محسن قاسمی از جمله قاریان جوان و خوشخوان کشورمان است که اگرچه هنوز موفق به کسب رتبه در مسابقات بینالمللی نشده، اما از جمله چهرههای مطرح در عرصه تلاوت کشورمان است. او همواره در مرحله استانی، آن هم در استانی همچون تهران که بسیاری سطح فنی آن را کمتر از مسابقات کشوری نمیدانند، موفق به کسب رتبه شده است. اوج کار این قاری ممتاز، کسب رتبه اول مسابقات قرآن استان تهران در سه دوره متوالی، طی سه سال اخیر بوده است. قاسمی یک سال هم به فینال مرحله کشوری مسابقات سراسری قرآن کریم راه یافت.
در روزهای قبل از تحویل سال جدید، همراه با تیم خبری ایکنا ساعاتی را در منزل این قاری جوان و در کنار اعضای خانوادهاش حضور یافتیم تا بیشتر با او آشنا شویم. گفتوگویی که ماحصل آن در ادامه آمده، خروجی بیش از دو ساعت گفتوگوی صمیمانه با محسن قاسمی و برخی اعضای خانوادهاش است.
ایکنا – ابتدا معرفی کوتاهی از خود داشته باشید و در ادامه در مورد اتفاقی که باعث شد تا به عرصه تلاوت وارد شوید، توضیح دهید.
متولد اول اردیبهشت سال 1366 در شهر پارسآباد مغان هستم. از پایه دوم ابتدایی به تهران آمدیم و در حال حاضر دانشجوی کارشناسیارشد رشته مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی هستم.
کلاس پنجم ابتدایی که حدود 11 سال داشتم در کوچهای که به تازگی ساکن شده بودیم با پسری هم سن و سال خودم به نام «طاهر»، که ادب او بسیار جلب توجه میکرد، دوست شدم و این دوستی هنوز هم ادامه دارد. این دوست بسیار مؤدب، یک روز از من خواست تا به هیئت محل برویم. یکی از برنامههای هیئت، قرائت قرآن بود در صورتی که تا آن روز به صورت جدی با قرآن مواجه نشده بودم. هر چند پدرم، مداح بود و به واسطه ایشان با هیئت آشنا بودم، اما در هیئت پدرم تلاوت قرآن رواج نداشت. در هیئت از من هم خواستند تلاوت کنم، با توجه به اینکه تسلط چندانی نداشتم، گفتند ابتدا از سورههای کوچک شروع کنم و قرار شد یکی از دوستان به من آموزش بدهد و من نیز با توجه به علاقهای که داشتم خیلی زود یاد گرفتم و از آن به بعد هر هفته در هیئت، یک ساعت قرآن میخواندم. پس از مدتی برای اولین بار به یک هیئت دیگر رفتم، مسئول هیئت از من خواست تا تلاوت داشته باشم، اولین تلاوتی که در ذهن من مانده و شروع تلاوت من بوده است همان تلاوت است که در آن هیئت و از سوره مبارکه قدر انجام دادم.
ایکنا – تا آن زمان تلاوت قاریان برجسته را شنیده بودید؟
به هیچ وجه، شاید گذری موقع اذان به گوشم رسیده بود. آن تلاوت را کاملاً ذوقی خواندم. بعد از مدتی که نوار کاست استاد عبدالباسط به دست من رسید، ارتباط من با تلاوت قرآن برقرار شد و تا به امروز که در خدمت شما هستم این ارتباط برقرار مانده است.
حضور من در عرصه تلاوت مانند یک دعوت بود، حضور در این عرصه یک اتفاق ساده نیست، افراد زیادی هستند که تلاوت عبدالباسط را گوش دادهاند و تحت تأثیر هم قرار گرفتهاند اما این اتفاق برای آنها نیفتاده است. من این را یک نعمت و لطف از سوی خداوند میدانم.
یکی از خاطرات شیرین آن دوران این است که برای مدتی تمام هیئات قرآنخوان محل را شناسایی کرده و برنامه را تنظیم کرده بودم تا به همه این هیئتها برسم و در آنها تلاوت داشته باشم، یعنی از ساعت هفت بعدازظهر که برنامه اولین هیئت شروع می شد تا ساعت 11 شب که آخرین هیئت بود، یک به یک در این هئیتها تلاوت میکردم. شیرینترین دوران تلاوت، همان دوران ابتدایی است، کار، حرفهای که میشود آن شیرینی و معنویت کمرنگ میشود و معنویتی که دوران ابتدایی دارد در دوران حرفهای دیده نمیشود.
ایکنا – اولین بار از چه زمانی تصمیم گرفتید به صورت حرفهای تلاوت قرآن را ادامه دهید؟
حدود چهار پنج سال به این ترتیب کار تلاوت را ادامه دادم تا اینکه در یکی از هیئتها، آقایی نشانی جلسه آموزش استاد «پاکدل» را به من داد و قرار شد به این جلسه بروم، جلسه اول که رفتم تلاوت کردم و استاد بسیار تشویقم کرد. جلسه استاد پاکدل حدود چهار پنج سال ادامه داشت، نه تنها تلاوت قرآن را از ایشان یاد گرفتم، بلکه چیزهای بسیار بیشتری هم از ایشان آموختم. استاد پاکدل یک انسان خودساخته بود و همین بر روی روند رشد من بسیار تأثیر گذاشت. من در زمینه قرآن با همین الگو رشد کردم.
بعدها چندبار سراغ ایشان را گرفتم و از دور جویای احوال ایشان بودم. ایشان تلاوت بسیار زیبایی دارند، در حال حاضر شاید حدود 50 سال داشته باشند. در صنف پردهدوزی هستند و جزء هسته اولیه گروه همخوانی اهل البیت(ع) نیز بودند. اعتقاد دارم اگر استاد پاکدل در مسابقات شرکت کند، موفق میشود. یک بار از ایشان پرسیدم چرا در مسابقات شرکت نمیکند، گفت به مسابقه اعتقاد ندارد. ایشان برخی رفتارها را در فضای رقابت دیده بود و از مسابقات زده شده بود.
ایکنا – الان جلسه آموزشی دارند یا خیر؟
حدود 10 سالی میشود از ایشان خبر ندارم، دوست داشتم رتبه بینالمللی بگیرم و بعد از کسب رتبه از تلاشهای ایشان قدردانی کنم.
ایکنا – شما در حال حاضر در زمره قاریان درجه یک کشور قرار دارید، قاری شناختهشدهای که بسیاری از برگزارکنندگان محافل دوست دارند تلاوت شما را در محفل خودشان داشته باشند، سؤال من این است که برای رسیدن به این جایگاه چه سختیهایی پشت سر گذاشتهاید؟
فعالیت در هر عرصهای سختیهای خودش را دارد اگر این فعالیت در سطح حرفهای ادامه یابد این سختیها بسیار بیشتر میشود. به دلیل علاقهای که داشتم، سختیهای چندانی را احساس نکردم. البته اگر کارهایی که در آن سالها برای انجام یک تلاوت انجام میدادم، بازگو کنم برای بسیاری طاقتفرسا جلوه میکند، اما واقعاً برای من سخت نبود و عشق و علاقه پشت آن بود.
به خاطر حضور در این فضا اتفاقات خوبی برای من رقم خورد، چیزهایی که به دست آوردهام، زیاد است و همه اینها به برکت قرآن کریم است. بسیاری از اتفاقات بدون اینکه زحمتی برای آنها بکشم به دست آمده است که از برکت قرآن بوده است. اثر قرآن بر زندگی آدم مهمتر از تلاوت حرفهای است. اثری که دوران ابتدایی تلاوت قرآن بر زندگی من داشته است، بسیار بیشتر از اثر دوران حرفهای بوده است.
در دوران حرفهای، نگاه از فضای معنوی بیرون میآید و حالت علمیتر پیدا میکند، یعنی هر آموزشی که در دوران حرفهای دیده میشود برای رسیدن به یک دستاورد است، قاری میگوید این بخش از تلاوت را ارتقا دهم تا در فلان مسابقه به موفقیت برسم. این البته غیر اخلاقی نیست، اما فضای ذهن را از حالت کودکی بیرون میآورد. این تلاوتهای ابتدایی است که باعث معنویت میشود و به نظر من رسالت یک قاری این نیست که صرفاً به دنبال ارتقا فنی تلاوت خود باشد، بلکه رسالت او تأثیرگذاری بر مخاطب است و این تأثیرگذاری شاید بدون نگاه کردن به آن بحث فنی هم قابل دسترسی باشد. همین الان دوست دارم به جایی زنگ بزنم و بگویم میخواهم تلاوت داشته باشم. یا اینکه به چند نفر بدون هیچ چشمداشتی قرآن آموزش دهم، چرا که اعتقاد دارم فعالیت در چنین فضایی میتواند معنویت را افزایش دهد. نگاه صرفاً حرفهای به تلاوت، یک نگاه کوچک است، قاری باید بداند که زمان و وقتی که برای آموزش قرآن به چند کودک اختصاص میدهد، اثرگذارتر از وقتی است که برای ارتقا تلاوت خود میگذارد تا به سطح حرفهایتر برسد.
ایکنا – به برکاتی که قرآن در زندگی شما داشته اشاره کردید. همه ما کمابیش از چنین برکاتی در زندگی خودمان بهره بردهایم، مصادیقی از این برکات را با مخاطبان این گفتوگو به اشتراک بگذارید.
برکات در حدی زیاد است که نمیتوانم به همه آنها اشاره کنم، اما یکی از مهمترین آنها همین سلامتی است. اگر زندگی در روال طبیعی خود سیر میکند و اتفاقی که دردسر ایجاد کند به وجود نمیآید همه از برکت قرآن است. هر چند آدم نباید در مورد اتفاقات زندگی و دردسرهای زندگی نگاه منفی داشته باشد، چرا که همه اینها دارای یک حکمت هستند. آدم باید قدر چیزهایی را که دارد، بداند.
بحث شغل، تحصیلات و ازدواج همه از برکت قرآن است، من ازدواج خودم را به برکت قرآن و دعای خیر مادرم میدانم. زمانی از محل کار، مادرم را ثبت نام کردم تا به کربلا سفر کند، وقتی این خبر را به ایشان دادم به حدی خوشحال شد که کمتر نمونه آن را دیده بودم. مادرم آنجا به زبانی ساده، دعا کرده بود تا یک همسر شیر حلالخورده نصیب من شود. همین لطف خدا بوده است.
ایکنا – در مدتی که در محضر قرآن حضور داشتهاید، تا چه میزان سعی کردهاید آیاتی که تلاوت میکنید، در زندگی خود هم جاری کنید؟ اصلاً این تلاش به نتیجه منتهی میشود؟
همیشه سعی کردهام اینگونه باشم و تجربیات نجاتبخشی که با استفاده از آیات الهی به دست آمده را به قرآنآموزان یا دوستان یادآوری کنم. گاهی وقتها پیش خودم فکر میکنم شاید من یا امثال من وسیلهای هستیم تا این تجربیات را منتقل کنیم تا حال خوبی که همنشینی با قرآن علت آن بوده است به دیگران نیز انتقال دهیم.
چیزی که نمیشود از آن گذشت این است که با توجه مقتضیات سن، یک سری دریافتها از اتفاقات پیرامون داریم و نسبت به این دریافتها واکنشهایی داریم، تا زمانی که آن موضوع را تجربه نکنیم، نمیتوانیم متوجه درست یا نادرست بودن آن واکنش شویم. هیچ کسی نمیتواند بگوید به محض آشنایی با قرآن دیگر هیچ خطایی انجام نداده است، واقعاً اینگونه نیست. خیلی اوقات چیزی که ذهن و عقل گفته عمل کردهام و سماجتی برای اجرای آن انجام دادهام اما بعدها که اثرات آن را به صورت ملموس دیدهام، متوجه شدهام که این فلان آیه قرآن است. اشاراتی که از سوی خدا شده است در زندگی میتواند بسیار مورد توجه قرار گیرد. تا موقعی که به صورت جدی درگیر یک مسئله نشویم، نمیتوانیم تجربیات نهفته در درون آن را متوجه شویم. وقتی آدم به یک دستور جزئی قرآن عمل میکند، شادمانی و انرژی مثبت از انجام آن عمل تا مدتها در ذهن و رفتار او قابل مشاهده است.
ایکنا – طی سالهای اخیر عبارتی با عنوان «مسئولیت اجتماعی» در اصناف مختلف پررنگ شده است، به عنوان مثال در جامعه هنری، هنرمندان در موقعیتهای مختلف اقدام به حرکات خیرخواهانه میکنند تا نشان دهند نسبت به اجتماع دغدغه دارند، انتظار میرود این موضوع در جامعه قرآنی پررنگتر از دیگر جوامع باشد، اما اینگونه نیست، علت اینک فعالان قرآنی از جمله قاریان در عرصه اجتماعی چندان فعال نیستند، چیست؟
اتفاقاً من به این موضوع فکر کرده بودم و به دنبال این بودم که طرحی را ارائه دهم. وقتی ما از ادارات و سازمانهای قرآنی انتظار داریم حرکتی انجام دهند، نگاه و چارچوب خودشان را دارند و همین چارچوب اجازه نمیدهد، برخی کارها را انجام دهند، از سوی دیگر فضای مجازی امکانی به ما داده که یک شخص میتواند به تنهایی اقدامی انجام دهد که بازتاب و گستردگی آن حتی از یک سازمان هم بیشتر باشد. بنابر این این کمکاری که اشاره کردید، قبول دارم. فعالان حوزه قرآن میتوانند کارهایی را انجام دهند تا نمود خوبی در جامعه داشته باشند.
من طرحی را آماده کرده بودم تا براساس آن هزینههای اجرای تلاوت در یک زمان مشخصی از سال را به خانوادههای بیبضاعت اختصاص دهم. این با یک تیر دو نشان زدن است. این باعث میشود تا کسی که دعوت میکند نیز در این کار خیر سهیم شود و بیشتر ترغیب شود تا قاریانی که هزینه تلاوت را به افراد بیبضاعت اختصاص میدهند، دعوت کند. به نظر من با توجه به اینکه جامعه تحت فشار اقتصادی قرار دارد، اجرای چنین طرحهایی از سوی فعالان قرآنی میتواند، اثرگذاری بهتری داشته باشد. شاید فعالان قرآنی به لحاظ اقتصادی در سطح بسیار بالایی نباشند و نتوانند مستقیم به وظایف خود در قبال جامعه عمل کنند، اما با چنین طرحهایی میتوانند به این وظیفه عمل کنند.
من حتی تصمیم گرفته بودم تا به صورت کاملاً شفاف موارد مربوط به این طرح را به اطلاع مخاطبان برسانم تا هیچ شائبهای در مورد آن به وجود نیاید.
ایکنا – به نظر من طرح خوبی است و حتی می تواند به عنوان یک پویش از سوی محسن قاسمی مطرح شود تا همه قاریان و فعالان قرآنی در آن شرکت کنند.
بله؛ من این را جایی مطرح نکرده بودم و تصمیم گرفته بودم در آینده به آن بپردازم. احساس میکنم، بسیاری از قاریان دوست دارند، این کار را انجام دهند. این نگاه بد نسبت به قاریان وجود دارد که قاری قرآن صرفاً به دنبال این است که تلاوت انجام دهد و هدیهای بابت آن دریافت کند، من قاریان زیادی را میشناسم که درآمدهای خوبی دارند و نیازی به هدیه تلاوت قرآن ندارند، اما عاشق تلاوت هستند و به دنبال فضایی برای تلاوت میگردند، این طرح ایده خوبی برای چنین افرادی است تا تلاوت خود را ارائه دهند به این نیت که تلاوت آنها نیاز مالی چند خانواده را تأمین کند.
ایکنا – تا بحث به این سمت رفته است از فرصت استفاده کنم و این سوال را بپرسم که، الان نگاه بیرون به جامعه قرآنی یک نگاه مبتنی بر دریافت هدیه برای تلاوت است، این نگاه اگر تا کنون آسیبی نرسانده باشد، قطعاً در آینده آسیب خواهد زد، اینکه قرآن وسیله معاش قرار گیرد درست است یا خیر؟
اگر نگاه حرفهای به تلاوت قرآن داشته باشیم، یک قاری قرآن وقتی میخواهد به جایگاهی برسد که تلاوت اثرگذاری داشته باشد، زمان زیادی را صرف کرده است، اگر این وقت را برای هر موضوع دیگری اختصاص میداد، میتوانست به جایگاه مادی بهتری برسد و در کنار آن قرآن خواندن را نه به صورت حرفهای، ادامه دهد. وقتی اینگونه میشود، متقابلاً باید یک فکری برای این قاری قرآن در جامعه شده باشد تا هنر خود را در شرایط خوبی به مخاطبان ارائه دهد. یکی از مصادیق این شرایط خوب نگرانی نداشتن بابت مباحث مالی است. وقتی یک قاری قرآن نمیتواند هزینه خانواده را تأمین کند، قطعاً نمیتواند تلاوت اثرگذاری ارائه دهد. اینجا باید به قاری حق داد، اگر بابت تلاوت هدیهای دریافت کند. اما اگر زیادهروی در این بحث صورت گرفت این غیر قرآنی و غیر اخلاقی است.
قاری قرآن بیشتر از اینکه به فکر هدیه خود باشد به فکر ارائه هنر خود و اثرگذاری است. قاری قرآن وقتی فضا برای تلاوت نداشته باشد، اذیت میشود. بالاخره باید برای برطرف کردن ذهنیتهایی که در مورد قرآنیها وجود دارد، کاری صورت بگیرد. البته در حال حاضر برخی اساتید هم هستند که یک سری اقدامات انجام میدهند که نمیخواهند اطلاعرسانی شود تا اجر بیشتری داشته باشد. به عنوان مثال یکی از اساتید قرآنی را میشناسم که طی سه روز در ماه مبارک رمضان هر مقدار هدیهای که دریافت می کند به جای خاصی اختصاص میدهد. نمونههایی از این دست زیاد است.
ایکنا – شما در عرصه مسابقات تا مرحله استانی بسیار خوب پیش میروید؛ آن هم در استان تهران که رقابتهای آن گاهی از مرحله کشوری هم بالاتر است، اما این توفیق در مرحله کشوری تکرار نمیشود، علت آن چه چیزی میتواند باشد؟
بخش عمدهای از این به خودم بر میگردد. به دنبال گیر کار هم رفتهام، این موضوع در سه دوره اخیر که رتبه اول استان تهران را کسب کردم، اما در کشوری موفق نبودم، بسیار پررنگتر بوده است. یک بخش عمده در زندگی آدم این است که هر اتفاقی که میافتد یک خواست و صلاحی از جانب خداوند متعال است. با این وجود بخش زیادی از موفق نبودن در مسابقات را به خودم مربوط میدانم. باید مدیریت روحی و روانی و صدا را برای روز مسابقه بالاتر ببرم. اینگونه نبوده است که در مسابقات کشوری تلاوت خوبی داشته باشم، اما رتبه کسب نکنم. در آخرین دوره که در مرحله کشوری، ششم شدم، نسبت به دو سال گذشته بهتر بودم و خودم هم راضی بودم، اما آن تلاوتی نبود که رتبه اول یا دوم را کسب کند. هنوز تلاوتی که در مسابقات استانی داشتهام، نتوانسته ام در مسابقات کشوری تکرار کنم. علت آن بیشتر به لحاظ روحی و روانی بوده است. معمولاً در مرحله استانی بدون مشکل تلاوت دارم که این تلاوت در مرحله کشوری افت میکند. همین که در این مسیر قرار دارم و قرآن باعث شده در زندگی حواس جمعتر باشم، کفایت میکند.
ایکنا – اگر بخواهید وضعیت قرآنی کشور را مورد تحلیل قرار دهید، بیشتر به چه نکات و مواردی اشاره میکنید؟
قطعاً وضعیت میتواند بهتر از وضعیت فعلی باشد، اما نباید زحمات افردی که در گذشته باعث بالا نگه داشتن پرچم فعالیتهای قرآنی شدهاند، نادیده گرفت. همین مسابقات بینالمللی که امسال برگزار شد، نمونهای از زحمات است. در دوران کرونایی میتوانستند، برگزار نکنند و همین اندک انعکاس رسانه فعالیتهای قرآنی را هم نداشته باشیم. اینها را باید دید و تشکر کرد.
فعالیتهای شما و همکارانتان در ایکنا، که تلاش میکنید تا آخرین اتفاقات قرآنی کشور را انعکاس دهید، ارزشمند است. سازمانها و نهادهای قرآنی هم هر کدام به نوبه خود تلاش می کنند تا خدماتی به فعالان قرآنی ارائه دهند. همه اینها هست، اما ایراداتی هم وارد هست. شاید یکی از ایرادات این باشد که اتحاد و مفاهیم مشترک در بین سازمانها و نهادهایی که کار قرآنی میکنند، کم است. این نهادها باید بیشتر به هم نزدیک شوند و در کنار هم یک سری برنامهها را اجرا کنند. اگر اینگونه باشد مطمئناً اثرگذاری و ضریب نفوذ بیشتری خواهد داشت.
ایکنا – افقی که در زمینه تلاوت برای خودتان ترسیم کردهاید، چیست؟
قبل از هر چیزی تلاش خواهم کرد تا ارتباط خودم را با قرآن حفظ کنم و قصد دارم به گونهای باشد که هیچ موقعی مسائل دیگر مزاحم این ارتباط نشود. در بعد حرفهای هم تلاش خواهم کرد تا به سطح بهتری برسم تا اثر بیشتری برمخاطبان بگذارم. راه حل این موضوع هم صرفاً قوی کردن تلاوت نیست، اثرگذاری تلاوت بستگی زیادی به روحیات معنوی شخص قاری دارد. در کنار این قصد دارم برای فعالیتهای آموزشی نیز بیشتر وقت بگذارم، در این مسیر در دورههای آموزشی شورای عالی قرآن، شرکت خواهم کرد. تلاش میکنم که در دوره ارزیابی مدرسان و در گرایش تنغیم نیز شرکت کنم. احساس میکنم در زمینه داوری نیز تواناییهایی دارم.
ایکنا – در پایان، اگر صحبت خاصی دارید، خوشحال میشویم، بشنویم.
از شما و همکارانتان تشکر میکنم. نکتهای که باید عرض کنم این است که بعد از این همه تلاوت قرآن، مسئولیتی که بر دوش قاری قرار دارد، بسیار سنگین است، به همین جهت و با توجه به اینکه حفظ کردن شأن قاری قرآن بودن سخت است من در بسیاری از عرصهها که حضور پیدا میکنم به قاری قرآن بودن خودم اشاره نمیکنم چون این ترس را دارم که نکند رفتاری از من سر بزند و آن رفتار به حساب قرآن گذاشته شود. لذا خیلی تلاش میکنم به اصطلاح، چراغ خاموش حرکت کنم. از خدا میخواهم ابتدا کمک کند تا بتوانم در حد ظرفیتی که دارم عامل به قرآن باشم و دعا میکنم جامعه قرآنی روز به روز به بطن قرآن برسند و اخلاقیات را در جامعه نشر دهند.
ایکنا – سرکار خانم شعبانیفر، تشکر میکنیم که در این گفتوگو شرکت دارید، به عنوان اولین سوال بفرمایید که زندگی با یک فعال قرآنی چه سختیها و چه شیرینیهایی داشته است؟
فرشته شعبانیفر: امیدوارم سال 1400 سال بسیار پربرکتی برای مردم باشد. ازدواج با قاری قرآن اگرچه میتواند سختیهایی داشته باشد، اما مطمئناً شیرینیهای آن بسیار بیشتر از سختیهاست. من خودم علاقه به تلاوت قرآن داشتم و این علاقه بعد از ازدواج پررنگتر شد. تلاوت قرآن در خانه باعث میشود تا خانواده بیشتر خود را در محضر خدا احساس کند.
ایکنا – خاطرهای از فعالیتها یا کسب رتبههای آقای قاسمی طی این سالها دارید؟
قبل از ازدواج، ایشان به من نگفته بودند که قاری حرفهای هستند و فقط گفته بودند که به قرآن علاقه دارند و تلاوت میکنند، اما در روز عقد ایشان تلاوتی کردند که باعث تعجب من شد و واقعاً انتظار چنین تلاوتی از ایشان را نداشتم، چند روز بعد از آن در مسابقاتی با عنوان «شمسه»(مسابقات قرآن شهرداری تهران) شرکت کردند و رتبه اول را به دست آوردند، آنجا بود که متوجه شدم، قاری حرفهای هستند و بسیار از این موضوع خوشحال شدم.
ایکنا – بعد از اینکه متوجه شدید ایشان به صورت حرفهای قرائت را دنبال میکنند، تأثیری بر نگاه شما گذاشت؟
مطمئناً باعث خوشحالی بیشتر من شد و احساس معنویت بیشتر در زندگی و در آینده به من دست داد. آقای قاسمی خیلی دوست دارد که من روزانه تلاوت قرآن داشته باشم.
ایکنا – قبل از ازدواج تصوری از قاریان قرآن داشتید و اینکه زندگی با یک قاری چگونه میتواند باشد؟
واقعیت این است که هیچ تصوری نداشتم، اما الان که چند سالی از این زندگی گذشته است. واقعاً خوشحالم و برکت قرآن در مراحل مختلف خودش را نشان داده است.
ایکنا – جناب شعبانیفر (پدر همسر محسن قاسمی) از آشنایی خودتان با آقای قاسمی بفرمایید که به چه صورت بود؟
ما نسبت دوری با هم داریم و با پدر و مادر آقای قاسمی رفت و آمد داشتیم، چند بار برای خواستگاری تشریف آوردند، اما با توجه به اینکه دخترم هنوز دیپلم نگرفته بود، موافق نبودیم اما قلباً از این وصلت خوشحال بودم. با تلاوتهای آقای قاسمی آرامش پیدا میکنم.
ایکنا – تلاوتهای آقای قاسمی را گوش میکنید و احیاناً نظری در مورد آن دارید؟
بله گوش می دهم؛ برخی مواقع به شوخی ایرادی از تلاوت ایشان میگیرم، اما واقعیت این است که با شنیدن تلاوت ایشان بسیار لذت میبرم.
خداوند پدر آقای قاسمی را رحمت کند، خودشان هم مداح و هم قرآنخوان بودند، بسیار دست به خیر بودند و رفاقت دیرینهای با هم داشتیم. قطعاً از چنین پدر و مادری هست که فرزندانی علاقهمند به قرآن رشد پیدا میکند.
ایکنا - شما به جلسات آقای قاسمی رفت و آمد دارید؟
اگر فرصت پیش بیاید حتماً حضور پیدا میکنم، اما بیشتر دوست دارم میزبان محافل قرآنی باشم. معمولاً هم جلسات قرآنی را برگزار میکنم اما در دوران کرونایی کمتر شده است.
ایکنا – در پایان از شما و همه اعضای خانواده به خاطر حضور در این گفتوگو تشکر میکنم.
من هم از شما تشکر میکنم، امیدوارم سال جدید بر همه هموطنان عزیز مبارک باشد.
گفتوگو از تیمور کاکایی
انتهای پیام