به گزارش خبرنگار ایکنا؛ عصر شعر مجازی «لالههای دشت برچی» در سوگ لالههای پرپر مکتب سیدالشهدا، عصر یکشنبه ۲۶ اردیبهشتماه با حضور شاعرانی از کشورهای ایران، افغانستان و پاکستان در فضای مجازی برگزار شد.
محمدطاهر زهیر، وزیر فرهنگ افغانستان در این نشست مجازی گفت: ما با دشمنی مواجه هستیم که بیرحم است و به زن و کودک رحم نمیکند. آنها تمام قساوت را به کار گرفتند و در اطراف مدرسه دخترانه بمبگذاری کرده بودند که صدای انفجار آن از هر طرف به گوش رسید.
وی افزود: این حادثه بینهایت وحشیانه و حزنانگیز بود، اما از اینکه این حادثه موجب بیداری وجدانها و ایجاد همبستگی میان ملتها شد، به ویژه از مردم ایران قدردانی میکنیم و به ویژه نهادهایی که مسئولانه ما را در این غم شریک بودند. ما این محبت و همدردی ایران را فراموش نمیکنیم.
زهیر ادامه داد: امیدواریم این همدردیها باعث تحکیم روابط بیش از پیش میان دو کشور شود. ما خود را مدیون محبتهای ایرانیها میدانیم. اما افغانستان با دشمنانی بیرحم و جنگ تحمیلی مواجه است که علاوه بر ایستادگی مستلزم یاری همسایگان مانند جمهوری اسلامی ایران است. افغانستان قربانی افراطیگری، وحشت و ترور است و شیعه و سنی و این فرقه و آن فرقه نمیشناسد و کسی که در برابر این افراطیگری بایستد، قربانی خواهد شد.
وزیر فرهنگ افغانستان در ادامه بر گسترش مناسبات و همکاریها و روابط فرهنگی تأکید کرد و گفت: ما در این راستا آمادهایم و از هر نوع همکاری فرهنگی حمایت و استقبال میکنیم.
در ادامه این نشست، افشین علا، شاعر پیشکسوت به شعرخوانی پرداخت و گفت: معمولا شعر حماسی میگویم، اما وقتی این دخترکان را از دست دادیم، شعری را در تعزیت سرودهام. یادم میآید در سالهای دفاع مقدس، صدام حسین یک دبستان دخترانه را بمباران کرده بود و دانشآموزان را به خاک و خون کشیده بود، آن زمان هم یک شعر سرودم. شعری که میخواهم برای دخترکان افغانستان بخوانم، براساس همان ملودی ملاممدجان است.
وی در ادامه به شعرخوانی پرداخت که بخشی از آن را در ادامه میخوانید:
«بیا ملا محمد جان به کابل
به سیل لاله و نسرین و سنبل
«مزار» اینجاست، این اقلیم خون بار
بیا کابل برای سیر گلزار
ببین یک سو گلی افتاده بر خاک
گلی آن سو گریبان میکند چاک
بیا، چون من ببین با دیده تر
چه گلهایی که ظالم کرد پرپر
ببین بس پشتهها از کشته اینجاست
بسی دختر به خون آغشته اینجاست
بسی بلبل بسی کفتر به خون خفت
بسی آهو بسی دختر به خون خفت
بیا در سوگ طفلم یاریام ده
در اندوه گلم دلداریام ده
گلم میآمد از مکتب، پیاده
خرامان مثل کبکی روی جاده
میآمد خانه تا رویش ببوسم
دو چشم و طاق ابرویش ببوسم.
ولی کشتند گرگان، طفلکم را
دریدند آن غزال کوچکم را...»
بهادر امینیان، سفیر ایران در افغانستان در ادامه این نشست گفت: این حادثه به قدری فاجعهبار است که هیچ گروهی جرئت پذیرفتن مسئولیت آن را ندارد. من به مردم مظلوم افغانستان تسلیت میگویم و امیدوارم بتوانند با تداوم راه شهدای مظلوم مکتب سیدالشهدا، انتقام خون این عزیزان را بگیرند.
وی با بیان اینکه گسترش فرهنگ میتواند در این زمینه مؤثر باشد، افزود: امیدوارم مردم افغانستان با وحدت و یکدلی با جریانهای افراطیگر مقابله کنند و اجازه ندهند آنها به اهداف خود برسند. آنها مخالف فرهنگ، علم و دانش هستند، از این رو باید مسیر علم و آگاهی و فرهنگ را توسعه دهید.
در ادامه این مراسم، محمدکاظم کاظمی شاعر افغانستان به شعرخوانی پرداخت. ابیاتی از این شعر به این ترتیب است:
«حلق سرود پاره، لبهای خنده در گور
تنبور و نی در آتش، چنگ و سَرَنده در گور
این شهر بی تنفس لَت خورده چه قومی است؟
یک سو ستاره زخمی، یک سو پرنده در گور
دیگر کجا توان بود، وقتی که میخرامد
مار گزنده بر خاک، مور خورنده در گور
گفتی که جهل جانکاه پوسیدهی قرون شد
بوجهل و بولهبها گشتند گَنده در گور
اینک ببین هُبل را، بُتهای کور و شَل را
مردان تیغ بر کف، زنهای زنده در گور
جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم
میافکنندش این قوم، با بالِ کنده در گور»
زینب بیات، همسر محمدکاظم کاظمی نیز در ادامه غزلی درباره دختران دشت برچی خواند:
«هرچند کفن و دفن شود دودمان ما
گل میکند جوانه دیگر ز جان ما
در هر قدم ستاره در خاک خفتهای است
این قبرهای تازه که دارد نشان ما
لعل لبی که بود در آن، قند پارسی
شد تلخ از شنیدن این داستان ما
یکریز ابرهای جهان هم گریستند
اما سبک نشد غم هفت آسمان ما
حالا بغل بغل گل سرخی که چیدهایم
در موسم بهار شود ارمغان ما
کیف و کتاب مکتب ما بال میزنند
با بادبادک و نخ رنگینکمان ما
خورشید سرزمین من آری چه روشن است
با رقص کیف و دفتر گلدختران ما
ما اهل رویشیم که از خون و خاک هم
برخاسته است غنچه تازه جوان ما
جان پدر، کجاستی اینک بلند شو
بر چله کمان بگذار استخوان ما»
محمدمهدی عبداللهی، شاعر دیگر حاضر در این نشست به شعرخوانی پرداخت که ابیاتی از آن به قرار زیر است:
«بهار با غزلى سرخ پشت پرچین است
بخوان که داغ شقایق همیشه سنگین است
نگاه خیره تزویر، چون شقاوت شب
به دشت برچىِ آلالههاى رنگین است
مگر نه اینکه خزان تیغ بر بهار کشید
بهار را چه کند آن دلى که خونین است؟
کدام غصه پدر را به سوگ سرخ نشاند؟!
کدام قصه، بگو شرح ماجرا این است!
به دست خاک سپرد آن همه شقایق را
کجاست جان پدر؟ آه دست گلچین است!
کنار ماهِ خدا، ماه خویش را بخشید
به دست بىرمقش ربّناى آمین است
زبان گرفته پدر رو به ماه کابلىاش
مسیر سرخ شهادت چقدر شیرین است!
قسم به منتقم خون این کبوترها
نگاه زخمى کابل سوى فلسطین است
سیدضیاء قاسمی، شاعر افغانستانی در بخش دیگری از این نشست شعر خود را درباره حادثه دشت برچی خواند:
«گاهی پدر شدیم و پسر را گریستیم
گاهی پسر شدیم و پدر را گریستیم
هر روز و شب، درست چهل سال میشود
ساعات تلخ پخش خبر را گریستیم
هر روز و شب، درست چهل سال میشود
هی لخته، لخته خون جگر را گریستیم
هر دم به خون خویش فتادیم و ساختیم
هی قبر تازه کوه و کمر را، گریستیم
مادر شدیم و از پس هر زخم انفجار
هی چشمهای ماندهبهدر را گریستیم
در خون نشست روسریِ دخترانمان
رخسارهگانِ قرصِ قمر را گریستیم
بعد از تو روزگار همانی که بود، ماند
هر سال هی قضا و قدر را گریستیم
بعد از تو نیز مثل خودت، عاصی عزیز!
«شب را گریستیم، سحر را گریستیم»
در ادامه این نشست سیداحمد حسینی شهریار و دختر این شاعر، الهام سادات حسینی از شعرای کشور پاکستان شعرخوانی کردند:
«از زخمِ تنت آتشی افتاده به جانها
بند آمده از شدتِ دردِ تو زبانها
غم بود و الم بود و جفا بود و ستم بود
ما هرچه شنیدیم از اینها و از آنها
در مدرسه اینبار سرِ درسِ ریاضی
غلتیده به خون بود عددها به توانها
قرمز شده دیوار و درِ مسجدِ این شهر
خون میچکد از حنجره سبزِ اذانها
بر بامِ فلک نیست مگر طائرِ فریاد
از خاک نخیزد مگر آواز فغانها
پرسید که این شهر که گفتید، کجا هست؟
جایی که به پیری نرسیدند جوانها
در ادامه این نشست ادبی مجازی، شاعران دیگری همچون سیدرضا محمدی، ابوطالب مظفری، سیدسکندر حسینی، سیدابوالفضل مبارز، سیدحکیم و سیده کبری حسینی بلخی از شاعران افغانستان و نیز مریم زندی، عاطفه جوشقانیان و ... به شعرخوانی پرداختند.
حجتالاسلام سیدعبدالله حسینی، مدیر مرکز اسلامی آفریقای جنوبی نیز در این نشست ضمن شعرخوانی، گفت: همزمان با این حادقه تلخ، گروهی در شبکه اجتماعی تشکیل دادم و از شاعران خواستیم شعرهای خود را ارسال کنند که بیش از ۳۰۰ اثر از شاعران ایران و افغانستان در دو گروه شبکه اجتماعی ارسال شد و منتخب این اشعار در شب شعری که به زودی برگزار خواهد شد، اجرا میشود.
انتهای پیام