ولایت و امامت حضرت علی(ع) یکی از ارکان تکمیلکننده دین مبین اسلام است. همچنین واقعه غدیر که از جمله رویدادهای مهم و تأثیرگذار در تاریخ اسلام است از جهات مختلف قابل مطالعه و بررسی است. واقعهای که به موجب آن رسول گرامی اسلام(ص)، حضرت علی(ع) را به عنوان جانشین و وارث خود معرفی فرمود. از 18 ذیالحجه سال دهم هجری تاکنون این تاریخ و این رویداد محل اهمیت مسلمانان و پیروان ادیان و مذاهب بوده است و همچنان خواهد بود. به انگیزه عید سعید غدیر و با هدف بازخوانی تاریخی اهمیت و باور به ولایت علی(ع)، نقشهای انسانی و اجتماعی امام(ع) در جامعه، نیاز به امامت، شأن امام علی(ع) و همچنین دلایل عدم وحدت جوامع مسلمان و در ادامه پیشنهاد مسیر برای رسیدن به شاهراه وحدت به گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی کربلایی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب و عرفانپژوه، پرداختیم.
مشروح نخستین بخش از این گفتوگو را با هم میخوانیم:
ایکنا _ در عرفان به مذاهب اسلامی چه نگاهی میشود؟
اصل جریان و آموزهها یکی است، تفاوت در دستورات است؛ چون مشایخ فرق میکند دستورات نیز فرق میکند. ولی ساختاری کلی یکی است چون در تصوف و نگاه عرفانی وارد بحث باطن دین و ولایت میشویم سنی و شیعه بودن رخت برمیبندد. در تصوف باور اصلی این است؛ امام علی(ع) وارث پیامبر اسلام است. سنی و شیعه ندارد. یعنی به لحاظ معارفی همان معارف شیعی را بیان میکند. ممکن است فقه حنفی و شافعی و.. باشد ولی در باور یکی است. اساسا گفتوگو بین ادیان و مذاهب فقط از طریق عرفان حاصل میشود.
ایکنا _ مسیر پیشنهادی عرفان برای طی مسیر وحدت شیعه و سنی کدام است؟
باور به ولایت اهل بیت(ع)؛ ولایت راه اصلی هست که همه را بهم گره میزند. همه ادیان و همه پیروان مذاهب را شیعه و سنی مساوی هستند، در موضوع ولایت فرقی میان ادیان نیست؛ یعنی همه حول امام علی(ع) محوریت و نقطه اشتراک دارند و این فراتر از مذاهب است. پیروان همه ادیان و بزرگان ادیان اشتراک بر حضرت علی(ع) دارند. اشتراک بر علم، جلال، مقام امام علی(ع) و.. در زیارت جامعه کبیره میفرماید: فما احلی اسمائکم؛ چقدر اسمهای شما شیرین است. فاطمه چقدر شیرین است؛ حسین و.. همین اسمها جلب قلوب میکند. ولایت دیگر بماند. ولایت اهل بیت(ع) آن اصل و عنصر مهمی است که موجب وحدت همه مذاهب و ادیان میشود. اصل اینکه همه دور امام علی(ع) جمع میشوند. ولایت اهل بیت(ع) و امام علی(ع) آن مؤلفهای است که همه را دورهم جمع میکند و تفرقه کنار میرود.
خورشید برای همه خورشید است؛ نه برای من و شما؛ نه برای شیعه و ایرانی. خورشید به همه میتابد امام که دارای مقام ولایت است برای بودایی امام است، برای مسیحی امام است، برای یهودی امام است و حتی برای آن داعشی و طالبانی هم امام است؛ امام، امام همه است، دوست دارد آن منحرف را هدایت کند. خورشید به همه میتابد، البته با این تفاوت که به گلستان میتابد، گلستان عطر و بوی خاص خود را منتشر میکند، به باتلاق میتابد باتلاق بوی تعفن را پخش میکند. او خورشید نور ولایت امام، کل هستی را روشن میکند و حرارت و گرما میدهد. علت بقای عالم و علت ایجاد عالم است. علت غایی از خلقت عالم وجود امام است و این در غدیر تجلی کرده است و در باطن امام علی(ع) ظهور عینی پیدا کرده است. علت ایجاد عالم در حقیقت ولایت امام و انسان کامل است و نمونه برتر انسان کامل است. حضرت علی (ع) اوج غدیر است، مقام ولایت است، اوج غدیر این است که در واقع پیامبر اکرم(ص) دست امام علی(ع) را بالا برد «ای مردم از چاه طبیعت همچون علی(ع) بالا بیایید؛ از این گودال طبیعت دنیا از این عالم طبیعت از این حالت جسم از این تاریکی و ظلمات بالا بیاید به مقام ولایت مثل این تحقق پیدا کنید و این الگو و راهبر شماست.» در واقع سعادت و کمال انسان در ولایت است، انسان برای تحقق پیدا کردن به مقام ولایت الهی خلق شده است؛ «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا». ما بر آسمانها و زمین و کوههای عالم (و قوای عالی و دانی ممکنات) عرض امانت کردیم (و به آنها نور معرفت و طاعت و عشق و محبّت کامل حق یا بار تکلیف یا نماز و طهارت یا مقام خلافت و ولایت و امامت را ارائه دادیم) همه از تحمّل آن امتناع ورزیده و اندیشه کردند و انسان (ناتوان) آن را بپذیرفت، انسان هم (در مقام آزمایش و اداء امانت) بسیار ستمکار و نادان بود (که اکثر به راه جهل و عصیان شتافت).. آیه 72 سوره احزاب.
ظلوما و جهولا تعریف کرده یعنی انسان این قدرت را دارد به لحاظ عروج تا عرش برود به لحاظ صعود ظلوما و جهولا تا فرش برود؛ ملک نمیتواند. «وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» ملک مقامش مشخص است، اما انسان هم میتواند ولایت الهی داشته و هم میتواند «أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ» باشد. یعنی یک وجود کشدار است. فرشی و عرشی. با این بدنش میتواند شیطان را تعلیم بدهد و میتواند پیامبر خدا و ولی خدا شود. امام علی(ع) آمده ما تحقق به مقام ولایت الهی پیدا کنیم. حقیقت و باطن غدیر ولایت است که باطن شریعت و باطن رسول الله(ص) است.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا؛ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید! به ریسمان الهی چنگ بزنید! روایت اهل بیت(ع) را در تفاسیر نگاه کنید در تفاسیر روایی تفسیر صافی، تفسیر امام حسن(ع) ثقلین نگاه کنید. این حبل الله متین چه است؟ ریسمان محکم خدا اینجا ولایت اهل بیت(ع) است. به ولایت ما چنگ بزنید و متفرق نشوید. لذا عرض کردم که کسی این گفتوگو همه ادیان و مذاهب براساس ولایت باشد جمع میشود و وحدت میآید از این کلام خدا استفاده کردم؛ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا اگر به ریسمان ولایت چنگ نزنید متفرق میشوید. به ریسمان ولایت چنگ بزنید زیر سایه ولایت علی مرتضی(ع) قرار میگیرید. فرقی هم نمیکند همه انسان هستیم. همه میخواهیم به کمال برسیم.
ایکنا _ در معارف شیعی درباره شئون امام نکاتی وجود دارد. اینکه امام کیست و در عالم هستی چه شأنیتی دارد؟ لطفا در این خصوص کمی توضیح دهید.
تعبیر قرآن کریم «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» در المیزان نگاه کنید «یهدون بامرنا» یعنی چه؟ هدایت به امر ما میکند و درباره اینکه امام کیست توضیح میدهد. در کتاب «شیعه در اسلام» میگوید «امام قافلهسالار کاروان انسانیت است». در مصاحبه با هانری کربن هم بر این نکته تأکید دارد. هر نوری از انوار ملکوت در هر جایی از این کره خاکی، در هر جایی در نظام هستی بر قلب هر کسی افاضه میشود از طریق باطن و قلب امام است. «بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ و..» به واسطه ما خدا پرستش میشود، به واسطه ما خدا شناخته میشود، هر نوری از هر جا به کسی افاضه میشود. از طریق وساطت امام است. امام واسطه خدا و خلق است. امام محدود به مذهب نیست، محدود به دین خاصی نیست. ما قائل هستیم که امامان معصوم(ع) وارثان پیامبر اسلام هستند. امامان شیعیان هستند حرفی نیست اما به لحاظ تکوینی امام واسطه خدا و تمامی عالم است و تمامی مخلوقات است. امام برای بودایی هم امام و مهربان است، برای مسیحی، یهودی، زرتشتی و برای همه انسانهای عالم امام است؛ سر مطلب این است.
در معارف شیعی در واقع سه شأن و جایگاه برای امام بیان شده است؛ یک شأن الهی است. مقام مخالفت و ولایت الهی است. «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ» که به بالاترین درجه نزدیک به خداوند نائل آمده است.
دوم شأن دینی است. یعنی متشابهات قرآن، سؤالات دینی را از امام باید بپرسید. مسائل دینی را او متکفلش هست. ناسخ و منسوخ را او میشناسد. متشابهات بر سائلین. اهل بیت(ع) و امام علی(ع) در رأس اهل بیت(ع) شأن دینی برایشان بسیار مهم بود. این شأن ترجیح داشت بر شأن اجتماعی که شأن سوم است. یعنی امام علی(ع) طوری رفتار کرده بود در آن ایامی که خلیفه ظاهری مسلمانان نبودند که خلفا بیایند سؤالات دینیشان را از حضرت بپرسند. این موضوع برای علی(ع) مهم بود. برای او اینکه پادشاه و خلیفه شود، مهم نبود.
یعنی ما شیعه را جمع کردیم در یک خلیفه ظاهری! این نیست! شیعه صاحب سِر پیامبر اسلام است، شیعه صاحب سِر امام علی(ع) و اهل بیت(ع) است. شیعه آن «عبد مؤمن ممتحن» است که خدا قلب او را به ایمان آزموده است.
ایکنا _ صوفیان اهل تسنن این را قبول دارند که حضرت علی(ع) صاحب سِر است و این شأن دینی را برای امام قائل هستند؟
شأن الهی و دینی امام را قائل هستند. شأن الهی چه بود آن بُعد ولایتی بود. عمر و ابوبکر برای پاسخ پرسشهای دینی مردم آنها را نزد امام علی (ع) میفرستادند. یعنی حضرت علی(ع) طوری رفتار کرده بود که آن بُعد دینی شخصیت محل سخن بود، که انحراف در دین اسلام وارد نشود. اصلا امام حسین(ع) چرا قیام کردند؟ که مانع انحراف در دین اسلام شوند.
اهل تسنن باور داشتند که امام علی(ع) عالم است اما «حُب مقام» و اینکه سن آنها بیشتر بود و یا امام شوخی زیاد میکرد، رئیس باید خودش را بگیرد! اینطوری بود و همین را گفتند که تو شوخی میکنی! با همه مینشست و میخندید، شوخی میکرد و حرف میزد. علی چند سالهاش است؟ جوان است ولی ما شیخوخیت داریم! اساسا محل اختلافات همینجا بود. مسئله حب مقام و ریاست، انحراف و عدم ایمان واقعی بود.
ایکنا _ سومین شأن امام در معارف شیعی کدام است؟
شأن سوم امام شأن اجتماعی اوست. یعنی این ولی اللهی که اتصال به حق دارد. عالم به علم غیب است و مشکلات قرآن و سنت را باید از او پرسید این لیاقت و استحقاق خلیفه ظاهری بودن را هم داراست. ما در فضای شیعی باورمان این است که این حق غصب شده است. حق به حق دار نرسیده است و شیعه را به همین معنا میکنیم. در حالی که شیعه بیش از این است.
لذا شما کتاب «مجالس مؤمنین» قاضی نورالله شوشتری را نگاه کنید، مشایخ عرفان را ذیل شیعه اسم میبرد، همه انسانهای که در دوره نخستین شکلگیری عرفان هستند و به لحاظ مذهب فقهی اهل سنت است، میگوید شیعه است! شیعهای که قاضی نورالله شوشتری، سیدآملی، علامه طباطبایی و.. بزرگانی از این دست میگویند کسی که باور و اعتقاد بر این باشد که امام علی(ع) خلیفه بر حق پیامبر است، وارث باطن و جانشین پیامبر است. نه فقط بحث خلافت ظاهری! و رکن رکین عرفان و تصوف ولایت است و اتصال ولایت به پیامبر اکرم(ص) از طریق امام علی(ع) است. این رکن رکین عرفان است. غدیر اهمیتش این است که ای انسانها عروج کنید.
بُعد اجتماعی هم فضای شیعی که از شئون امام است برمیگردد به اینکه امام ما را به نزدیکی به خدا برساند و مشکلات دینی را میتوان از آن پرسید این قابلیت را دارد که میشود خلیفه ظاهری. این شئون امام است ما اکثرا تشیع را منحصر به شأن سوم میدانیم. در حالی که اهل بیت(ع) رویه و سیرهشان اینگونه نبوده است. خود امام علی(ع) این طوری نبوده است.
ایکنا _ پس این تعریف و تعبیر از کجا به ما رسیده است؟
هر جایی که انسانها در اقلیت قرار بگیرد این اتفاق میافتد. یکی آنکه شیعه در آن دوران در اقلیت بوده است. دوم آنکه «شیعه حقیقی» معرفی نشده است. این شیعه که ما داریم شیعه ظاهری است. شیعه همان صاحبان سِر ولایت است. یعنی اصلا باور من بر این است که شیعه حقیقی گروه اندک سری و پنهانی بوده است. میثم تمار، کمیل، ابوذر و.. یعنی در واقع آن حواریون امام علی(ع)، تربیت شده مکتب پیامبر (ص) و امام علی(ع) شیعههای حقیقی هستند. ما امروز شیعه را منحصر به یک مکتب و مذهب فقهی میدانیم. تشیع غیر از اینکه مسئله فقهی است خصوصیت دیگری هم دارد. یک نکتهای که به لحاظ اوج تشیع مطرح این است؛ مذاهب فقهی دیگر در عالم اهل سنت، طریقت و عرفان و سیر و سلوک دارند اما فقه آنها طریقتی نیست. چرا چون او خلیفه است کسان دیگر است. معصوم و امام نیست. فقه تشیع و فقه آن هم طریقت است چرا من از باطن اقطاب عالم امام معصوم(ع) بیان شده مُر واقع. خیلی مهم است عین حقیقت است. ما درباره امامان معصوم(ع) قائل هستیم که اقطاب عالم امکان هستند. قطب عالم امکان هستند به لحاظ تکوینی امام است. لذا فقه تشیع فقه طریقتی خیلی مهم است همچنان که طریقتش آن طریقت واقع باطن است دارای سیر و سلوک است.
ادامه دارد..
گفتوگو از معصومه صبور
انتهای پیام