گونه‌شناسی شخصیت‌های عاشورا؛ از ملحقین تا معذورین و عافیت‌طلبان
کد خبر: 4081322
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۹
محمدرضا جباری:

گونه‌شناسی شخصیت‌های عاشورا؛ از ملحقین تا معذورین و عافیت‌طلبان

حجت‌الاسلام محمدرضا جباری در نشست «گونه‌شناسی چهره‌ها در مواجهه با قیام عاشورا» گفت: شخصیت‌ها در مواجهه با عاشورا شامل طیف‌های مختلفی هستند، کسانی که مانند حبیب بن مظاهر مطیع امامت هستند، کسانی افراد کم توفیق بودند، افرادی کم بصیرت و افرادی هم بی‌بصیرت و دنیاطلب بودند.

محمدرضا جباریبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا جباری، استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه، ششم شهریورماه در نشست «گونه‌شناسی چهره‌ها در مواجهه با قیام عاشورا» که از سوی دانشکده الهیات پردیس فارابی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: امام حسین(ع) در طول مسیر خود از مدینه به بعد با افراد مختلفی مواجه شد. طیف اول ملحقین هستند یعنی برخی افرادی بودند که از ابتدا تا انتها همراه ایشان بودند با اینکه در مواردی آن حضرت بیعت را از آنها برداشتند. امام(ع) فرمودند من اصحابی برتر و بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم و اهل بیتی نیکوکارتر از اهل بیتم سراغ ندارم، خداوند به همه آنها جزای خیر عنایت کند.

یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا

وی افزود: شاید شنیده باشید وقتی امام(ع) در شب عاشورا بیعت را برداشتند، گروه گروه افراد از خیمه آن حضرت خارج شدند در صورتی که بر اساس منابع تاریخی این مسئله به هیچ وجه درست نیست و شواهد تاریخی مؤید این مسئله نیست؛ این گزارش در متون کهن نیست و در کتاب دربندی یعنی نهایتا 200 سال قبل مطرح شده است. یاران امام کسانی بودند که خبر شهادت مسلم و قیس بن مسهر را شنیدند و حتی با سپاه حر مواجه شدند و باز با اخلاص و بصیرت با ایشان تا انتها ماندند.

استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه جایگاه یاران امام حسین(ع) با هم متفاوت بود، اظهار کرد: حر با اینکه توبه کرد ولی ممکن است جایگاه اخروی او با کسانی که از ابتدا سختی‌ها را تحمل کرده و کنار امام ماندند یکسان نباشد، کسانی هم در بین راه و در کربلا مانند ام‌وهب به سپاه امام(ع) ملحق شدند که جزء مخلصین و نجات یافتگان هستند. این نشان می‌دهد اگر بصیرت در افراد وجود داشت می‌توانستند حتی تا روز عاشورا خود را به امام(ع) ملحق کنند کما اینکه برخی افراد در لحظات آخر از سپاه عمر سعد بریدند و به امام پیوستند.

جباری بیان کرد: عبیدالله بن حر جعفی کسی است که امام(ع) به خیمه او رفت و دعوتش کرد ولی این فرد بی سعادت دعوت امام را اجابت نکرد و اسبش را پیشنهاد داد؛ انس بن حارس کاهلی هم از کوفه خارج شده بود تا با حضرت مواجهه نشود ولی وقتی سخنان عمرسعد را علیه امام شنید به لشکر امام(ع) پرداخت. یزیدبن نوید هم از بصریان است، او ده پسر داشت و دو فرزندش داوطلب شدند و در مسیر به امام(ع) ملحق شدند.

معذورین صحنه کربلا

وی اضافه کرد: گروه دوم کسانی هستند که معذورین هستند یعنی عذر برای پیوستن به لشکر داشتند، مثلا مختار در کوفه، مسلم را پذیرایی و مهمان کرد ولی در هنگام قیام امام، توسط ابن زیاد زندانی شد،  ولی سلیمان بن صرد کوتاهی کرده و دچار اشتباه در تحلیل شد و جزء توابین شد. یا برخی بودند که راه بر آنها بسته بود و نتوانستند بیایند و اخبار در جدی بودن جنگ هم به درستی به آنها نرسید.

وی افزود: در بین بنی هاشم هم کسانی هستند که توقع بود در کربلا باشند، مانند عبدالله بن عباس که شخصیت برجسته و مطرح و جزء یاران امام علی(ع) بود یا عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب(س) و یا محمدبن حنفیه که البته قضاوت یکسانی نمی‌توان کرد. در مورد عبدالله بن عباس با توجه به تشیع و مناظرات ودفاع او از اهل بیت(ع) عذر نابینایی بیان شده است. البته وی از روی خیرخواهی قصد انصراف امام را داشت و امام هم فرمودند شما اخبار را به ما برسان. البته در مورد عبدالله بن جعفر و ابن حنفیه تحلیل‌هایی شده ولی به نظر می‌رسد هر دوی آنها بصیرت لازم را نداشتند که همراه امام بروند.

جباری بیان کرد: وقتی از عبدالله بن جعفر پرسیدند که نظرت در مورد کربلا چیست گفت من اگر خودم بودم جانم را فدا می‌کردم و الان خوشحالم دو فرزندم عون و محمد شهید شدند؛ او شیعه بود ولی خاضع در برابر اوامر امام(ع) نبود و دنبال امان‌نامه برای امام حسین(ع) از حکومت وقت در مدینه و مکه بود. در مورد ابن حنفیه هم اگر ظواهر نقلها را مدنظر قرار دهیم، او خود را از امام حسین(ع) برای امامت شایسته‌تر می‌دید لذا افکار و مبنای حرکت امام را قبول نداشت و این از توصیه‌های او به امام(ع) کاملا آشکار است. امام(ع) هم محترمانه با او برخورد کرد و گفت تو در مدینه بمان و چشم ما باش. البته برخی خواسته‌اند عذرتراشی کنند و بیماری و علیل بودن او را بهانه بیاورند ولی برخی محققان آن را تایید نمی‌کنند زیرا فرزندانش را هم به حمایت از امام نفرستاد.

استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: از دیگر افراد معذور، کمیل بن زیاد اسدی و قنبر، غلام امام علی(ع) است، اینها قبل از کربلا جزء شیفتگان اهل بیت(ع) بودند و بعد از کربلا هم توسط حجاج و امویها شهید شدند ولی درباره اینکه چرا در کربلا نبودند تاریخ ساکت است و می‌توانیم تحلیل‌های مثبتی با توجه به شخصیت ایشان داشته باشیم یعنی شاید قنبر در ایران بوده یا کمیل بیماری داشته است.

وی افزود: ماریه بنت سعد از زنان اثرگذار در کربلا بود، خانه وی در بصره پاتوق و محل تجمع حامیان اهل بیت(ع) بود و وقتی سفیر امام(ع) به بصره آمد و پیام امام را رساند، ماریه جمعی را آماده کرد تا به حمایت امام بروند ولی در بین راه خبر شهادت را شنیدند.

گروه کم توفیقان

جباری با اشاره به طیف دیگر یعنی افراد کم‌توفیق که البته جزء افراد نجات یافته محسوب می‌شوند چون قصد مخالفت با امام(ع) را نداشتند، اظهار کرد:  مثلا ضحاک بن عبدالله مشرقی در زمره این افراد است که به کربلا آمد و شب و صبح عاشورا و حتی عصر عاشورا را هم درک کرد ولی باز در لحظات آخر صحنه را ترک کرد. زیرا اصحاب تا زمانی که زنده بودند اجازه ندادند کسی از بنی هاشم وارد میدان شود. ضحاک با امام(ع) شرط کرده بود که تا زمانی که کاری از دستش برآید بماند و امام هم اجازه دادند و وقتی شهادت امام(ع) مسجل شد، فرار کرد و شاید حکمتی هم در آن بوده زیرا وی از گزارشگران حادثه کربلاست ولی آیا در قیامت جایگاه او با جایگاه شهدای کربلا یکی است؟ قطعا خیر.

این عاشوراپژوه اضافه کرد: یکی دیگر از اصحاب، ترماح بن علی است؛ او از صحابه امام علی(ع) و شیعه بود و در حکومت امام ماموریتی در شام و دربار معاویه داشت، او فردی شجاع و شاعر و سخنور بود، وی در کوفه بود و وقتی امام با لشکر حر روبرو شد دیدند چهار اسب همراه ترماح به امام پیوستند و اخبار کوفه را دادند. ترماح به حضرت گفت من موفقیتی در کوفه نمی‌بینم و پیشنهاد داد تا به یمن برویم که امام نپذیرفت. ترماح گفت پس اجازه دهید من آذوقه و خرجی برای خانواده فراهم کرده‌ام بروم به آنها بدهم و برگردم و امام هم فرمودند برو و سریع برگرد. ترماح رفت و وقتی برگشت خبر شهادت را شنید و خیلی افسوس خورد. تحلیل بنده این است که او اهل نجات است ولی اگر درجه معرفتی او بالاتر بود بهتر نبود اوجب را به واجب ترجیح دهد؛ جا داشت او بگوید من تسلیم محض در برابر شما هستم و هر کاری شما بگویید انجام دهم.

افراد کم بصیرت و عافیت‌طلب در کربلا

جباری تصریح کرد: گروه دیگر افراد کم بصیرت و عافیت‌طلب مانند ابن حنفیه یا عبدالله بن جعفر بودند، گرچه عبدالله بن جعفر مقام بالاتری نسبت به ابن حنفیه داشت ضمن اینکه عمربن علی، برادر دیگر امام(ع) هم جزء چهره‌های خوب تاریخ نیست و به امام نصیحت کرد که حرکتی انجام ندهد.

وی ادامه داد: گاهی گفته می‌شود که چرا برخی فرزندان امام علی(ع)، نام خلفا را انتخاب کرده‌اند که دو پاسخ دارد؛ اول اینکه این نام‌ها در آن دوره متعارف بوده و رواج داشته و مختص خلفا نبود لذا یکی از فرزندان علی(ع)، عثمان بن علی بود که در کربلا شهید شد. نام عمر بن علی را هم عمر انتخاب کرد و این نام با وجود اکراه امام علی(ع) بر روی او ماند و این فرزند با امام حسین(ع) همراه نشد و بعد از عاشورا هم در جریان تولی باغات و زمینها با امام سجاد(ع) معارضه کرد و به مختار هم نپیوست و به دشمن او یعنی ابن زبیر پیوست.  

صحابه بی بصیرت پیامبر(ص)

عضو نویسندگان مقتل جامع سیدالشهداء(ع)، اظهار کرد: برخی افراد مانند ابوسعید خدری، سعید بن مصیب، ابوسلمة بن عبدالرحمان هم از کسانی بودند که با حرکت امام مخالفت کردند و اینها در زمره افراد بی بصیرت بودند گرچه دشمن امام(ع) هم نبودند و در کنار اینها باید از عبیدالله حر جعفی به عنوان شخصیتی مطرح در کوفه نام ببریم. او از کوفه خارج شد و در منزل بنی مقاتل، سکونت کرد، حضرت از او دعوت کرد ولی او حاضر نشد به حمایت امام(ع) بیاید و حتی وقتی حضرت خودش به خیمه او رفتند گفت من می‌دانم اگر کسی با شما همراه شود و کشته شود به فوز شهادت می‌رسد ولی جان من هنوز آماده مرگ نیست ولی اسب خوبی دارم و آن را تقدیم می‌کنم. حضرت فرمود حالا که جانت را فدا نمی‌کنی نیازی به اسب تو هم نداریم. عبیدالله حر بعد از عاشورا اشعاری درباره امام حسین(ع) سروده است و البته وی در جریان مختار هم به زبیریان پیوست و عاقبت بدی یافت.

جباری بیان کرد: ابن سلیم هم از یاران امام علی(ع) در صفین بود و به اتفاق امام علی(ع) از کربلا عبور کرد، امام علی(ع) خاک آنجا را برداشت و فرمود کسانی به اینجا خواهند آمد و خواهند جنگید و بی حساب وارد بهشت خواهند شد، ابن سلیم این ماجرا را به زنش گفت و گفت که علی(ع) از غیب سخن گفته است. این فرد در کربلا مقابل امام حسین(ع) قرار گرفت و همین ماجرا را بیان کرد ولی در نهایت به امام(ع) گفت من نه با شما و نه علیه شما هستم و از کربلا خارج شد.  

جباری افزود: عبدالله بن عمر، اسامة بن زید و زیدبن ثابت و  ... هم از افراد بی بصیرتی هستند که حاضر به بیعت با امام علی(ع) نشدند. عبدالله بن عمر در یکی از منازل خودش را به امام حسین(ع) رساند و به ایشان توصیه به بیعت با یزید کرد ولی وقتی امام قبول نکرد شکم امام حسین(ع) را به نشانه جایی که پیامبر(ص) می‌بوسید، بوسید و جدا شد و در مکه تا دوره حجاج زنده بود و ذلیلانه با او بیعت کرد و حجاج هم مشغول غذاخوردن بود و پایش را برای بیعت دراز کرد. عبدالله بن زبیر هم که با یزید بیعت نکرد از جمله افراد بی بصیرت بود؛ او مایل بود امام(ع) از مکه خارج شود، ولی در زبان به امام گفت اگر بمانید من یاری می‌کنم و بعدا امام(ع) به یارانش فرمود که قلب و زبان او یکی نبود.

دشمنان امام حسین(ع) یکدست نبودند

استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) تصریح کرد: طیف آخر هم دشمنان هستند و در بین آنها افراد لعین و معاند مانند شمر و عمربن حجاج زبیدی، حصین بن نمیر و عمرسعد و ... بودند و کسانی که خیلی دلشان نمی‌خواست با امام بجنگند از جمله شبث بن ربعی که دعوتنامه به امام نوشت ولی جزء سپاه کوفه قرار گرفت. برخی هم سیاهی لشکر بوده و از روی ترس ابن زیاد به کربلا آمدند.

وی اضافه کرد: برخی هم جزء جبهه اموی بودند ولی بعدا به این جنایت اعتراض کردند از جمله یحیی بن حکم که وقتی تعرض یزید به سر مبارک را دید معترض شد و یزید بر سینه او کوبید و گفت او را از مجلس بیرون کنند.    

انتهای پیام
captcha