حسین مطیع، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه مفهوم خیر و شر مفاهیمی واضح هستند و به همین دلیل در فرهنگ اسلامی زیاد مورد تعریف قرار نمیگیرند، اظهار کرد: این دو مفهوم به مصداق تعیین میشوند، مثلا بیماری، مرگ، زشتی، معلولیت و حوادث غیر مترقبه مثل سیل و زلزله را مصادیق شر به شمار میآورند، همینطور سختیهایی که انسان برای به دست آوردن بعضی چیزها باید تحمل کند. در واقع ما به طور طبیعی متوجه میشویم که منظور از شر، یعنی اموری که برای انسان ملالتآور است و او را آزار میدهد و منظور از خیر، اموری است که به انسان سود و بهره میرساند.
وی افزود: قرآن کریم در آیه 216 سوره بقره به این موضوع تصریح میکند که «...وَ عَسَی أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ...؛ چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است». در واقع خیر و شر همیشه مساوی با دوست داشتن یا نداشتن ما نیست؛ به تعبیر دیگر، هر لذتی مساوی با خیر و هر دردی مساوی با شر نیست.
عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان ادامه داد: ما برای تشخیص خیر یا شر بودن امور، ابتدا به احساس خودمان مراجعه میکنیم تا ببینیم این احساس خوب است یا بد، اگر احساس لذت و فایدهرسانی داشتیم، آن را به خیر تعبیر میکنیم و اگر احساس بدی داشتیم، از آن به شر تعبیر میکنیم. این قضاوت اولیه همه ماست و همه انسانها به طور طبیعی این قضاوت را دارند، ولی قرآن به ما یاد میدهد که این برداشت اولیه را قطعی تلقی نکرده و قدری عمیقتر قضاوت کنیم. چه بسا چیزهایی که باب میل ما نیست و موجب درد و رنج میشود، ولی خیر ما در آن نهفته است.
خیر و شر با ضد خود شناخته میشوند
مطیع با بیان اینکه حکمای مسلمان پنچ پاسخ برای حل مسئله شر ارائه دادهاند، گفت: پاسخ اول این است که شناخت خیر فقط در پرتو شر ممکن میشود و شناخت شر نیز فقط در پرتو خیر ممکن است. اگر همه عالم فقط خیر بود، ما شر را درک نمیکردیم، در این صورت خیر را نیز نمیفهمیدیم. اینکه گاهی مواقع خیر به ما میرسد و گاهی شر، متوجه میشویم که خیر نیز وجود دارد، وگرنه خیر شناخته نمیشد. «تعرف الاشیاء باضدادها». شر با خیر در تضاد است و اگر ضد چیزی را نشناسیم، خود آن چیز را هم نخواهیم شناخت.
وی اضافه کرد: طبق پاسخ دوم، دستیابی به خیرهای بیشمار در جهان فقط با مراجعه به بعضی از شرها ممکن است، یعنی بعضی از امور ظاهرا شر هستند یا مقدمه شر دارند، ولی باطن و نتیجه آنها خیر است. قرآن کریم نیز در آیات 5 و 6 سوره انشراح میفرماید: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً؛ پس (بدان كه) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است». اختراعات و اکتشافات بشر از شرور ناشی میشود، اگر زحمتها، گرفتاریها و بیماریها نبودند، بشر دنبال اختراع و اکتشاف نمیرفت، حتی پیشرفت هم نمیکرد. علت اصلی که باعث شد بشر این همه تلاش کرده و پیشرفت کند، این بود که شروری در عالم وجود داشت و این شرور او را اذیت میکرد، بنابراین برای حل آن شرور به دنبال اختراع و اکتشاف رفت.
عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان بیان کرد: پاسخ سوم این است که در نظام توحیدی، بعضی از شرور جنبه تنبیهی و بیدارگری دارند؛ به تعبیر دیگر، بعضی از حوادث ناگوار مجازاتی از سوی خداوند برای اعمال بد انسانهاست، مثل بلایایی که بر سر اقوام گذشته آمد، یا همانطور که در احادیث آمده اگر کسی قطع رحم کند، فلان حادثه بد برایش اتفاق میافتد.
شر بخشی از پروژه بزرگ خیر است
وی افزود: پاسخ دیگری که حکمای اسلامی برای حل مسئله شر ارائه دادهاند، مبتنی بر هماهنگی نهایی است، یعنی در عالم همه چیز در نهایت نیکوست، ولی چیزی که آن را شر مینامیم، بخشی از پروژه بزرگ خیر است؛ مثل خالی سیاه بر صورتی زیبا، کل صورت زیباست و آن خال زشت است، ولی از دور که نگاه کنیم، میبینیم همان خال سیاه زشت صورت را زیباتر کرده است. به همین منوال، طرح کلی جهان در خدمت خیر قرار دارد، ولی گاهی اوقات شر هم بروز میکند. شهر پیشرفتهای را در نظر بگیرید که دارای سیستم فاضلاب است، اگرچه فاضلاب فینفسه کثیف و بدبوست، ولی در نقشه کلی شهر یک سیستم لازم محسوب میشود.
مطیع ادامه داد: طبق پاسخ پنجم، پرورش کمالات روحی در انسان با یکسری شرور همراه است، یعنی انسان باید سختیها و رنجهایی را تحمل کند که مقدمه دستیابی به کمالات محسوب میشود؛ مثل ورزشکاری که برای موفقیت در مسابقات باید تلاش بیشتری انجام دهد و اگرچه در این مسیر اذیت میشود، ولی موفقیتش بسته به این سختیهاست که ما به آن شر میگوییم. گاهی مواقع سختیهایی که خدا به بندگانش میدهد، برای این است که روح آنها تعالی پیدا کند.
وی با اشاره به آیه دوم سوره فلق، گفت: در این آیه نکته لطیفی وجود دارد و آن اینکه خداوند نفرموده«من شر خُلِق؛ از شری که خلق شده است»، بلکه میفرماید «من شر ما خلق؛ از شر آنچه خلق شده»، یعنی خدا مستقیما شر را خلق نکرده، فاعل شر را آفریده است، مثل انسان که با اختیار خودش شر به وجود میآورد. این لازمه جهان است. جهان در صورتی کامل خواهد بود که در آن بتوان هم خیر را برگزید و هم شر را که اصطلاحا به آن، دفاع مبتنی بر اختیار میگویند. اگر انسان نتواند شر را انتخاب کند، آفرینش او ناقص بوده و اختیار نخواهد داشت، در واقع گزینه بد نیز باید وجود داشته باشد تا اختیار انسان معنا پیدا کند. در سایه چنین اختیاری است که جهان کاملتر میشود.
شر مطلق در جهان وجود ندارد
عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان اضافه کرد: یکسری از شرور از موجوداتی صادر میشود که فاقد اختیار هستند، مثل نیش زدن عقرب و مار، در این موارد گفته میشود شر نسبی است، چنانکه مولوی میگوید: «زهر مار آن مار را باشد حیات/ نسبتش با آدمی باشد ممات»، یا «پس بد مطلق نباشد در جهان/ بد به نسبت باشد این را هم بدان». زهر مار برای خود مار نه تنها چیز بدی نیست، بلکه باعث حیات و خیر آن است. فوران آتشفشان نیز برای زمین خیر محسوب میشود، ولی زهر مار و فوران آتشفشان برای انسان مضر و کشنده است. در واقع خدا شر مطلق نیافریده، موجودی آفریده که ویژگی خاص آن برای خودش خیر و نسبت به موجودات دیگر شر است.
وی تصریح کرد: انسان در گام اول باید همه تلاش خود را انجام دهد تا چیزهایی را که ملایم با طبعش بوده و مفید و سالم است انتخاب کند، ولی اگر در مواردی موفق نشد، نباید زود قضاوت کند؛ مثلا فردی برای انتخاب همسر همه چیز را بررسی کرده و شخص شایستهای را به زعم خودش انتخاب میکند، ولی بعد از مدتی متوجه میشود که همسرش ملایم با طبعش نیست، قرآن در اینجا میگوید عجله نکنید و به فکر جدایی از همسرتان نیفتید، اگر با همسر خود اختلاف پیدا کردید، فکر نکنید دچار شر شدهاید، ای بسا چیزی را دوست نداشته باشید، ولی خدا خیر زیادی در آن قرار داده باشد. اسلام برخلاف روانشناسی غربی لذت محور نیست، بلکه خیر محور، شر گریز و شر ستیز است. چه بسا اموری همراه با درد و رنج باشد، ولی در واقع خیر باشد و چه بسا امری لذتبخش به نظر برسد، ولی در واقع شر باشد.
انتهای پیام