«خانه امن» سریالی از شبکه اول بود که پخش آن به تازگی تمام شده است. در رابطه با این سریال جلسه نقدی در خبرگزاری ایکنا با حضور منوچهر اکبرلو، جلیل اکبریصحت، حمید باباوند و محمدرضا مقدسیان برگزار شد.
متن این نشست را به ترتیب موارد مطرح شده در آن در ذیل میخوانید.
مقدسیان: در تولیدات محصولات تصویری کشورمان، عدم تنوع ژانر وجود دارد، هرچند در حوزه ادبیات داستانی نیز چنین معضلی را میبینیم. با تکیه بر این ماجرا هر نوع تلاشی برای ساخت سریالی که سعی دارد تنوع گونه را بیشتر کند باید مثبت ارزیابی شود، البته این به معنای نقد تولیدات نیست. لازم به ذکر است در نقدهایمان نیز باید مختصات جامعه خودمان مدنظر قرار گیرد، نه اینکه بخواهیم کارهای خود را با آثاری چون «24» یا «هوملند» مقایسه کنیم.
«خانه امن» با توجه به بازخوردهایی که از مردم گرفته، توانسته در جذب مخاطب موفق باشد. دلیل این ویژگی جدا از جذابیت ساختاری کار به استفاده از موضوعات خانوادگی هم مربوط میشود، چون کارگردان دریافته برای جذب مخاطبان ایرانی باید به اهرمهای خانوادگی متوسل شود؛ اتفاقی که همیشه جواب مثبت هم به همراه داشته است، البته این به آن معنا نیست که کارگردان تنها از این ویژگی برای جذب مخاطب بهره برده، ولی به هر حال این موضوع نیز در آن دخیل بوده است.
نکته بعد به ساختار این سریال مربوط میشود. به نظرم این کار همانند بسیاری از تولیدات مشابه در جهان، کارهایی سفارشی هستند. این عنوان هم الزاماً به معنای رایجی نیست که درباره آن حرف زده میشود، بلکه در این قبیل کارها سعی شده موضوعات مختلف به نحوی مطرح شود که سفارشدهنده آن را طلب میکند. نکته دیگر، تصویری است که از نیروهای امنیتی در این سریال میبینیم. در این مجموعه آنچه از نیروهای امنیتی قابل مشاهده است این است که آنها چون مردم معمولی با مسائل مختلف خانوادگی در ارتباطند. پس اگر تصمیمات این آدمها در دایره خانواده نشان داده شود، تصمیماتشان هم قابل درک خواهد بود.
اکبرلو: در ابتدا تاکید میکنم در سینما دیگر ژانر خالصی وجود ندارد. از سویی مخاطب ایرانی به موضوعات خانوادگی علاقه محسوس دارد، به همین خاطر اگر سریالی امنیتی نیز ساخته شود با استفاده از موضوعات خانوادگی تلاش میکنند، توازن در کار ایجاد کنند. درضمن موضوعات خانوادگی در کارهای پلیسی باعث میشود مسئله و مشکل قهرمان قصه برای مخاطب نیز قابلدرک باشد، وگرنه نسبت به آن عکسالعمل منفی نشان خواهند داد، اما نقد من به روابط حاکم بر «خانه امن» برمیگردد، چراکه نوع رفتاری که در قهرمان قصه میبینیم چندان با استانداردهای کارهای ایرانی همخوان نیست!
اکبری صحت: این سریال به لحاظ جذب مخاطب توانسته موفقیت بسیار بالایی داشته باشد. برای همین تصمیم گرفتم کار را ببینم تا بدانم چرا مجموعه به موفقیت دست یافته است؛ به ویژه که کارهای قبلی در این ژانر قادر نبودند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند. با این توضیح مهم است از چنین کارهایی که توانستهاند با جمع کثیری ارتباط برقرار کنند، حمایت شود. این سریال به نظرم بهترین اثر کارگردانش تا امروز است. این اثر ساخته یک ذهن هوشمند است، زیرا توانسته در حوزه سیاست هم حرف داشته باشد. «خانه امن» همچنین نوعی ادای دینی به یکی از شهدا (شهید کمالی) نیز هست.
اخیرا نقدهایی را درباره این سریال میشنویم که چرا کاری ساخته شده که در آن اطلاعات نیروهای امنیتی معرفی میشود. این نقد در شرایطی است که در حوزه مسائل امنیتی بعد از مدتی موضوعاتی عمومی میشوند که اصطلاحاً به آن اطلاعات سوخته میگویند. برای همین هم عموماً نمیتوانیم درباره قهرمانان زنده، فیلم یا سریالی بسازیم. نکته دیگر اینکه این سریال حتماً دارای نقدهایی است، اما در یک امر موفق بوده، آنهم اینکه آدمها را همانگونه که هستند، نشان میدهد.
اسرائیل اخیراً سریالی با عنوان «تهران» ساخته که در آن نیروهای آن کشور در صدمه زدن به ایران شکست میخورند. این اتفاق در وهله اول عجیب است! چرا آنها کاری درباره شکست خود ساختهاند؟ دلیل روشن است. آنها ادامه راه را برای فصل دوم گذاشتهاند، چون میخواهند با نشان دادن این شکست اولیه پیروزی نهایی را نشان دهند. از نگاه من سریال یک محصول تجاری فرهنگی است که نقاط هدفش، قیمت دارد و ما قدرش را چندان نمیدانیم، وگرنه اگر غیر از این بود میفهمیدیم مخاطب داخلی با وجود محصولات متعدد خارجی هنوز ترجیح میدهد محصول داخلی را تماشا کند. این امر نیز مزیتی است که از آن بهره نمیبریم.
حمید باباوند: بحثم را اینجا آغاز میکنم که سریال یک محصول تجاری است، اما تلویزیون چون محصولاتش رایگان است هر آنچه بسازد مخاطب از آن استقبال میکند، برای همین باید سوال کرد اگر محصولات تلویزیونی پولی بود باز هم از کارهایی نظیر «خانه امن» تا به این حد استقبال میشد؟
درباره جایگاه خانواده در سریالهای تلویزیونی باید بگویم که همیشه در کارهای ایرانی از عنصر خانواده برای جذابیت بهره برده شده است، اما در این سریال اتفاقات خانوادگی به نوعی دیگر رخ میدهد. درضمن برخی از شخصیتها در سریال بیهویت هستند. برای مثال به دختر قاضی (پرویز قلاحی پور) اشاره میکنم که هیچ چیز از علایقش نمیدانیم. در این میان تنها شخصیتی که یک مقدار از علایقش خبردار میشویم و خارج از کلیشههای رایج عمل میکند همسر قاصی (شهره سلطانی) است. با این توضیح از نگاه من فیلمنامه کار با واقعیت جامعه چندان همخوانی ندارد. مقایسهام برای نقدهایم نیز تولیدات خارجی نیست، چون ما سال گذشته با ساخت فیلم سینمایی «روز صفر» نشان دادیم ظرفیت این را داریم تا کاری خوب در ژانر جاسوسی تولید کنیم، اما «خانه امن» یا «گاندو» چنین نبودند.
اکبرلو: مخاطب ایرانی عادت کرده بیشتر حرف بشنود نه اینکه بخواهد نکات مدنظرش را از لابهلای قصه به دست آورد. برای همین برخی نقدها به این سریال درست نیست. برای مثال به هجمهای اشاره میکنم که به حضور یک از نیروهای تروریست در ورزشگاه اشاره داشت. این تروریست در آن صحنه با پرچم استقلال وارد استادیوم میشود، اما به کارگردان اعتراض میکنند خواسته چهره آن تیم را مخدوش کند. این نگاهی کاملاً بچهگانه است که آن را درک نمیکنم. یا اینکه میگفتند چرا قاضی قصه با وجود اینکه مذهبی است تنها یک فرزند دارد. این قبیل اظهارنظرها نشان میدهد عادت کردهایم تمامی اطلاعات را از کلام بگیرم، اما سریال «خانه امن» به نظرم توانسته از این الگوها خود را خلاص کند و به فرمی جدید در کارهای ایرانی دست یابد. نقد منفی هم به سریال وجود برخی توضیحات اضافی در کار است که به نظرم بیانش ضرورتی ندارد. مشکل دیگرم با سریال به قسمت پایانی (شکار فرمانده اسرائیلی) مربوط میشود. به نظرم در این بخش یک سادهانگاری کاملاً آشکاری را شاهد هستیم که برای من مقبول نیست.
مقدسیان: کمتر فیلمنامهنویسی را میشناسم که متنش از مرحله ایدهپردازی تا نگارش دستخوش تغییر نشود. وقتی فرآیند اینگونه است قضاوت درباره آن سخت میشود. درباره نویسنده «خانه امن» هم باید بگویم کار گروهی که با ترابنژاد کار می کنند همگی سریالهای خوب دنیا را نگاه می کنند، ولی نمی توانند آن مولفهها را به شکلی درست در سریال پیاده کنند. در برخی سریالهای آمریکایی همه در سیا بد هستند و در نهایت یک نفر پیدا می شود که بر علیه همه آنها به پا میخیزد، اما این اتفاق در تولیدات داخلی از جمله «خانه امن» ممکن نیست. یعنی همه باید در این کارها، درست و خوب باشند بدون اینکه بتوان به آنها نقدی وارد کرد. آیا تا به حال در شخصیتهای اصلی سریالهایی نظیر سریال «خانه امن» رگههای خاکستری دیدهاید؟عموم این کارها نگاهی اهورایی به قهرمان دارد، در نتیجه باورپذیری آن برای تماشاگر مشکل میشود، درصورتیکه میتوانیم بگویم در همه جا ممکن است مشکل وجود داشته باشد، ولی همیشه فرد یا قهرمانی است که مشکلات را حل میکند.
مطلب دیگری که روی آن بحث دارم به عنوان فیلمها یا سریالهای استراتژیک مربوط میشود. این عنوان به خودی خود ایرادی ندارد، زیرا اینکه تصور کنیم کارهایی هستند که بدون هدف تولید میشوند اشتباه است و از نگاه من آثار بیاستراتژی هم با هدف قبلی تولید میشود. «خانه امن» دارد تلاش میکند به استانداردها نزدیک میشود، حال در این مسیر مطمئناً مشکلاتی هم دارد، اما این امر دلیلی نیست که کاری کنیم دیگر کسی نتواند به این دست موضوعات نزدیک شود.
باباوند: در سریال «خانه امن» همانند دیگر آثار داخلی تک کنشه است، یعنی در هر قسمت تنها یا کنش مشاهده میشود، برای همین کارگردان مجبور میشود، دیگر بخشهای کارش را با حرف زدن پر کند. مشکل دیگر من با سریال به شخصیتپردازی آن بر میگردد، برای همین در برخی صحنهها اینگونه به نظر میرسد که شخصیتهای سرهمبندی شده است.
انتهای پیام