به گزارش ایکنا، خشم از جمله صفات انسانی است که در موقعیت های مختلفی بروز میکند و پیامدهای نامطلوب آن دامنه گستردهای از صفات بد اخلاقی را به خصوص در جوامع شهری و افزایش ارتباطات انسانی پدید میآورد. کینهجویی، نزاعهای مختلف، اختلال در روابط اجتماعی، غلبه جو دشمنی از جمله این موارد است که با کاهش آستانه تحمل نمایان میشود.
افزایش تابآوری و انتقال مهارتهای کنترل خشم مواردی است که در چنین وضعیتی پیشنهاد میشود. در آموزههای دینی نیز یکی از ویژگیهای انسانهای مومن، فرو بردن خشم ذکر شده است که با سلسلهای از رفتارهای بعدی، آثار خشم را از بین میبرد. «الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّـهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛ افرادی در توانگری و تنگدستی انفاق میكنند؛ و خشم خود را فرو میبرند؛ و از خطای مردم میگذرند، و خدا نیكوكاران را دوست دارد» (آل عمران، 134)
در این آیه برخی از صفات پرهیزکارانی که به دنبال مغفرت الهی هستند، از جمله کنترل خشم بیان شده است. نکته جالب توجهی که مفسران این آیه به آن اشاره کردهاند، سلسله رفتارهایی است که موجب کنترل مناسب خشم میشود. به دنبال محكوم كردن ربا در آیات قبل، این آیه از انفاق و عفو وگذشت وتعاون تمجید مىكند. اشاره ابتدای آیه به «افرادی در توانگری و تنگدستی انفاق میكنند»، مقدمهای برای کنترل خشم است، چنان که افراد خیرخواه برای جامعه، درک بهتری از ضعف و ناتوانیهای دیگران مییابند و زودتر میبخشند.
همچنین مراحل سهگانهای که با کنترل خشم آغاز میشود، نشانهای برای پرهیزگاران ذکر شده است. نخستین مرتبه در ارتباط با کار نادرست دیگران، فرو خوردن خشم است و مرتبه دوم بخشش است و مرتبه سوم احسان است.
نقل شده است که خدمتکار امام سجاد(ع)، فرزند امام حسین(ع)، ظرفی از دستش افتاد و امام را زخمی کرد و چون متوجه نگاه امام شد، قسمت نخست از آیه را خواند «والکاظمین الغیظ» امام هم فرمود: خشمم را فرو خوردم و خدمتکار ادامه آیه را خواند «والعافین عن الناس» امام هم فرمود خدا از تو بگذرد و او در نهایت قسمت پایانی آیه را خواند «والله یحب المحسنین». امام هم به او فرمود: برو که در راه خدا آزاد هستی.
پیامهای آیه در تفسیر نور
1- تقوا، از انفاق جدا نیست. «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ ...»(سوره انفال، 36)
2- انفاق، سخاوت مىخواهد نه ثروت. «فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»
3- نه در حال رفاه از محرومان غافل باشیم و نه در تنگدستى بگوییم كه ما خود گرفتاریم. «فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ»
4- متّقین محكوم غرایز نیستند، آنان حاكم ومالك خویشتناند. «الْكاظِمِینَ الْغَیْظَ»
5- تقوا، از سعهى صدر(شکیبایی) جدا نیست. «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»
6- متّقى، منزوى نیست، بلكه با مال و اخلاق خوب خود، با مردم معاشرت مىكند. «یُنْفِقُونَ، الْكاظِمِینَ، الْعافِینَ»
7- در عفو خطاكار، ایمان او شرط نیست. «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ»
8- كسىكه مىخواهد محبوب خدا شود باید از مال بگذرد و خشم و غضب را فرو برد. «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»
9- انفاق به محرومان و گذشت از خطاى مردم، از مصادیق احسان و نیكوكارى است. «یُنْفِقُونَ، الْكاظِمِینَ، الْعافِینَ، الْمُحْسِنِینَ»
حسین اله وردی
انتهای پیام