان عصا را بلند کرد که پدرم واسطه شد و این جریان ختم بخیر شد.

خاطرات شیرین از عصایی خاطره انگیز برای قرآنیان+عکس

وی با بیان اینکه استاد قیم شغشان معلمی بود گفت: استاد قيم اهتمام زيادی به آموزش قرآن كريم به صورت تخصصی و علمی داشت و در اكثر مسابقات سطح امتيازدهی و نمره ما به متسابقان بسيار به هم نزديك بود، همچنين استاد قيم بنيان‌گذار تواشيح و ابتهال در ايران بود.

احمد رمضانی در پایان با اشاره به اینکه  استاد قیم، نفس حقی داشت و کلامش حق بود گفت: استاد قیم، به معنای واقعی کلمه، استاد بود و با کلام خود ما را شیفته قرآن کرد و خدا را شاکرم که در مسیر قرآن هستم و هم اکنون در کنار کسب و کار و خدمت به مردم در جلسات آقایان کریم بلالی و حبیب صداقت شرکت می‌کنم.

captcha