به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین جواد سلیمانی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، هشتم تیرماه در نشست علمی «شبهات پیرامون زندگی امام جواد(ع)»، گفت: سیاست بنی عباس تا دوره مامون این بود که ائمه(ع) را محصور و زندانی کنند ولی هرقدر گذشت احساس کردند که نمیتوانند جلوی گسترش تشیع و محبوبیت اهل بیت(ع) را بگیرند، مامون در بین خلفای عباسی، باهوش بود و او این سیاست را تغییر داد و تصمیم گرفت تا اهل بیت(ع) را به دربار خود بیاورد و از این کار دو هدف هم داشت، اول اینکه قداست آنها را مخدوش کند و دیگر اینکه با برگزاری مناظره در علم ایشان خدشه ایجاد کند.
وی افزود: اهل بیت(ع)، عصمت و علم لدنی داشتند و همین دو مسئله سبب میشد تا مردم به آنها جذب شوند، آنها از غیب مطلع بودند و قداست ایشان هم جذاب بود و مامون این دو را نشانه رفت زیرا وقتی امام سر سفره خلیفه نشست و در دربار رفت و آمد داشت این قداست از بین خواهد رفت و همچنین مناظراتی برگزار کرد تا علم ایشان را زیر سؤال ببرد، تصور مامون این بود که اگر یکبار علم امام به چالش کشیده شود حباب معلومات ایشان را خواهد ترکاند.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در این دوره شرایط سختی بر امام رضا(ع) و امام جواد(ع) تحمیل شد و در منقولات وجود دارد که امام فرمود من در مدینه خیلی راحتتر بودم. مامون امام جواد (ع) را به بغداد فراخواند و پیشنهاد ازدواج با دخترش ام الفضل را داد؛ سایر خلفای عباسی به مامون معترض بودند که چرا با آوردن این امام رضا و امام جواد(ع) خطر برای دربار ایجاد میکنی؟ همچنین به او معترض بودند که چرا فرزندی که هفت هشت سال سن دارد او را به ازدواج دخترت در میآوری؛ مامون برای رد نظر آنها، جلسهای ترتیب داد و مناظره بین امام و یکی از فقهای بنی عباس تشکیل شد و اهل مجلس به علم امام پی بردند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا امام(ع) در برابر این ازدواج مقاومت نکرد، اضافه کرد: امام جواد(ع) اگر این ازدواج را نمیپذیرفت او را به شهادت میرساندند و امام رضا(ع) هم به این دلیل ولایتعهدی را پذیرفت. البته اگر مصلحت حضور امام و تحمل سختی لازم باشد امام تن به شهادت نمیدهند کما اینکه امام علی(ع) این کار را کردند و فقط در دوره امام حسین بود که اگر تا پای شهادت نمیایستادند فاتحه اسلام تا قیامت خوانده میشد. زمان امام حسین(ع) مشت بنی امیه باز شده بود ولی اگر امام جواد(ع) مقاومت میفرمود متهم به لجاجت در نزد مردم میشد زیرا ماهیت مامون در نزد مردم کاملا فاش نشده بود و البته در پی رد این ازدواج، فشار بر شیعیان هم افزوده میشد لذا امام حرکت هوشمندی در این مسیر به خرج دادند.
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) اظهار کرد: مامون میخواست قداست امام جواد(ع) را با این ازدواح بشکند ولی نتوانست چون امام از ام الفضل بچهدار هم نشد و اجازه نداد که مامون به اهدافش برسد. امام مدتی در دوره مامون به مدینه بازگشتند و همان زندگی ساده و معمولی خود را داشتند تا نتوانند به او اتهام درباری بودن بزنند.
سلیمانی در پاسخ به این پرسش که آیا سن 9 سالگی از لحاظ شرعی و عرفی برای ازدواج پذیرفته شده بود، گفت: در تاریخ، سن ازدواج امام(ع) دقیقا ذکر نشده است و اینکه این واقعه در سال 204 یا 215 رخ داده است هم امر مسلمی نیست ولی در مورد دختر اگر به سن ازدواج هم نرسیده باشد فقها اجازه میدهند که صیغه خوانده شود. حتی تاریخی که مامون امام را به بغداد احضار کرد هم دقیقا مشخص نیست و اینکه امام بلافاصله بعد از ورود به بغداد با ام الفضل ازدواج کردند یا بعد از مدتی باز در تاریخ مشخص نشده است..
سلیمانی با اشاره به ادله شهادت امام جواد(ع)، بیان کرد: ما یکسری عموماتی داریم که همه اهل بیت(ع) شهید میشوند، در مورد امام جواد(ع) دو دلیل خاص هم داریم (گرچه در مورد چگونگی شهادت اختلاف وجود دارد). گزارههای زیادی در تفسیر عیاشی بیان شده است از جمله این روایت که یکی از دستیاران معتصم که نزد او بوده است، میگوید امروز مسئله دشواری در نزد معتصم در مورد حکم سارق و اینکه دست او باید از کجا قطع شود پیش آمد و معتصم ابتدا از فقهای خودش پاسخ را پرسید و سپس از امام(ع) حکم را سؤال کرد و امام(ع) نظر آن فقها را باطل برشمرد و خودشان با استدلال اعلام کردند که دست نباید از مچ قطع شود زیرا باید جایی برای سجده باقی بماند، به همین دلیل معتصم از علم بی نهایت امام(ع) و افزایش محبوبیت ایشان در بین مردم ترسید و همین زمینه برای شهادت شد.
وی ادامه داد: خبر دیگر را مسعودی نقل کرده است که ام الفضل برادری به نام جعفر داشت که از موقعیت امام جواد(ع) نگران بود و از طرفی از اینکه امام از ام الفضل بچهدار نشد نگران بود لذا پیشنهاد قتل را به خواهرش داد و او پذیرفت؛ البته برخی گفتهاند که این مسعودی که ناقل خبر است، صاحب مروج الذهب نیست ولی به فرض هم که این مسئله درست باشد کتابی که این نقل را آورده است معتبر است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان دارد فردی در سن هشت سالگی به مقام امامت برسد؟ اضافه کرد: این بحث یک جنبه تاریخی و یک جنبه کلامی دارد؛ جنبه تاریخی این است که امام در سن هفت یا هشت سالگی به امامت رسیده که اعجابآور حتی برای شیعیان آن دوره بوده است؛ یکی از اصحاب امام رضا(ع) از ایشان سؤال کرد که ما قبل از اینکه خدا این فرزند را به شما بدهد نگران آینده بودیم و شما میفرمودید خدا فرزندی به من خواهد داد ولی حالا هم که این فرزند را به شما داده نگران این هستیم که اگر از دنیا بروید این کودک چگونه میتواند امام باشد؛ امام رضا(ع) فرمودند که سن آسیبی به امامت نمیزند کما اینکه حضرت عیسی و یحیی(ع) هر دو در سن کودکی و حتی در گهواره نبی بودند.
وی تاکید کرد: امام رضا(ع) همچنین فرمودند فرزندانِ امام ما، از کودکی صفاتی مانند علم لدنی و عصمت را از ما به ارث میبرند و ریز ریز اوصاف ما را خواهند داشت. در اینجا ابن عبرت برای همه ما وجود دارد که شیعه باید تعبد خودش را نسبت به امام بالا ببرد. شیعیان با اشاره امام رضا(ع) تسلیم امامت امام جواد(ع) شدند و کسانی که نشدند در نهایت گرفتار انحراف و دوزخی شدند. بنابراین ما باید نسبت به ولایت تعهد داشته باشیم.
سلیمانی اظهار کرد: راه نجات شیعه در هر زمانی اطاعت محض از امام و نایب امام است، زیرا امام زمان(عج) فرمودند که در دوره غیبت به روات احادیث ما رجوع کنید، امروز هم اگر ولی فقیه سخن اعجابآوری فرمودند باید اطاعت کنیم. بماند که امام علی(ع) فرمودند من قرآن ناطق هستم ولی باز به حرف او گوش ندادند؛ بعد از امام عدهای گفتند ما امام را قبول داشتیم ولی از آقا نمیتوانیم ولی این حرف درست نیست و اگر ولی فقیه ولی هست باید از او اطاعت شود.
انتهای پیام