«یلدا» واژهای سریانی به معنای زایش خورشید است. در گذشته مردم تابش خورشید را از تجلیات اهورایی یا خدایی و تاریکی شب را از اعمال اهریمنی میپنداشتند و متوجه بودند که گاه روزها بلند و شبها کوتاه و گاهی هم شبها بلند و روزها کوتاه میشود.
به مرور زمان مردم دریافتند که کوتاهترین روز سال، آخرین روز پاییز و بلندترین شب سال نیز اولین شب زمستان است و پس از این شب روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند و خورشید در آسمان بیشتر میپاید. به همین جهت آن شب را شب یلدا یا شب تولد خورشید نامیدند و پس از این نامگذاری، اول دیماه تا ۱۰ بهمن که در آن هر روز بر شدت سرما افزوده میشود، به عنوان چله بزرگ و ۱۰ بهمن تا ۲۰ اسفند که در آن از شدت سرما روز به روز کاسته میشود، به عنوان چله کوچک شناخته شد.
افراد هر خانواده، سفره مخصوص شب یلدا پهن میکردند و در آن از انواع میوهها و خشکبار، هندوانه، انار، خربزه و میوه هفت مغز (پسته، بادام، توت، فندق، کشمش و انجیر) استفاده میکردند، زیرا اعتقاد خاصی در خوردن آنها و برکتگیری از این میوهها وجود داشته است.
این میوهها کثیرالدانه هستند و در میان مردم قدیم نیز نوعی جادو محسوب میشدند، به گونهای که انسانها با توسل به برکتخیزی و پردانه بودن آنها، با خوردن این میوهها خودشان را نیز مانند آنها پربرکت میکنند و نیروی باروری را در خود افزایش میدهند.
خونچه عروس در شب یلدا
در خطه آذربایجان و زنجان رسم بر این است که در این شب، خونچهای تزئین شده به خانه عروس میفرستادند که در آن، هندوانهای همراه با شال قرمزی که نشانه خوش یمنی و خوشبختی بود، قرار داشت.
خوردن قاووت و پخش حلوا از دیگر رسوم شب یلدا در زنجان است و پس از خوردن حلوا و قاووت، بر سر سفره یلدا، ظرفی از حلوا و قاووت را در طاق پنجره میگذاشتند و کنار آن یک آیینه و گلدان پر از گل قرار میدادند و اعتقاد داشتند شب هنگام خضر نبی برای خوردن حلوا و قاووت به خانه آنها خواهد آمد.
انار، آجیل، هندوانه و تنقلات از خوردنیهای مخصوص شب چلدا است و مردم از ایام قدیم بر این باورند که اگر در این شب هندوانه بخورند، از گرمای تابستان مصون میمانند و از همینرو این میوه جایگاه خاصی در مراسم شب یلدا دارد. در گذشته مردم معتقد بودند که در این شب کسی نباید به مسافرت برود، چون در این صورت تا پایان سال در به دری و آوارگی میکشد.
جشن شب چله، پس از نوروز تنها جشنی است که همواره در میان ایرانیان پایدار مانده است و علت پایداری آن را میتوان باور دینی کهن مهرپرستان یعنی زایش خورشید و مهر دانست. هر جشن، آیینی دارد. یلدا و جشنهای شب یلدا، یک سنت دیرین در ایران است و به عنوان یک جشن آریایی از هزاران سال پیش رواج داشته است. این آیینها که تا چند دهه پیش فراگیر و اکنون در برخی مناطق اغلب روستایی پابرجاست.
در زنجان مرسوم بود که در شبهای چله، مردم گندم برشته را به ردیف، روی بام خانههایشان میریختند و معتقد بودند که با این کار، سال پر برکتی پیش رو دارند. متأسفانه این آداب و آیینها به علت کمتوجهی، رو به فراموشی هستند، بهگونهای که رسومی همچون شب یلدا که متعلق به ایرانیان است، بر اثر بیتوجهی بتدریج فراموش میشود.
شب یلدا بهعنوان یک فرهنگ تمام ایرانی، میتواند نقطه اشتراک میان ادیان و فرهنگها قرار گیرد. از همینرو باید از این ظرفیت برای نزدیکی ادیان و فرهنگها استفاده کرد و بر اساس فرهنگ کهن ایران، در شبانگاه واپسین روز آذر ماه، نبردی میان اهریمن و اهورا مزدا در میگیرد و تا سپیده دم و طلوع خورشید ادامه مییابد و مردمان برای رفع این نحوست، در انتظار سپیده دم و شکست اهریمن و طلوع روشنایی اهورایی به شب زندهداری میپردازند.
برخی از آداب و رسوم گذشتگان، سمبل مهرورزی است. همچنان که بر پایه اساطیری کهن در شب یلدا، ایزد نور در کوه البرز در یک غار از فروغ زاییده شده است و مهریان در غارها و یا جاهای فرو افتاده، مهر را نیایش میکردند و او را آگاه به همه اعمال و افکار میدانستند و طی یک سنت ۱۰۰۰ ساله، خانوادههای ایرانی در شب یلدا آخرین روز از پائیز و نخستین شب از آغاز زمستان که طولانیترین شب سال است، با رفتن به خانههای یکدیگر، کنار هم مینشینند و آنان که ذوقی دارند، تفالی به دیوان حافظ میزنند.
بعضاً افراد سعی میکردند روز اول دی را در معرض آفتاب قرار گیرند و به اعتقاد خود از اولین روز تولد خورشید، گرمی و حرارت و پویایی را تبرک میگرفتند و بعضی نیز هنگام طلوع خورشید را زایش خورشید میدانستند و به نیایش مشغول میشدند و پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خدا طلب میکردند و شب هنگام دعایی به نام «فییوم» میخواندند که دعای شکرانه نعمت بوده است.
کرسی؛ گرمابخش سرمای سخت زمستان
به گفته حسین عباسینیا، پژوهشگر، محقق و مدرس تئاتر، كرسی وسیلهای برای گرم شدن بود كه اهالی خانواده از آن برای گرم شدن، استفاده میكردند و در ادوار گذشته وسیله گرمایی پر قدرت مانند امروز معمول و مرسوم نبود؛ لذا خانوادهها در فصل زمستان و شبهای سرد و برف و بوران برای گرم شدن و نیز برای خوابیدن و استراحت از وسلیه كرسی استفاده میكردند.
عباسینیا میافزاید: كرسی در عین اینكه یك وسلیه گرمایی بود وسلیه ای برای جمع شدن افراد خانواده و فامیل دور همدیگر و همچنین وسلیهای بود برای همفكری و هم اندیشی خانوادهها و در واقع حكم یك میز كنفراس را داشت چرا كه این وسیله بسیار ساده، در شبهای طولانی زمستان افراد خانواده را دور هم جمع میكرد.
این پژوهشگر، محقق و مدرس تئاتر ادامه میدهد: بر این اساس بزرگ خانواده قصهها و مثلهای پند آموزی را به افراد خانواده میگفت و نیز اگر مشكلی و معضلی گریبانگیر خانواده بود، در این شبها این مشكل مطرح و راه چارهای نیز برای آن در نظر گرفته میشد و بدین ترتیب كرسی هم وسیله گرمایی بود و هم وسلیهای برای تجمع افراد خانواده و فامیل و حتی همسایهها جهت همفكری و وحدت خانواده و فامیل به شمار میرفت.
وی خاطرنشان میكند: متاسفانه در این شب از مفهوم و اصالت آیینهای این شب سخن چندان گفته نمیشود و این وظیفه بزرگترها و حتی ارگانهای متولی است كه به انجام این كار مبادرت و در حفظ و انتقال آن تلاش كنند.
در هیاهوی زندگیهای مجازی، یلدا هم رنگ تجمل به خود گرفته تا عکسهایی برای صفحات اینستاگرامی باشد و لایکهای مخاطبان را جذب کند و نمایشی از سبکهای جدید از زندگی به جای هویت فراموش شده باشد.
انتهای پیام