اولین سالروز شهادت حاج قاسم و خلأ اقدامات فاخر تبیینی
کد خبر: 3945809
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۱

اولین سالروز شهادت حاج قاسم و خلأ اقدامات فاخر تبیینی

اگر سردار سلیمانی از سوی رهبر معظم انقلاب به منزله یک مکتب معرفی شده است پس باید پرداختن به چنین شخصیتی از قالب‌های شکلی، شعاری و مناسبتی عبور کرده و با نگاه مکتبی، تبیینی و عالمانه و غیر مناسبتی و در عین حال با استفاده از ابزار هنر و رسانه به صورت همه‌جانبه به جامعه معرفی شود تا به مثابه یک عنصر هویت‌بخش در فرهنگ عمومی نهادینه شده و به منزله یک داشته عظیم فرهنگی ملی و اسلامی ماندگار بماند.

اولین سالروز شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی را در حالی پشت سر می‌گذاریم که همچنان داغ فقدان سردار دل‌ها و مرد میدان در بین ما بسیار خالی است و مطالبه انتقام این خون پاک و مطهر همچنان زنده اما مهم‌تر از جای خالی جسم سردار که امروز دیگر در این دنیای فانی نیست، این جای خالی منش، ویژگی‌های شخصیتی و مجموعه فضایل و مکارم اخلاقی و رفتاری اوست که بیش از پیش احساس می‌شود و این گمشده مردمانی است که آن را در قهرمان ملی خود جست‌وجو می‌کردند.

به واسطه همین ملکات اخلاقی، دین‌مداری آگاهانه و انسان‌مداری و مردم‌دوستی او بود که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «ما به حاج‌قاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آنها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه‌ درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم.»

الزامات نگاه مکتبی به سردار سلیمانی

تعبیر مکتب برای سردار سلیمانی تعبیر بسیار والایی است که نشان می‌دهد حاج قاسم فردی برای یک دوره زمانی و با اثرگذاری مقطعی نبوده و نیازمند آن است که به این شخصیت به مثابه مکتب نگریسته شود و نگاه مکتبی نیازمند یک برنامه‌ریزی دقیق تبیینی، علمی، تبلیغی و رسانه‌ای است تا مکتب سلیمانی از حد شعار در ایام سالروز شهادت حاج قاسم فراتر رفته و به مثابه یک گفتمان در جریان فرهنگی کشور نهادینه شود و مجموعه حاکمیتی و مدیریتی کشور نیز تحت تأثیر این مکتب با تحولات عمده‌ای روبرو شود و جامعه بر مبنای شاخصه‌های چنین مکتبی که نشئت گرفته از مکتب نبوی، علوی و حسینی و در ادامه مکتب خمینی و برای پیوند خوردن به مکتب مهدوی است، مدیران و مسئولان کشور را انتخاب کند؛ قطعا چنین انتظاری از مکتب سلیمانی نه انتظاری آرمانی بلکه براساس واقعیت‌ها و ظرفیت‌های این مکتب است و لازمه اصلی آن پرهیز مجموعه نهادهای علمی، فرهنگی، تبلیغی و رسانه‌ای کشور از نگاه شعاری، شکلی و مناسبتی به این مسئله است.

اما آنچه که در یکسال اخیر پیرامون شهادت سردار سلیمانی رخ داده و در ایام سالروز او بیشتر نمایان شده متأسفانه حکایت از غلبه بیشتر نگاه شعاری بر محتوایی و تبیینی دارد و صدا و سیما و سایر مجموعه‌های رسانه‌ای و فرهنگی کمتر وارد عرصه شناخت سردار سلیمانی به مثابه مکتب شده‌اند و بیشتر بازار خاطره‌گویی، ساخت کلیپ و تیزر و بنر گرم است تا اینکه محتوا و شاخصه‌های مکتب سلیمانی تبیین و ترویج شود. البته که اقدامات تبلیغی و رسانه‌ای خوب و لازم است و بخشی از زنده ماندن همیشگی یاد و خاطره سردار سلیمانی وابسته به همین کارهای هنری و رسانه‌ای است اما آنچه اشکال دارد محدود و منحصر شدن به این سطح از اقدامات و به تبع آن تقلیل دادن شخصیت و ویژگی‌های سردار دل‌ها به قاب محدود این ابزارهاست.

آثار مکتبی دیدن حاج قاسم

وقتی فردی تبدیل به مکتب می‌شود یعنی شخصیتی جامع و همه‌جانبه دارد که تنها متعلق به اقشار مختلف یک سرزمین نیست بلکه آحاد بشریت می‌توانند از آن بهره‌مند شوند و عملکرد فرامرزی، فراملی، فرادینی، فراقومیتی و ... سردار سلیمانی دلالت بر آن دارد که این مکتب می‌تواند انسان‌ها را مخاطب خود قرار داده و به خود جلب کند.

علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، درباره ظرفیت‌ها و آثار مکتب سلیمانی و نگاه مکتبی به این شخصیت می‌گوید: «مکتب شدن سلیمانی به اقتدار معنوی منجر می‌شود و اثربخشی و بهره‌وری ایجاد می‌کند و منجی این منطقه و بشریت می‌شود و همین است که سردار سلیمانی را از قاعده به استثنا و از فرد به مکتب تبدیل می‌کند و آن را نهادینه و جریان‌ساز می‌کند.»

حال وقتی با شخصی روبرو هستیم که در واقع خود به تنهایی یک مکتب و گفتمان است باید از این ظرفیت فرهنگی عظیم با همان وسعت و عظمت بهره ببریم و آن را در یک سری قالب‌های محدود و کلیشه‌ای رسانه‌ای و تبلیغی محدود نکنیم. به عبارتی حتی در حوزه تبلیغی، رسانه‌ای و هنری باید قالب‌های تکراری و کلیشه‌ای را شکسته و با نگاهی جهانی و معطوف به همه بشریت از هر دین، مذهب و نژادی محصول فرهنگی تولید کنیم.

اما وجه مهم‌تر اقدامات که وجه تبیینی است نیز باید از سطح برگزاری همایش‌ها و نشست‌های علمی عبور کرد. هدف اصلی اغلب این‌گونه نشست‌ها و همایش‌های شخصیت‌محور که به تعداد فراوانی در حال برگزاری است رزومه‌سازی برای شرکت‌کنندگان در آنهاست و متأسفانه موضوع و محور اصلی همایش با پایان همایش نیز فراموش می‌شود و تنها دستاورد آن تعداد مقالاتی است که نصیب ارائه دهندگان مقالات می‌شود. در حالی که برگزاری همایش گام اول کار تبیینی است و گام‌های بعدی باید برنامه‌ریزی برای اجرای اهداف چنین همایش‌هایی و بهره بردن از پیشنهادها و راهکارهای تولیدات علمی برای افزایش شناخت و آگاهی اقشار مختلف مردم نسبت به  شخصیت‌های برجسته از جمله شخصیت سردار سلیمانی، و به تبع آن حرکت در مسیر نهادینه‌سازی مکتب سلیمانی است و اینجا مهمترین نقطه پیوند علم و هنر و علم و رسانه برای تحقق چین هدف والایی است که می‌تواند در درازمدت به تقویت بینه فرهنگی و هویتی یک ملت و مصونیت آن در مقابل هجمه‌های فرهنگی بیگانه و تضعیف روحیه خودباختگی یک جامعه بینجامد.  

نقدی بر عملکرد «بنیاد مکتب حاج قاسم»

در این میان طی یکسال اخیر «بنیاد مکتب حاج قاسم» نیز شکل گرفته که وظیفه اصلی آن همین تبیین و جریان‌سازی شاخص‌های این مکتب به صورت عملیاتی با همکاری نهادها و سازمان‌های دیگر است اما با مراجعه به سایت «بنیاد مکتب حاج قاسم» به آدرس  soleimany.ir متوجه می‌شویم جز تعدادی کلیپ، عکس، سخنان رهبر معظم انقلاب درباره سردار سلیمانی، آثار مردمی، سخنرانی‌های حاج قاسم و ... بخشی که به لحاظ تبیینی در مسیر معرفی علمی مکتب سلیمانی گامی برداشته باشد، وجود ندارد و در این سایت هم که به قاعده باید مرجع اصلی شناخت مکتب سلیمانی باشد تا به امروز کار شاخصی انجام نگرفته و اینجا هم غلبه شکل بر محتوا بیشتر مشاهده می‌شود. البته شاید این قضاوتی زودهنگام درباره عملکرد چند ماهه این بنیاد باشد لذا امید است با تغییر در رویکرد فعلی وجه کارهای عالمانه تبیینی نیز پررنگ‌تر شود.   

یکی از منابع اصلی شناخت مکتب سلیمانی مطالعه وصیت‌نامه حاج قاسم است که متأسفانه در سالروز شهادت سردار کمتر بدان پرداخته شد و این هم یکی از آفات غلبه نگاه شعاری بر محتوایی است. کمترین و حداقلی‌ترین کار در این راستا قراردادن محتوای این وصیت‌نامه و داستان زندگی سردار به مثابه یک قهرمان ملی در کتب درسی دانش‌آموزان، البته با رویکردی جذاب و هنرمندانه، است تا کودکان این سرزمین از همان آغاز احساس غرور و افتخار نسبت به داشتن چنین قهرمان واسطور‌ه‌ای کنند و قهرمان‌های خود را چه در آن سوی مرزها و چه در اسطوره‌های تخیلی جستجو نکنند.

انتظار از مکتب سلیمانی به مثابه یک ظرفیت فرهنگی

در واقع این نوع پرداختن شایسته مکتب سلیمانی است؛ زیرا حاج قاسم به تعبیر رهبر معظم انقلاب «قهرمان ملّت ایران است، به خاطر اینکه ملّت ایران داشته‌های فرهنگی خودش و معنوی خودش و انقلابی خودش را و ارزش‌های خودش را در او متبلور دید، در او مجسّم دید... وقتی شهید شد، فقط انقلابی‌ها نبودند که او را تکریم کردند و بزرگداشت برای او در ذهن و عالم واقع و خارج ایجاد کردند [بلکه] همه اقشار نسبت به او -حتّی کسانی که انتظار نمی‌رفت نسبت به یک عنصر انقلابی، این جور ابراز احساسات بکنند- ابراز احساسات کردند؛ چرا؟ به خاطر همین: تبلور ارزش‌های فرهنگی ایرانی و ایران بود؛ این خیلی باارزش است.» (بیانات در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی، 26 آذر 1399)

حال مطالعه و تبیین مکتب شخصیتی که داشته فرهنگی یک ملت و تبلور ارزش‌های فرهنگی ایران است و در عین حال ظرفیت‌هایش امت اسلامی و کل بشریت را فرامی‌گیرد نیازمند اقدامات خاص، هوشمندانه، عالمانه و فاخر در هر حوزه‌ای اعم از علمی، هنری، رسانه‌ای و تبلیغی است و امید است نهادهای مرتبط با این موضوع از جمله «بنیاد مکتب حاج قاسم» هر چه سریع‌تر به سمت برنامه‌ریزی و کارهای فاخر تبیینی حرکت کنند.

انتهای پیام
captcha