به گزارش ایکنا از خوزستان، ناصر سودانی، مدرس علوم قرآن و حدیث امروز چهارشنبه ۲۳ آذر ماه در محفل انس با قرآن شرکت کشت و صنعت نیشکر سلمان فارسی که با حضور کارکنان این شرکت برگزار شد، درباره وجود لفظی و حقیقی قرآن و وظایف ما در قبال قرآن سخن گفت. متن سخنان او به شرح زیر است:
خداوند رحمترسانی به بندگان را بر خود واجب و وظیفه دانسته است، چنانکه فرمود: كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ (انعام، ۱۲). برای این که بتوانیم یک امر معقول را محسوس کنیم، باید مثال بزنیم. مثال حلقه وصل بین معقولات و محسوسات است. مثال ما نور است. کار نور روشناییبخشی است و نمیتوان نور را بدون روشنی و فروغ بخشی در نظر گرفت. خداوند فرمود: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ(نور، ۳۵) خدای تعالی این تشبیه را برای ما بیان کرده است که باور کنیم خداوند، رحمت را بر خود واجب کرده است. این معنا دو بار در سوره انعام ذکر شده است.
نمیشود گفت خدا هست، اما رحمت و لطف و فیض او تجلی ندارد. این تصور امکانپذیر نیست. رحمت خدا در صحنه وجود تجلی دارد. در آیه ۵۰ سوره طه میخوانیم: رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى. هر چیزی که خداوند لباس خلقت بر تن او میپوشاند، هدایتش را نیز در درونش قرار میدهد. این هدایت دو قسم است، یک هدایت طبیعی و تکوینی که خارج از اختیار ما است، مانند جریان خون در رگها، تپش قلب و تبدیل تصویر به دادهها در مغز و ... و یک هدایت تشریعی.
خداوند در بین مخلوقات خود موجودی را آفرید که مانند آیینه صفات خدا را بازتاب میدهد. این موجود، ما انسانها هستیم. این امر مراتبی دارد، عدهای انسان کامل و حجت خدا هستند و تمام صفات الهی را منعکس میکنند. جود و بخشش، علم و حکمت، محبت، لطف و ... از جمله صفات خدا هستند که انسان میتواند واجد آنها بشود.
خداوند وقتی موجودی به نام انسان را آفرید در عرصه هستی او را رها نکرد. خداوند از روح خود در وجودش دمید و مسجود فرشتگان شد. این سجده از جهت همان نفخه روحی است. حال این انسان با این مرتبت والا میتواند در رفتار و کردارش مانند دیگر موجودات باشد؟ یا باید متفاوت باشد؟ وقتی این موهبت اختصاصی است، در پی آن تکلیفی خاص هم میآید.
خدا در نظام هستی از انسان چه خواسته است؟ رمز خلقت، عبودیت و بندگی خدا است. این بندگی نیاز او نیست، نیاز ما است و گرنه خورشید به درختی که در پرتو نورش بالنده شود، چه نیازی دارد؟ خدای تبارک و تعالی با فرستادن انبیا و نازل کردن کتاب، انسان را هدایت کرده است و علاوه بر عقل با این دو، کمکش کرده است.
تنها انسانی که ظرفیت تحمل معارف قرآن کریم را داشت، حضرت محمد(ص) بود که قلبشان استوارتر از کوهها بود. اما این قرآن کریم دو وجود دارد؛ یک وجود واقعی که عبارت از وجود ظاهری قرآن است که آن را میخوانیم و یک وجود حقیقی.
خداوند درباره وجود حقیقی قرآن میفرماید: وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ (قمر، ۱۷) معلوم میشود قرآن سخت بود که خداوند آن را برای ما آسان کرد. این موضوع چهار بار در سوره قمر بیان شده است. قرآن یک حقیقت متعالی است که به صورت لفظ برای ما آسان شده است. این حالت تنزیل نام دارد. اگر بخواهیم این وجود لفظی را به حقیقت متعالی آن برگردانیم، تاویل میشود و تأویل قرآن را جز خداوند و راسخان در علم نمیدانند.
حال تکلیف ما در برابر این قرآن چیست؟ قرآن کتابی است که هر وقت با آن مانوس شدید هم نور است، هم انرژی است، هم فکر و معنا است و هم هدایت و لطف و برتری است. تمام اینها بر اساس آیات قرآن است. اگر این کتاب را باز کردیم دریچههايی به روی ما باز میشود. قرائت، تدبر، عمل و ترویج وظایف ما نسبت به این قرآن کریم است.
انتهای پیام