به گزارش ایکنا، نخستین نشست از سلسله نشستهای «حسینیه حکمت» ظهر امروز هشتم مردادماه با سخنرانی غلامحسین ابراهیمی دینانی با موضوع «عشق و عقل در مکتب عاشورا» در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد. گزیده مباحث این جلسه را در ادامه میخوانید؛
عقل و عشق هر دو از ویژگیهای انسان هستند یعنی در این عالم فقط انسان است که عاقل است و در این عالم تنها انسان است که عاشق میشود. حیوانها محبت دارند ولی عشق ندارند. عشق بالاترین درجه محبت است. البته کلمه عشق در قرآن به کار نرفته است و از اسماء خدا نیست ولی «محب» جزء اسمای الهی است.
عشق شدیدترین درجه محبت است، چنانکه شاعر میگوید: «نیست فرقی در میان حب و عشق/ شام در معنی نباشد جز دمشق». محبت شدید همان عشق است.پس روشن شد که عشق از ویژگیهای انسان است. در طول تاریخ عموما شعرا تنازعی میان عقل و عشق دیدند. ظاهرش هم همین است ولی عقلی که با عشق در تنازع است عقل دنیوی و کاسبکارانه است. عقل رحمانی و واقعی با عشق اتحاد دارد چون هم عشق از انسان است و هم عقل. مبدا عقل و عشق یک چیز است و آن قوه ناطقه انسان است. نفس ناطقه در عین یگانگی دو چهره عالی دارد که عقل و عشق است. بنابراین چون عقل و عشق از جلوههای نفس هستند و نفس واحد است نمیشود گفت با هم در تنازع هستند.
حق و باطل همیشه در عالم بوده است. حق و باطل جلوههای مختلفی در طول تاریخ داشتهاند ولی این نزاع همیشه در تاریخ جریان داشته است. تنازع حق و باطل در اوج خودش در صحرای کربلا به ظهور رسید و امام حسین(ع) در مقابل دشمنانش ایستادگی کرد. در نتیجه نه تنها خودش شهید شد و همه اصحابش شهید شدند بلکه حتی طفل شیرخوارش هم به شهادت رسید. این اوج فداکاری امام حسین(ع) است. ما در تاریخ بشر هیچ صحنهای مثل صحنه کربلا در تقابل حق و باطل نداریم. امام حسین(ع) با عقل و عشق ایستادگی کرد و در راه خداوند به شهادت رسید. امام حسین(ع) توانست عقل و عشق را به کمال رساند. تمام تاریکی و ظلم از یک طرف و تمام رحمت و عقل و عشق از طرف دیگر در واقعه کربلا تجلی کرد و حقیقت در وجود امام حسین(ع) به ظهور رسید.
همانطور که عرض کردم صحنه کربلا در تاریخ بشر در تقابل حق و باطل بینظیر است. امام حسین(ع) مظهر رحمانیت بود و در مقابل ظلم ایستاد. شاید کتابها باید در این رابطه نوشته شود که البته نوشته شده ولی زبان عاجز است که از واقعه خونین کربلا پرده بردارد و آن را آشکار کند.
مسلما امام حسین(ع) جزء اولیای خداوند است و طبیعتا اولیا، انسانهای کامل هستند. ما کاملتر از معصومین نداریم و هرچه صفات جمالی است در آنها به اوج خودش رسیده است. بنابراین امام حسین(ع) هم عشق کامل بود هم عقل. به تعبیر دیگر امام حسین(ع) یکی از برجستهترین اولیای خداوند است که این دو صفت را در وجود خودش به ظهور رساند.
وقتی میگویم امام کمال عقل را داشت، کمال عقل عین حکمت است. حکیم کسی است که عقلانی عمل میکند. حکمت یعنی اجرای احکام عقل. امام حسین(ع) با عقل کامل جلوی باطل ایستاد و این عین حکمت است. شما نمیتوانید عقل را از حکمت جدا بدانید و مجلی و تجلی حکمت همان صحرای کربلا است. شاید هیچ صحنهای در تاریخ مثل کربلا نداشته باشید که عقل و عشق اینطور به کمال و ظهور رسیده باشد.
زیبایی یک حقیقت پیچیده است ولی زیبایی معنوی همان کاری است که امام حسین(ع) کرده که هم در معنا زیبا بود و هم در ظاهر زیبا بود. هم زیبا بود و هم ملاحت داشت و عشق و ملاحت و زیبایی در امام حسین(ع) جمع بود.
مطلب آخر پیوند عشق و شور است. عشق از شور جدا نیست و خاصیت عشق است. وقتی محبت فوران پیدا میکند شور هم هست. شور حسینی و اصحابش از عقل منفک و جدا نبود. اهمیت کربلا در این است که شور مجاهده با عقل همراه بود و این عظمت شور امام حسین(ع) است. امیدواریم پیروان امام حسین(ع)، هم با شور حسینی باشند و هم جانب عقل را رعایت کنند.
انتهای پیام