سریال «خانه امن» را باید اتفاقی مثبت در سریالسازی تلویزیون محسوب کرد، چون ژانری را در رسانه ملی زنده کرد که مدتها به فراموشی سپرده شده بود. در این راستا گفتوگویی با حسن ولیخانی یکی از بازیگران سریال انجام دادهایم که در ادامه با آن همراه میشویم.
از چگونگی حضورتان در سریال خانه امن بگویید؟
مشغول کار در سریال «بچه مهندس 3» بودم که دستیار کارگردان «خانه امن» با من تماس گرفت و برای حضور در این کار از من دعوت کرد، اما وقتی مذاکره شروع شد متوجه شدم نقشی که به من داده شده نیازمند این است که ریش خود را بزنم. این موضوع برای من قابل انجام نبود، چون در سریال بچه مهندس نقش سرهنگ سپاه را بازی میکردم و نیاز بود گریم خود را حفظ کنم، بنابراین حضور در خانه امن در آن مقطع منتفی شد. دو هفته بعد مجدد تماس گرفته شد و نقش حمید را به من پیشنهاد کردند، نقشی که به لحاظ گریم مشکلی با کاراکتر سرهنگ در بچه مهندس نداشت.
ابتدا قرار بود تنها در بخش اول مجموعه حضور داشته باشم، اما با جلو رفتن قصه داستان شکل دیگری گرفت و حضورم در مجموعه بیشتر شد. درباره موفقیت کار هم باید بگویم با توجه به شناختی که از احمد معظمی داشتم میدانستم وی با کارش آشناست و قاببندیهای خوبی دارد، اما اینکه خانه امن تا به این حد بتواند مخاطبان را جذب خود کند برایم قابل تصور نبود. درباره موفقیت این سریال همین اندازه بس که من به عنوان بازیگری که چندان حضورم در مجموعه پررنگ نبود مورد محبت مردم قرار گرفتم، حال تصور کنید این موج محبتآمیز برای بازیگران اصلی و کارگردان تا چه اندازه بوده است.
استقبالی که از خانه امن به عمل آمد نشان میدهد سالها از یکی از گونههای پرمخاطب غافل بودهایم درصورتیکه می توانستیم از این قبیل تولیدات استفاده بسیاری بریم؛ اتفاقی که در اکثر کشورها رخ میدهد. برداشت شما از این موضوع چیست؟
فیلمنامه بسیار خوبی که سریال داشت سبب شد قصه منسجمی شکل گیرد. درضمن حضور کارگردانی چون احمد معظمی که این قبیل آثار را به خوبی میشناسد یکی دیگر از اتفاقات مثبت سریال بود. در این سریال برای اولینبار دوربین به داخل خانه نیروهای امنیتی رفت و زندگی خصوصی قهرمان (کمال) تصویر شد. درباره کاراکتر افشین (امین زندگانی) نیز باید بگویم چون سریال فصل دوم خواهد داشت بخشهای مربوط به درون خانواده این نقش را هم احتمالاً در آینده خواهیم دید.
نکته بعدی که باید به آن اشاره کنم. شروع قوی سریال است. امروز دیگر تماشاگران حوصله این را ندارند تا یک سریال را بدون اینکه جذب آن شوند تا انتها دنبال کنند، برای همین اگر کاری بتواند در دو قسمت اول تماشاگر را به سمت خود جذب کند موفقیتش تضمین شده است. این امر برای خانه امن رخ داد، چراکه به عینه دیدم از همان آغاز، سریال با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد.
در کنار فیلمنامه و کارگردانی خوب سریال میخواهم از تیم بازیگری خانه امن هم یاد کنم که چینش بسیار خوبی داشت، به ویژه نقش افشین و کمال توانستند بسیار خوب با هم ارتباط پیدا کنند. بازی بسیار خوب سیما تیرانداز نیز از دیگر اتفاقات مثبت سریال است که درباره آن میتوان بسیار حرف زد.
یکی از عوامل موفقیت این سریال شخصیتهای منفی است. برای نمونه بغاض توانسته بود به شکلی درست یک داعشی را تصویر کند، بدون اینکه بخواهد واقعیت آن نقش را زیر سوال برد. این کاراکتر هر چه میکرد از روی باور بود. درباره نقش داوود هم این اتفاق را شاهد بودیم. وی در زندگی خصوصی خود فرار و نشیب داشت. سیما تیرانداز، مهمترین شخصیت منفی سریال است که به نظرم دوربین به خوبی در جزئیات زندگی او ورود کرده بود. شخصیتپردازی خوب پیرامون نقشهای منفی، نوعی هشدار برای مخاطب نیز است، چون این نکته را القا میکند اتفاقات خانه امن ممکن است برای هر فردی رخ دهد.
در این سریال صلابتی که از نیروهای امنیتی نشان داده میشود، بهنوعی اطمینان قلب برای مردم است. این موضوع نیز اتفاقی جدید در سینما نیست. برای مثال در هالیوود کارهای بسیاری تولید میشود که در آنها با اغراق سعی شده تصویری شکستناپذیر از نیروی نظامی نشان دهند. استفاده از چنین ظرفیتهای تا چه حد جز الزامات برنامهسازی در تلویزیون است؟
همانگونه که گفتید در آثار سینمایی و تلویزیونی آمریکا همیشه قهرمانانی وجود داشتند که با شکست دشمن برای کشورشان امنیت میآوردند. این قهرمانسازی مدتها بود در فیلمها و سریالهای ایرانی فراموش شده بود، اما در خانه امن شاهد اتفاق جدیدی هستیم. کمال، کیان یا افشین قهرمانان این مجموعه هستند که معتقدم میتواند در کارهای دیگر نیز با شکلی متفاوت ادامه پیدا کند. باید سری بعد این مجموعه هر چه سریعتر آماده شود. نباید بگذاریم تماشاگر از اثر دور و به نوعی ارتباطش گسسته شود.
بخشی از این سریال در شرایط کرونایی فیلمبرداری شد. از کار کردن در این وضعیت بگویید.
هشت آبان فیلمبرداری این مجموعه آغاز شد. در آن زمان هنوز بیماری وارد کشور نشده بود، اما از بهمن که زمزمههای شیوع این بیماری آغاز شد کار برای مدتی تعطیل شد. جالب است بدانید بعد از آغاز مجدد کار مجبور بودیم صحنههای زمستانی سریال را در تابستان بگیریم. این امر کارمان را سخت میکرد، بهویژه مجبور بودیم لباسهایی را در تابستان تن کنیم که آن پوشش برای زمستان بود، همچنین برخی مواقع در یک اتاق کوچک باید چند بازیگر حضور میداشتند بدون اینکه ماسکی بزنند، اما خدا را شکر با تمامی این دشواریها به هیچ یک از عوامل این سریال بابت بیماری کرونا آسیبی وارد نشد.
وضعیت بازیگری چندان مطلوب نیست، چون امکان کار کردن تنها برای عدهای خاص همیشگی است؟ پیرامون این شرایط توضیح دهید.
من از سال 79 کارم را در بازیگری آغاز کردم. در ابتدا نیز حضورم کاملاً غریزی بود، هر چند در ادامه کلاسهای بازیگری نیز رفتم، اما در این مدت هیچگاه پیش نیامد تا کسی به من اعتماد کند، البته سعی کردم با پدرخواندههای سینما ارتباط برقرار کنم، اما متوجه شدم شرایط من با چنان فضایی همخوان نیست و غرورم نیز اجازه نداد تا به آن شرایط تن دهم. برای همین سعی کردم پلهپله کار خود را دنبال کنم، البته نداشتن غم نان و کارمند بودنم به من کمک کرد روی آرمانهایم باقی بمانم.
طی سالهایی که گذشت کار خبرنگاری سینما را هم به دلیل علاقهام به بازیگری آزمودم، ولیکن اتفاقات خوب برای من بعد از سریال بچه مهندس 3 رخ داد، زیرا با وجود اینکه نقشم در آن کار کم بود به دلیل نقش مناسبی که در کار داشتم دیده شدم. این اتفاق با خانه امن شکلی جدیتر به خود گرفت و امیدوارم در ادامه نیز بتوانم اتفاقات بهتری را در کارم رقم زنم.
درباره باندهایی که در امر بازیگری وجود دارد نیز باید بگویم متاسفانه چنین معضلاتی وجود دارد، البته این اتفاق بیشتر در سینما رایج است و در تلویزیون کمتر شاهد آن هستیم، زیرا در سینما سیاستی وجود دارد که حتماً فیلمساز موظف است در کارش از چهرههای جدید استفاده کند، البته کرونا سبب شد تولید در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی رونق بیشتری گیرد و همین امر نیز به نوعی از میزان قدرت باندهایی که در امری بازیگر وجود داشت، کاست.
در ایران اسلامی سرداران فراوانی وجود دارند که همگی میتوانند الهام بخش کارهای زیادی باشند. بهترین مثال نیز در این رابطه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. پیرامون این موضوع توضیح دهید.
من به شخصه سردار سلیمانی را بسیار دوست داشتم، زیرا ایشان شجاع بودند. او میتوانست بعد از اتمام جنگ یک پست دولتی بگیرد و خیلی راحت زندگی کند، اما همه وجودش را گذاشت تا این کشور در امنیت باشد. این نکته را هم در بحثهایی که با برخی از دوستان روشنفکرنما داشتم هم بارها مطرح میکردم. خدمات سردار سلیمانی به مسائل نظامی ختم نمیشود، بلکه وی هرگاه فرصت مییافت در امور خدماتی در مناطق محروم یا سیلزده هم حضوری فعال داشت. عظمت کار سردار سلیمانی وقتی بیشتر نمایان میشود که زندگی ایشان را با برخی از مسئولان مقایسه کنیم.
قطعاً کاری که قرار است درباره حاج قاسم ساخته شود باید کاری فاخر باشد، برای همین باید از تعجیل در ساخت چنین کاری پرهیز کرد، البته ما در حوزه فیلمسازی از سرداران شهیدمان بسیار کمکار بودهایم. درباره فیلمسازی از شهدا باید این نکته را اضافه کنم همیشه دوست داشتم از زندگی شهید زرین فیلمی تولید شود و خوشبختانه این اتفاق رخ داد و اخیراً فیلمی با محوریت زندگی وی توسط علی غفاری در حال ساخت است. لازم به ذکر است داریوش یاری سال گذشته در قبلا یک مستند به زندگی وی پرداخته بود، اما لازم بود یک کار سینمایی فاخر نیز در این رابطه ساخته شود. درباره شهید زرین این نکته را اضافه کنم که تعداد شلیکهای موفق وی بسیار بالاتر از تکتیرانداز آمریکایی است که از زندگی وی فیلمی پرهیاهو ساخته شد.
دوست دارم درباره شهید ضرغام هم فیلم یا سریالی ساخته شود. وی قبلاً از انقلاب یکی از لاتهای تهران بود، اما بعد از پیروزی انقلاب به واسطه رهنمودهای امام(ره) متحول شده و به جایگاهی رسید که دشمنان بعثی با شنیدن نامش وحشتزده میشدند در انتها بگویم خوشحالم از این که سریال شهید باکری هم توسط هادی حجازیفر در دست ساخت است.
گفت و گو: داوود کنشلو
انتهای پیام