به گزارش ایکنا، در این شماره از دوفصلنامه خانواده در آیینه فقه مقالاتی با عناوین «واکاوی احساسی بودن حیات زن در تفسیر المیزان»، «بررسی مشروعیت عبادات کودکان نابالغ از منظر فقه اهل بیت(ع)»، «نقش آموزش در پیش گیری از بزه اطفال»، «بررسی فقهی حق اشتغال زوجه و محدودیت های آن از منظر فقه و حقوق اسلامی»، «درآمدی بر فقه اجتماعی از دیدگاه مکتب اجتهادی شهید صدر»، «وظایف متقابل والدین و فرزندان» و «آثار فرزندآوری و نقش آن در تحکیم خانواده» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «واکاوی احساسی بودن حیات زن در تفسیر المیزان» آمده است: نگاه قرآن به زن و منزلت او همواره مورد توجه اصحاب اندیشه و قلم بوده است. امروزه نیز شبهه افکنی نسبت به حقوق زن در اسلام که برآمده از نوع نگاه به هویت زن است، اهمیت موضوع را دوچندان کرده است. پژوهش پیشرو با هدف تبیین هویت حقیقی زن از نگاه قرآن با عنوان واکاوی احساسی بودن حیات زن در تفسیر المیزان با بهرهگیری از روش توصیفی - تحلیلی؛ در پی پاسخ به این سؤال است که آیا دیدگاه علامه طباطبایی مبنی بر احساسی بودن حیات زن در مقابلِ عقلانی بودن حیات مرد از آیات قرآن قابلبرداشت است؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد: الف) بر اساس آموزههای قرآنی هویت انسان به عقل و روح ملکوتی است و مرد و زن وظیفه دارند حیاتشان را عالمانه و عاقلانه سامان دهند. ب) زن و مرد در عین مشترک بودن در هویت انسانی که زیربنای حیات عقلانی است، ساختار جسمانی و ویژگیهای طبیعی متمایزی دارند که شکلدهنده به حیات طبیعی آنها است. ج) تفاوتهای حقوقی و تشریعی زن و مرد ریشه در ساختار جسمانی و ویژگیهای طبیعی دارد نه در احساسی بودن حیات زن و عقلانی بودن حیات مرد.
در چکیده مقاله «بررسی مشروعیت عبادات کودکان نابالغ از منظر فقه اهل بیت(ع)» میخوانیم: در فقه اسلامی هیچگونه تکلیف الزامآوری متوجه کودکان نابالغ نیست. اما درزمینه توجه تکالیف غیر الزامیه مانند استحباب و... نسبت به آنان، بهطورکلی سه دیدگاه مطرح است؛ یکی مشروعیت عبادات صبی و کودکان نابالغ؛ که بر این اساس، واجبات در حق آنان، همانند مستحبات نزد مکلفین میباشد. قائلین به این دیدگاه به ادلّهای از آیات قرآن، روایات و حکم عقل استناد کردهاند و درعینحال که اشکالاتی بر این نظریه واردشده است؛ این دیدگاه بهترین دیدگاهها در این مسئله میباشد. دیگری عدم مشروعیت است که بر اساس این دیدگاه، برنامههای کودکان نابالغ، ولو در قالب عبادات (مانند نماز، روزه، حج و...) انجام بگیرد؛ تفاوتی با حرکات بهائم ندارد و عبادات برای آنان، حتی در قالب تمرین هم تشریع نشده است؛ هرچند قائلین به این دیدگاه به براهینی از روایات و ادله عرفیه، استناد کردهاند؛ ولی این قائلین، ادله استواری برای اثبات مدعای شان ندارند؛ لذا این دیدگاه، تحکّمی بیش نمیباشد. تمرینی بودن عبادات صبیّ، دیدگاه عده دیگر از علماء است که بر این اساس، عبادات کودکان، صرفاً جنبه تمرینی داشته و به همین منظور تشریع شده است، و در قِبال انجام اعمال عبادیشان، استحقاق هیچگونه اجر و پاداش را ندارند و درواقع تمامی مصالح و فواید موجود در عبادات، به همین تمرین آنان خلاصه میشود. این گروه هم به ادلهای از روایات و اصول استناد نمودهاند که این دیدگاه هم از جهات مختلف دچار اشکال میباشد. پس تمرینی بودن عبادات صبی همانند عدم مشروعیت آن نمیتواند در مقابل تشریعی بودن آن مقاومت کند. درنتیجه بهترین دیدگاهها تشریعی بودن عبادات صبی میباشد.
نویسنده مقاله «نقش آموزش در پیش گیری از بزه اطفال» در طلیعه نوشتار خود آورده است: ارزش و اهمیت موضوع بزهکاری اطفال، مسئلهای مهم و غیرقابل تردید در جوامع امروزی است که لزوم پیشگیری از آن نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است آموزش موضوعی است که در راستای ارتقای کیفیت در اجرای برنامههای پیشگیری از بزهکاری اطفال پا به عرصه ظهور گذاشته است، اهمیت و جایگاه والای نهاد آموزشی در بحث پیشگیری از بزهکاری اطفال از این جهت است که ورود کودک به محیط مدرسه اولین گام وی برای تطابق با اصول و مقررات اجتماعی است بنابراین مدرسه و آموزش میتواند جایگاه بسیار مهمی در زندگی اطفال و شکلگیری شخصیت آنان داشته باشد به همین جهت میتواند نقش مهمی در امر شناسایی کودکان بزهکار و یا در معرض خطر بزهکاری و حل مشکلات آنان ایفا نماید؛ مثلاً اگر معلمان در کلاسهای درس از مدیریتهای علمی و عاطفی برخوردار باشند دانشآموزان به سمت انواع انحرافات اجتماعی گرایش پیدا نخواهند کرد. اگر کتب درسی قوه خلاقیت دانش آموزان و روحیه پژوهشگری و جستوجوگری وکسب مهارتهای زندگی را در دانشآموزان به وجود آورد میتوان امیدوار بود که دانش آموزان رغبتی به سمت انحرافات اجتماعی نخواهند داشت. از طرف دیگر خانواده ها هم باید مکلف شوند تا اقدامات تربیتی منظمی در جهت تربیت صحیح اطفال انجام بدهند که طبیعتاً در این جهت حتماً باید آموزشهای لازم را ببینند.
در طلیعه نوشتار «بررسی فقهی حق اشتغال زوجه و محدودیت های آن از منظر فقه و حقوق اسلامی» میخوانیم: با توجه به شرایط امروزی؛ گسترش حقوق بشر و ادعای تساوی زن و مرد در تمام عرصهها، حق اشتغال زوجه و محدودیتهای آن مسأله مهمی است که باید از منظر فقه و حقوق اسلامی مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد و از منظر نظام حقوقی اسلام، به این مسئله و پرسش پاسخ داده شود که آیا زوجه حق اشتغال دارد، یا نه و اگر این حق را دارد، آیا به صورت مطلق است و یا محدود؟ نگارنده در این مقاله با توجه به آیات، روایات، نظام حقوقی اسلام و انظار فقیهان، در صدد پاسخ به پرسش فوق بوده و به نتایجی رسیده است که چکیده آن عبارت است از این که اصل حق اشتغال زوجه در نظام حقوقی اسلام امری است کاملا پذیرفته شده و در آیات مختلف از قرآن کریم – مانند آیات 32، 10 و 62 سوره نساء، جمعه و هود، سیره و احادیث نبوی، مورد پذیرش و تأیید قرار گرفته و بسیاری از فقیهان نیز آن را پذیرفتهاند ولی در عین حال یکسری محدودیتهای برای این حق وجود دارد که عبارت است از وظیفه اطاعت از زوج، شرط ضمن عقد زوج بر عدم اشتغال، حفظ نظام خانواده، حاکمیت نظم در کانون خانواده و اهمیت تربیت فرزند. در صورتی که اشتغال زوجه موجب تضییع حقوق زوج شود، مخالف با شأن خانواده باشد و یا موجب اختلال در نظم خانواده، یا تربیت فرزندان و ... شود، زوج حق دارد که مانع اشتغال زوجه شده و او را از کار در خارج از منزل و یا کار خاص بازدارد.
انتهای پیام