ایکنا به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفتوگویی با سید بابک هاشمینکو، مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکلهای فرهنگیان و علیرضا عبدی، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی انجام داده و به موضوع دستاوردهای نظام آموزش و پرورش طی چهار دهه و مسیر پیشرو پرداخته است که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید و میبینید.
ایکنا- در نگاه مقایسهای بعد از انقلاب اسلامی ایران شاهد چه میزان از پیشرفت در بخشهای مختلف نظام آموزش و پرورش بودهایم؟
هاشمینکو: آموزش و پرورش زیربنای پیشرفت و ارتقای کشور است و جامعهای که سرمایهگذاری مناسبی در زمینه آموزش و پرورش انجام دهد آینده اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خود را تأمین میکند. این باوری است که هم جامعه و هم مسئولین باید به آن برسند.
خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامی ایران نسبت به گذشته شاهد پیشرفتهای خوبی در آموزش و پرورش بودهایم؛ هر چند هنوز جای کار و ارتقای آموزش و پرورش باقی مانده است. در سال 1357 اگر حدود هشت میلیون و 20 هزار دانشآموز داشتیم، امسال 16 میلیون و 700 هزار دانشآموز داریم یعنی تعداد دانشآموزان بیش از دو برابر شده است.
این موضوع میطلبد که زیربنای آموزشی و سرانه فضای آموزشی نیز به همین مقدار اضافه شود اما این در حالی است که سرانه فضای آموزشی بیش از دو برابر افزایش پیدا کرده است. سال 1357 سرانه فضای آموزشی 1.44 مترمربع برای هر دانشآموز بوده که با آمار دو برابر شدن اگر ما به 2.88 میرسیدیم طبیعی بود اما اکنون سرانه فضای آموزشی برای هر دانشآموز 5.22 مترمربع است؛ یعنی ما شاهد رشد سه برابری بودهایم. البته این موضوع به معنای وضعیت آرمانی نیست و صرف برای قیاس وضعیت با دوره پیش بیان شد.
تعداد مدارس کشور طی چهار دهه از 52 هزار مدرسه به 112 هزار مدرسه و تعداد مدارس فنی حرفهای کشور از 675 مدرسه به دو هزار و 698 مدرسه رسیده؛ یعنی چهار برابر شده است.
قبل از انقلاب تفاوت زیادی بین جمعیت دانشآموزی دختر و پسر وجود داشت که 25 درصد دانشآموزان دختر و 75 درصد پسر بودند؛ بسیاری از دختران به مدرسه نمیرفتند اما اکنون این آمار تقریباً برابر است و در بعضی نواحی حتی استقبال دختران از پسران بیشتر است. دانشگاهها نیز به همین صورت است و ورود دختران به دانشگاه در بعضی مواقع بیشتر از آقایان است. بنابراین در بعد از انقلاب اسلامی ما شاهد رشد زنان جامعه ایرانی بودهایم که این اتفاق قابل تحسین و تقدیر است.
تا پیش از انقلاب 40 هزار نفر معلم بالای مدرک کارشناسی داشتیم و بسیاری از معلمان صرفاً تا دانشسرای مقدماتی تحصیلات داشتند و با مدرک دیپلم تدریس میکردند. اکنون 764 هزار معلم مدرک کارشناسی و بالاتر از کارشناسی دارند و در زمینه تحصیلات معلمان در بعد از انقلاب اسلامی، رشد 17 برابری داریم که 26 درصد از این تعداد، مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر دارند در صورتی که این آمار پیش از انقلاب حدود یکونیم درصد بود.
عبدی: آموزش و پرورش بعد از انقلاب اسلامی توانسته یکی از شعارهای اصلی انقلاب را تا حدودی جامه عمل بپوشاند؛ عدالت یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بود و یکی از ابعاد عدالت، عدالت آموزشی است. آموزش و پرورش نشان داد که در حوزه عدالت آموزشی انصافاً جریان پویا، فعال و کارآمدی را طراحی کرده است. البته منظور ما این نیست که به نقطه طلایی و هدف متعالی انقلاب اسلامی رسیدهایم ولی میتوان بیان کرد که در حال طی کردن مسیر خوبی هستیم.
ما وقتی از آموزش و پرورش قبل از انقلاب صحبت میکنیم یعنی نظام آموزش و پرورش در روستاها مدارس نداشت یا اگر وجود داشت بسیار اندک بود و دانشآموزان مجبور بودند با طی کردن مسافت زیادی به شهر بیایند اما اکنون با آموزش و پرورشی روبرو هستیم که حتی اگر در دوره ابتدایی یک دانشآموز وجود داشته باشد برای او مدرسه طراحی میکنیم و معلم میفرستیم. ما مدرسهای با یک معلم و یک یا دو دانشآموز داریم. این اتفاقی است که بعد از انقلاب رخ داده و حائز اهمیت است.
یکی از وجوه کمک کننده عدالت آموزشی در آموزش و پرورش بحث آموزش بزرگسالان است که در نهضت سوادآموزی کشور این موضوع را دنبال میکنیم. جریان آموزش بزرگسالان صرفاً مربوط به بعد از انقلاب نیست که بگوییم که در پیش از انقلاب این نوع آموزش وجود نداشت. در قبل از انقلاب اسلامی چند مدل آموزش بزرگسالان داشتیم که میتوان به اکابر، آموزش بزرگسالان، سپاه دانش و.. اشاره کرد ولی هیچ کدام از آنها مؤثر نبودهاند.
در سال 1357 میزان باسوادی کشور در بازه سنی 10 تا 49 سال 48/8 درصد بوده است. این در حالی است که این میزان به عدد 96/8 درصد رسیده و شاهد رشد نزدیک به ۱۰۰ درصدی بودهایم. رشد در حوزه آموزش بزرگسالان نسبت به آموزشهایی که در مدارس معمولی اتفاق میافتد سختتر است اما نظام آموزشی کشور این کار را انجام داده است و به این نقطه از رشد رسیدهایم. البته جا دارد که از این نقطه جلوتر هم برویم.
طی این چهار دهه شکاف باسوادی بین افراد شهری و روستایی که در پیش از انقلاب 6.34 درصد بود به 11 درصد رسیده است و این میزان هم سنین بالای 60-65 سال هستند که به هیچ وجه نمیخواهند سواد یاد بگیرند. همچنین فاصلهای بین باسوادی زنان و مردان داشتیم که از عدد 4.23 درصد به 6 درصد رسیده است. در کنار این کارهای کمی، کارهای کیفی نیز انجام شده است. این اعداد به این معنا نیست که ما به این میزان راضی هستیم بلکه صرفاً برای بیان تطورات گذشته است.
آموزشی که در حوزه بزرگسالان در قبل از انقلاب اسلامی وجود داشت صرفاً در حوزه خواندن و نوشتن بود اما بعد از انقلاب اسلامی در نهضت سوادآموزی دو گام جلو رفتیم؛ اول اینکه آموزشها بر پایه فرهنگی - اسلامی باشد و دوم اینکه به سمت سوادهای تابعی رفتیم. یعنی محتوای مطالبی که در سوادهای تابعی آموزش داده میشود با توجه به شغل افراد بزرگسال، هماهنگ است و این اتفاق در معدود کشورهای دنیا رخ میدهد. ما برای زنان خانهدار، زنان و دختران عشایر، کارگران و اصناف، کشاورزان، زندانیان و... کتابهای جداگانه داریم.
ایکنا- برای رسیدن به آینده مطلوب در آموزش و پرورش باید چه مسیری را طی کنیم؟
هاشمینکو: پیش از انقلاب سیستم آموزش و پرورش غربی را کپی و همان را عیناً در ایران پیاده کردند و بیشتر این کپیها از کشور فرانسه بوده و بسیاری از لغات ما مثل دیپلم، رفوزه و... فرانسوی است. این سیستم حافظه محور بوده است و چون میزهای ادارات خالی بود صرفاً میخواستند افراد را برای پشت میز نشستن ادارات تربیت کنند.
گفته شده زمان رضاخان به دنبال این میگشتند که افرادی که سواد دانشگاهی داشتند را پیدا کنند تا به عنوان وزیر انتخاب شوند و از این موضوع میزان باسوادی و بیسوادی مشخص است. حتی به دنبال تحصیل کردههای از فرنگ برگشته بودند که مسئولیتها به آنها سپرده شود.
علیرغم اینکه تلاشهای بسیاری انجام و ساختارها عوض شد و نگاه ویژهای به بحث تربیت داشتیم و فعالیتهای تربیتی شروع مناسبی داشت با این حال هنوز در تغییرات محتوایی کار چندانی صورت نگرفته است. ما باید به جایی برسیم که آموزش و پرورش اولویت اول کشور ما باشد که هنوز بعد از انقلاب اسلامی این اتفاق نیافتاده است.
البته رتبه اولویتها در این دولت جابهجا شده و ارتقای بهتری پیدا کرده است. رئیس جمهور شخصاً در شورای عالی آموزش و پرورش، هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان، شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش شرکت کردند که در دولت قبل این اتفاق اصلاً رخ نداده بود. این نشان دهنده اهمیت آموزش و پرورش است.
بحث رتبهبندی معلمان 11 سال به تعویق افتاده بود و در دولت قبل با رقم پنج هزار میلیارد تومان به مجلس داده شده بود و قولی که جناب آقای رئیسی داده بودند عملی کردند که با رقم 38 هزار میلیارد تومان با کمک مجلس انقلابی در حال اجراست و گامهای نهایی آن نیز اجرا خواهد شد. اینها همه حاکی از این است که نگاه این دولت نسبت به آموزش و پرورش متعالی است منتهی میطلبد که برای آنکه به اولویت اول آموزش و پرورش برسیم اقدامات بسیار مؤثرتری انجام شود.
هاشمی نکو: در بسیاری از کشورهایی که آموزش و پرورش بهروزتری دارند، سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی 20 درصد و حتی بیشتر است این در حالی است که سهم بودجه آموزش و پرورش کشور ما از بودجه کشور، پایینتر از این ارقام است. هرچند که در سال آینده و با کمک دولت سیزدهم بودجه آموزش و پرورش برای سال بعد 20 درصد ارتقا پیدا خواهد کرد و به عدد حدود 13 درصد میرسد اما با این مبلغ خیلی از نیازهای آموزش و پرورش را نمیشود تأمین کرد.
سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی GDP حتماً باید ارتقا پیدا کند. انتظار تحول از آموزش و پرورش وجود دارد اما حدود 98 درصد از بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق پرسنل آن میشود و تنها دو درصد از این بودجه صرف احداث و تجهیز مدرسه، امور تربیتی، سند تحول بنیادین، سوادآموزی و طرحها و برنامههای آموزشی و سرانه مدارس و ...میشود. وقتی به کشورهایی که آموزش و پرورش بهروزتری دارند نگاه میکنیم این نسبت 70 درصد به 30 درصد است؛ یعنی 70 درصد هزینهها پرسنلی است و 30 درصد مصرف امور مدارس و دانشآموزان و ارتقا وضعیت میشود.
همه از آموزش و پرورش انتظار دارند که سند تحول بنیادین را اجرا کند که انتظار به جایی است ولی به واسطه همین انتظار، باید بودجه هم به آموزش و پرورش داده شود تا به اجرا شدن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کمک کند. ما اگر میخواهیم دانشآموز تراز انقلاب اسلامی تربیت کنیم نیاز به آموزش و پرورش رتبه یک و مدارس تراز اول داریم که واقعاً باید از آن حمایت شود. خروجی این آموزش و پرورش و مدارس میتواند دانشآموز تراز انقلاب اسلامی باشد.
ایکنا- دانشآموز تراز انقلاب اسلامی چه شاخصههایی دارد؟
هاشمینکو: دانشآموز تراز انقلاب اسلامی تک بعدی نیست و تمام ساحتی است. آنطور که در سند تحول بنیادین آمده، این است که به تمام شش ساحت در تربیت دانشآموز توجه شود. اگر تربیت مدارس ما تربیت شش ساحته شود، نباید اکتفا به دادن یک کارنامه علمی تک بعدی داشته باشیم و سیستم سنجش ما باید خروجی تمام ساحتی را گزارش دهد.
آن چیزی که در آینده در آموزش و پرورش لحاظ خواهد شد تربیت چند ساحتی است و برای ساحتهای اعتقادی و اخلاقی، بدنی و زیستی، اجتماعی سیاسی، اقتصادی حرفه ای، زیبایی شناختی و هنری و علمی و فناوری نیز برنامه خواهیم داشت و برنامه درسی متناسب با این موضوعات اصلاح خواهد شد. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند باید در کتب درسی علم نافع و کاربردی برای دانشآموزان مورد توجه قرار گیرد و موارد غیر نافع از کتب حذف شود و آموزش بسیاری از مباحث تخصصی به دانشگاهها سپرده شود و به جای آن مطالب کاربردی مورد نیاز زندگی دانش آموزان جایگزین شود.
بسیاری از کتب درسی ما نسبت به کتابهای درسی کشورهای دیگر حجم چند برابری دارد. چند سال پیش طبق بررسی که در رابطه با کتب پایه هشتم داشتم متوجه شدم حجم کتب درسی ما چند برابر کتب برخی کشورهای دیگر است. این موضوع باعث میشود که اگر یک جلسه مدرسه به دلیل آلودگی هوا، برف و باران تعطیل شود معلم باید فوری کلاس تقویتی بگذارد تا دانشآموزان را به برنامه درسی برسانند. حجم مطالب زیاد است و معلم باید پشت سر هم تدریس کند در صورتی که در کشوهایی که آموزش و پرورش ارتقا یافتهای دارند یک جلسه که درس داده میشود در جلسات بعدی کار گروهی و کار پژوهشی انجام میدهند تا مطلب در ذهن دانشآموز ملکه و یادگیری عمیقی ایجاد شود.
تغییر نظام جذب و تربیت معلم از موضوعاتی است که نظام آموزش و پرورش باید به آن بپردازد. ما برای اینکه نسل تراز انقلاب اسلامی داشته باشیم باید معلمانی در تراز انقلاب اسلامی و به روز داشته باشیم. هرچند که من اذعان میکنم که معلمان ما از بهترینهای جامعه هستند ولی با توجه به حساسیت و اهمیتی که نظام تعلیم و تربیت دارد ما همواره باید در جذب معلم به بهترینها فکر کنیم. بهترین افرادی که میتوانند در مدرسه حضور پیدا کنند را جذب کنیم.
مدرسه باید به گونهای باشد که دانشآموزان آن را دوست داشته باشند. میتوان سنجید دانشآموزان چقدر مدارس را دوست دارند و مدارس چقدر محیط بانشاط و شادابی دارد. برنامهریزیهای خوبی در حال انجام است و اقدامات مناسبی انجام شده است ولی جای کار بیشتری وجود دارد.
در مقوله مدرسه شاداب، رنگآمیزی فیزیکی و تزئینات محیطی و سرسبزی مدرسه یا برنامههای ورزشی و فرهنگی صرفاً سبب ایجاد مدرسه بانشاط و شاداب نمیشود هر چند که بیتأثیر هم نیست بلکه مدارس نباید حافظه محور باشند و باید به سمت پژوهش محوری و فکری محوری حرکت کنند و کتابهای درسی متناسب با آن این موضوع تألیف شوند و روش تدریس و سیستم ارزشیابی دانشآموزان نیز متناسب با این هدف متحول شوند، آنوقت دانشآموز در چنین مدرسهای احساس خوبی خواهد داشت و از آن فراری نخواهد بود زیرا از او نمیخواهند که فقط کتابها را حفظ کند.
عبدی: هر کشوری که بخواهد مترقی و پیشرفته باشد باید تمام گروههای سنی را در حوزه ارتقای دانش و مهارت دربرگیرد. در چنین وضعی دانشآموز نقش خود دارد و سنین بالاتر از دانشآموز که عموماً نقشهای مختلفی دارند هم باید نظام دانایی جدی داشته باشند.
نباید افراد بعد از دوره دپیلم یا دانشگاه رها شوند و ارتقا پیدا نکنند. ما روز به روز در دنیا شاهد دانشهای جدید هستیم که معرفی میشوند و فضاها و سبکهای مختلف جدید زندگی تولید و پیشنهاد میشود. نمیتوان گفت که فرد مدتی تا مقطعی درس خوانده و تا آخر عمر با همان میزان معلومات ادامه دهد و با همین میزان همه امور را مدیریت کند. اگر میخواهیم پیشرفته باشیم باید حوزه آموزش بزرگسالان را هم روز به روز گسترش دهیم و سوادها و مطالب جدید را آموزش دهیم.
بزرگسالان در بسیاری از کشورهای پیشرفته موظف هستند هرچند سال یکبار سواد خود را مانند آموزش رانندگی که یک نوع سواد است، بهروز کنند. در گذشته اگر کسی میخواست که سواد یاد بگیرد حتماً باید خواندن و نوشتن یاد میگرفت اما امروزه اینگونه نیست؛ سواد ابعاد بیشتری پیدا کرده و مفاهیم جدیدی وارد شده است. اگر میخواهیم که در حوزه بزرگسالان جریانی را ریلگذاری کنیم باید در آینده به سواد مختلف بپردازیم. برای مثال سواد دنیای متاورس، سواد رسانهای، سواد آپارتمان نشینی و... باید آموزش داده شود.
اگر از الان برای دنیای متاورس تعریفی نداشته باشیم با آن همان برخوردی خواهد شد که با فضاهای دیگر شده است. زیرا جریانی خواهد آمد که ما در برابر آن بیدفاع هستیم و تسلیم طراحیهای دیگران خواهیم شد. کما اینکه در فضای مجازی این ابتلائات را داشته و داریم و هنوز برای آن راهکاری نداریم. نهضت سوادآموزی در برنامه هفتم توسعه باید چرخش ویژه داشته باشد.
ما باید سوادهای تکمیلی را جدی بگیریم. ما در حوزه بیسوادی پایه، تکلیفی داریم که باید آن را انجام دهیم اما به این چرخش هم باید توجه کنیم. ما با سوادهای مختلف روبرو هستیم و اگر نتوانیم بزرگسالان را با این سوادها هماهنگ کنیم بیدفاع خواهیم شد.
شکاف بین نسلی یکی از موضوعاتی است که ما امروز به آن مبتلا هستیم و پدر و مادر نمیتوانند با فرزند خود ارتباط برقرار کنند و به علت نبود سواد است. باید فهم مشترکی از زبان نوجوان آموزش داده شود تا والدین با اقتضائات، مسائل و ادبیات این سن آشنا شوند. این امر در کشور متولی ندارد و یا به قدری خرد است که فراگیر نیست.
البته همه این موضوع بر دوش دولت نیست و نهضت سوادآموزی در مدلهای جدید حکمرانی باید به عنوان یک تنظیمگر ایفای نقش کند و متصدی نظام آموزشی بزرگسالان نقطه اتصال جریانهای مردم نهاد و حلقههای میانی باشد. بنابراین گام بعدی نهضت سوادآموزی اشتراک گذاری دانایی است. اگر زکات علم نشر آن است، نهضت سوادآموزی باید با توجه به اقتضائات روز نسخه داشته باشد و در برنامه هفتم توسعه چرخشهایی را تجربه کند.
ایکنا- برای ارتقای نظام آموزش و پرورش چه کار باید کرد؟
هاشمینکو: خوشبختانه بخش گزینش آموزش و پرورش برای موضوع ارتقا جذب معلم برنامه مفصلی دارد تا جذب را تخصصی کنند و بتوانند نیروی انسانی بهروزی را مخصوصاً در دانشگاه فرهنگیان جذب کنند. موضوع بعدی بحث ارتقای دانشگاه فرهنگیان است که از منظر جذب اساتید، منابع، تجهیزات و اماکن باید به یاری این دانشگاه شتافت ،تأثیر این دانشگاه در تربیت نیروی انسانی برای جامعه در تراز نخست قرار دارد و به همان اندازه باید تجهیز شود. همچنین قرار است که راههای جذب غیرمنطقی به آموزش و پرورش بسته شود و صرفاً از طریق دانشگاه فرهنگیان و تربیت معلم باید این اتفاق رخ دهد.
وظیفه دانشگاه فرهنگیان صرفاً آموزش معلم نیست بلکه تربیت معلم است و شاخصهایی باید اعمال شود تا بتواند محصول خوبی را به مدارس وارد کند. موضوع دیگر بحث پایش و ارزیابی معلم است که باید نوعی نظام ارزشیابی وجود داشته باشد تا سبب ارتقا و رقابت بین معلمان شود. رتبهبندی معلمان این هدف را دنبال میکند و صرفاً بحث آن مالی نیست بلکه نگاه ارتقایی و رقابتی دارد و همچنین نظام ارزشیابی سالانه معلمین نیز باید متحول شود.
کشورهایی در جهان وجود دارد که جذب معلم در آنها به صورت پنج ساله است. به نظر من این طرح درستی نیست که وقتی شخصی بهعنوان معلم جذب میشود تا 30 سال مثل کارمند با او برخورد شود تا بازنشسته شود. باید بررسی شود که آیا محصول و نتیجه کار معلم از نظر علمی و تربیتی رضایت بخش بوده یا خیر.هم باید شان و منزلت معلمی را ارتقا داد و هم نظام پایش و ارزشیابی و ارتقا معلم را درست تنظیم کرد، این اتفاق قابل مطالعه است
نکته دیگری که برای ارتقای آموزش و پرورش وجود دارد، تفویض بسیاری از امور به مدارس است و باید بتوانیم بروکراسی سنتی را متحول کنیم. بسیاری از مدیران مدارس اذعان میکنند که بخشنامههای بسیاری صادر میشود . این در حالی است که وزیر محترم آموزش و پرورش هم اعتقاد دارند که این بروکراسی کمتر شود و بخشنامههای ارسالی به مدارس حداقلی گردد. لازم است مدارس اختیارات بیشتری داشته باشند و از نظام متمرکز به سمت نظام نیمه متمرکز حرکت کنیم. بخشی از اختیارات وزارتخانه به استانها و از استانها به مناطق و از مناطق به مدارس منتقل شود تا خلاقیت مدارس متبلور شود و در بسیاری از امور تصمیمساز و تصمیم گیر باشند.
بحث احیای واقعی فعالیتهای تربیتی بسیار مهم است؛ زمانی امور تربیتی در مدرسه کارهای پرثمری را انجام میداد اما متأسفانه در سال 1380 با شعار خوبی تحت عنوان «تعمیم فعالیتهای تربیتی» معاونت پرورشی را تعطیل کردند اما امور تربیتی که تعطیل شد فعالیتهای تربیتی تعمیم پیدا نکرد و این فعالیتها کمرنگ شد. بعدها نیز متأسفانه با نفوذ جریان لیبرالیسم غربی در جامعه و آموزش و پرورش، شاهد این بودیم که با اینکه سند تحول بنیادین یک سند قوی و کارشناسانهای بود که حداقل 500 نفر از کارشناسان در نوشتن این سند سهیم بودند آنرا به کناری گذاشته و به دنبال اسنادی مثل 2030 رفتند که نتیجه آن در مدارس قابل مشاهد است.
اکنون احیای امور تربیتی مدارس باید در دستور کار مدارس قرار بگیرد، قطعاً معاونت پرورشی نیاز به نیروهای جوان، هنرمند و متعهد و بروز دارد. باید گفتمان تربیتی را در مدارس پررنگ کنیم و کشف استعدادها نکته مهمی است که باید انجام شود و بهرهگیری از روشهای خلاق، روزآمد و فناوریهای نوین باید در دستور کار قرار گیرد.
در گذشته بیشتر توجهات مدارس نسبت به هوش شناختی بود اما اکنون در جوامع علمی این موضوع را نمیپذیرند. امروزه استعدادهای 32 گانه مطرح است و گفته میشود که هر دانشآموزی در سه استعداد از این 32 استعداد میتواند حتما سرآمد شود. بنابراین مهم است که مدرسه بتواند این استعدادها را شناسایی کند تا دانشآموزان بتوانند آنها را دنبال کنند. موضوع سواد دیگر صرفاً خواندن و نوشتن نیست بلکه تعاریف بسیار وسیعتری پیدا کرده و استعدادها در بچهها گسترده است که باید شناسایی شوند.
ایکنا- رشد سوادآموزی در جوامع روستایی و عشایری چه میزان بوده است؟
عبدی: همانطور که در روستاها نگاه عدالت آموزشی داریم در میان عشایر نیز این نگاه محفوظ است و حتی در عشایر معلم کوچ رو داریم که با عشایر حرکت میکنند حتی زمانبندی درسی عشایر با بقیه سیستم آموزشی متفاوت است. وزیر آموزش و پرورش در دولت جدید ابداع خوبی تحت عنوان قرارگاه «عدالت آموزشی و نصیب آموزشی برابر» داشتند که کانون توجه این قرارگاه بیشتر مناطق محروم، روستایی و عشایری است. در حوزه نهضت سوادآموزی نیز همین جریان وجود دارد و یکی از مجموعه هایی که با آنها تفاهم داریم امور عشایری است که در حال کار با آنها هستیم. در این چند سال بیش از 300 هزار نفر را از عشایر را آموزش دادهایم و آنها را از بیسوادی مطلق به دوره ابتدایی رساندیم. اکنون بر اساس اعلام سازمان آمار یک میلیون و 707 هزار نفر در کشور بیسواد مطلق هستند و دو میلیون و پنج هزار نفر هم نو سواد هستند.
هاشمینکو: در سال 1357، 78 هزار دانشآموز عشایری بوده و اکنون 162 هزار دانشآموز عشایری داریم که حدود نصف این افراد دختران هستند. این در صورتی است که در سال 1357 اینگونه نبوده است. برای عشایر از خود عشایر به صورت بومی جذب معلم انجام میشود و در نقاط محروم نیز سیاست بومی گزینی انجام خواهد شد.
همچنین این موضوع در بحث استقرار عدالت آموزشی قابل طرح است که تا پیش از انقلاب تعداد مدارس استثنایی کشور 162 واحد بود و اکنون هزار و 687 مدرسه استثنایی داریم که بیش از 10 برابر شده است و تعداد هنرجویان فنی حرفهای چهار برابر شده است.
ایکنا- سخن پایانی.
هاشمینکو: یکی از نکاتی که در دستور کار قرار گرفته بحث مردمی سازی است که نباید با خصوصی سازی اشتباه گرفته شود. مردمی سازی به معنای استفاده از توان همه جانبه اولیا در امر اداره مدرسه است در سند انتظار رئیس جمهور از آموزش و پرورش روی این موضوع تأکید شده که حداقل 25 درصد مدارس شهری و روستایی باید هیئت امنایی شوند.
مدرسه هیئت امنایی مدرسه پولی نیست و به این معناست که گروهی از اولیا و صاحبنظران به کمک مدیر مدرسه بیایند و تصمیمگیری از یک نفر به تصمیمگیری به یک جمعی برسد که بشود تصمیمات بهتری برای مدرسه گرفته شود و در اجرا نیز در حد خود یاری رسانی نمایند. البته قبل از این تعدادی مدارس هیات امنایی وجود داشته که اگر در رسانهها قضاوتی شده با نگاه به عملکرد این مدارس بوده که حتما لازم است در آئین نامه این مدارس اصلاحاتی صورت پذیرد تا به آنچه امروز مورد هدف است نزدیک شوند
نکته دیگر بحث ارتقای هویت ایرانی - اسلامی است که در دوره جدید با جدیت دنبال میشود و نیز اردوهای راهیان پیشرفت و راهیان نور از موضوعاتی است که در این راستا در حال رخ دادن است و بسیاری از موضوعات در دستور کار قرار دارد که در این فرصت قابل طرح نیست.
لازم است این بینش فراگیر شود تا تمام آحاد جامعه و نهادها به آموزش و پرورش به عنوان اولویت اول نگاه کنند زیرا آموزش و پرورش با این وسعتی که به اندازه کل جامعه است به تنهایی نمیتواند به توفیق کامل دست پیدا کند. این نهاد متعلق به همه مردم و نهادهای مستقر در جامعه است و همه باید با هم دست به دست هم بدهیم تا تربیت خوب در مدرسه شکل گیرد.
عبدی: ما در نهضت سوادآموزی از طرحها و ایدهها و تجربیاتی که بتواند ما را در الگوی گام دوم نهضت سوادآموزی کمک کنند استقبال میکنیم و آماده پذیرش این ایدهها هستیم.
گفتوگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام