به گزارش ایکنا، پرفسور عبدالعزیز ساچادینا، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج میسون آمریکا، 16 خرداد در نشست علمی «فلسفه اخلاق و انتظارات از وحی اسلامی» گفت: نظریه بنده این است که رسالت قرآن و وحی، تربیت و تخلق انسان به اخلاق الهی است؛ یعنی انسانی که در سیرت و صورت خوب ساخته شده باشد. از منظر قرآن کریم، انسان طوری آفریده شده که اخلاق در فطرت او جای گرفته است و همواره خوب و بد را میسنجد و انتخاب میکند. در ادبیات خودمان هم میبینیم که بحث درباره این است که مسئولیت اخلاقی چه منشأیی دارد و خداوند فرموده است که انسان را فطرتاً توحیدی آفریدهایم و او میتواند آن را شکوفا کند.
وی با بیان اینکه هیچ انسانی روی زمین نیست که ظلم را ظلم و عدلت را عدالت نداند، اظهار کرد: مگر اینکه ما به نسبیت تکیه کنیم؛ همان کاری که مدرنیته میکند و میگوید همه چیز نسبی است و فرهنگ و آموزش و... در آن دخالت میکند، ولی قرآن کریم جواب میدهد. در درون و روح انسان چیزی ایجاد کردهایم که انسان فوراً متوجه خوب و بد و ظلم و عدالت شود و وجدانش او را آزار میدهد که چرا من در فلان جا دروغ گفتم. قرآن میگوید ای انسان ادعاهای تو سر جای خود ولی پرسش من این است که وقتی کارهای بدی در دنیا صورت بگیرد چه کسی در برابر آن مسئولیت دارد؟ آیا تو میتوانی بیطرف باشی و بگویی به من چه ربطی دارد؟ آیا تو وقتی میبینی مردم گرسنه میخوابند میتوانی ساکت و بیتفاوت باشی و به تعبیر سوره مبارکه یاسین بگویی اگر خدا میخواست به آنها رزق و روزی میداد؟
استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جورج میسون آمریکا افزود: امیرالمؤمنین(ع) وقتی عثمان بن حنیف را موعظه و توبیخ کرد و فرمود که تو چطور میتوانی با شکم پر بخوابی و در اطراف تو کسانی باشند که گرسنه خوابیدهاند و غذا ندارند؛ یعنی میتوانیم معیار عدالت و رحمت را شناسایی کنیم؛ امام علی(ع) وقتی مالک اشتر را به عنوان نماینده خود به مصر فرستاد که بیشتر آنان مسیحی بودند فرمودند: «انهما صنفان»؛ مردم دو گروه هستند یا در خلقت با تو نظیر هستند(نذیر لک فی الخلق) و یا برادران دینی تو محسوب میشوند. این تعبیر تعلیم قرآنی است، زیرا قرآن فرموده که ما انسان را زن و مرد خلق کردیم و ملاک برتری آنها در تقواست.
ساچادینا بیان کرد: قرآن نمیپذیرد که سفید پوست از سیاه پوست و این قوم و نژاد از قوم و نژاد دیگر برتر باشد؛ قرآن تبعیض نژادی و تبعیض بین انسانها را نمیپذیرد. سکولارها متعصب هستند، زیرا بنده با آنان بحث و درس دارم و متوجه این مطلب شدهام؛ ما معتقدیم دین آمده است تا انسان را به جامعه مرتبط کند نه اینکه نشان دهد که این فرد بدتر و آن یکی برتر است و تو خود را بالاتر بدانی؛ مانند کاری که شیطان کرد و گفت: «انا خیر منه»؛ دین میگوید اگر تو بگویی من بهترم خلاف انسانیت کار کردهای و به مقصد الهی لطمه زدهای. قرآن میگوید تا شما تقوا نداشته باید نمیتوانید ایمان را پیاده کنید؛ قرآن فرموده است فرهنگ را بسازید تا مردم دیندار شوند و تا فرهنگ ساخته نشود تقوا هم ایجاد نخواهد شد؛ دین میگوید یک پیام معمولی دارم و اینکه پیرو من مسلمان و باتقواست، ولی یک پیام جهانشمول هم دارم و آن اینکه همه انسانها صالح و بااخلاق و درست شوند تا به دیگران نقصان و ضرر وارد نکنند.
ساچادینا با بیان اینکه زیربنای اصول و فقه این است که شما نمیتوانید تصمیمی درباره یک حکم الهی بگیرید و در آن سنجش خوب و بد را نکرده باشید، تصریح کرد: شهید مطهری به این مسئله قائل بود و در منطق مظفر هم میخوانید که انسان نیازمند قوهای است که بین خوب و بد تشخیص دهد، زیرا وقتی کسی خوب و بد را تشخیص ندهد نمیتوان هیچ فتوایی برای او صادر کرد. من بدون اینکه تحلیل دقیقی از آمریکا داشته باشم، نمیتوانم به شما بگویم که به این کشور بیایید و فلان کار را بکنید. غش در معامله طبق فقه حرام است. شیخ مرتضی انصاری و دیگران گفتهاند شما نمیتوانید مردم را گول بزنید؛ ما ممکن است کلاه شرعی برای آن درست کنیم، ولی علمای متبحر و متقدم و متأخر میگویند شما نمیتوانید این کار را انجام دهید و اخلاقیات زیربنای فتاواست.
ساچادینا اظهار کرد: مقصد اصلی دین اصلاح این روابط است و اگر دین نتواند این روابط را درست کند شکست خورده است. مردم در جامعهای که نتوانند به یکدیگر اعتماد کنند، روابط اجتماعی درستی نخواهند داشت و روزی که اعتماد شکسته شود، شهروندی هم باقی نمیماند. ما خالق و خدا را هم از روی اعتماد، عبادت و پرستش میکنیم و نماز میخوانیم و این نماز ما را از فساد و کارهای بد بازمیدارد. تشنگی امروز مردم دنیا این است که به اخلاق صحیح دینی روی بیاورند؛ مسیحیان بنده را دعوت میکنند تا برای آنان از اسلام سخن بگویم و بنده میگویم اسلام آمده است تا انسانها را متقی و با تقوا کند. این فقط ادعا نیست و اخلاقی شدن ما مؤید این سخن است.
وی با بیان اینکه چیزی نیست که در قرآن نباشد و ما باید به خواندن قرآن، عادت کنیم، گفت: وقتی پدیده کووید در دنیا فراگیر شد، بنده در کتابی به توصیههای دین و قرآن در برخورد با این نوع بیماریهای فراگیر پرداختم؛ باید به خواندن قرآن به عنوان کتاب هدایتکننده جدیت بورزیم. قرآن خزانهای پر از اخلاق است و اگر در کلمه به کلمه قرآن دقت و تدبر داشته باشیم و آن را با منش و سیره پیامبر(ص) مرتبط کنیم، خواهیم دید که پیامبر(ص) فقط بیانکننده دستورات دینی نیست، بلکه همه این دستورات در وجود او مجسم است و بین عمل و ایمان پیوند برقرار شده است.
ساچادینا با بیان اینکه مسیحیت میگوید که فقط ایمان لازم است و عمل لازم ندارید، گفت: دین اسلام میگوید که پیامبر را از راه وحی شناسایی کنید و بهترین ویژگی پیامبر(ص) در قرآن حسن خلق و الگو بودن است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا مستشرقان درباره قرآن مطالعاتی دارند، اظهار کرد: وقتی مستشرقان با قرآن روبهرو شدند، دریافتند که قدیمیترین نسخه آن مربوط به قرون بعد از صدر اسلام است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. مطلب امیدوارکننده ماجرا این است که در آلمان رخ داد؛ مستشرقان آلمانی در دو دهه اخیر پیامبر(ص) را از راه قرآن بررسی کردهاند، زیرا قرآن بر ایشان نازل شد. لذا بر طرز گفتوگوی قرآن با پیامبر(ص) کار کردند. هرقدر تفاسیر قرآن را بررسی میکنیم، میبینیم که لغتشناسی و زبانشناسی آن دوره را دارد، ولی مردمشناسی را ندارد که آنها چگونه به قرآن گوش میکردند و میدیدند و ما هم باید به این نوع مطالعات بپردازیم.
ساچادینا در پاسخ به این پرسش که برخی میگویند دین امری شخصی است، تصریح کرد: این مسئله از مشکلات مدرنیته است که فردیت افراطی در آن شکل گرفته است؛ اولین چیزی که به بچهها در غرب آموزش داده میشود فردگرایی است، ولی در شرق میگویند که تو تنها نیستی و پدر و مادر و خواهر و برادر و دوست دارید. در مسیحیت زیربنای اخلاقیات شناسایی حقوق همسایه است؛ یعنی طوری با همسایه برخورد کنید که دوست دارید با شما برخورد کنند.
وی تأکید کرد: اگر امروز این عقیده را در زندگی اجرا کنیم، دیگر نمیتوانیم بیطرف باشیم؛ انسانیت یعنی مردم به یکدیگر نیاز دارند و اخلاقیات به ما میگوید که باید با هم مراوده مناسب و درست داشته باشیم. اگر حاضر نباشیم به مادرمان خدمت کنیم و صرفاً بگوییم قربان مادرم بروم فایده ندارد، بلکه اخلاق یعنی اینکه عقیده و عمل درست را هماهنگ کنیم. اگر در دنیای مدرن صدای درد و بیماری و فقر از خانوادهای برخیزد، بعید است که همسایهای به سراغ همسایه خودش برود یا حداقل بنده چندان در غرب این فرهنگ را نمیبینم؛ نمیگویم مردم بد هستند، ولی گرفتار فردیت افراطی هستند. احسان از نظر اخلاقی، شناسایی قدر و منزلت طرف مقابل است؛ یعنی من به شما احسان میکنم، چون قدر و منزلت شما را میدانم. قرآن فرموده که آیا جواب احسان چیزی غیر از احسان است؟
ساچادینا درباره این موضوع که آیا میتوانیم بدون دینداری، جهانشمول باشیم، گفت: انسان آزاد و مختار آفریده شده و میتواند هر طور باشد، ولی اخلاق برای انسان آرامش درونی به همراه دارد. نمیتوانیم دیگران را مجبور به دینداری کنیم؛ علامه طباطبایی فرموده که اگر این تصور را داشته باشیم به آموزه قرآن دقت نکردهایم، زیرا قرآن فرموده که ای پیامبر(ص) تو هر کاری بکنی، گروهی ایمان نمیآورند. فقاهت فهمیدن عمل است و عمل میزان و قرائن و معیار لازم دارد تا بفهمم پولی برای خمس و زکات ندارم آیا بر من واجب است که خمس و زکات پرداخت کنم؟ فقه نشاندهنده عمل درست برای انسان است و فقه شامل عبادات و معاملات و... میشود و همه معاملات باید براساس اخلاق باشد. البته عبادات از ما میخواهد که اخلاقی باشیم و به نظر بنده، فقاهت یعنی اخلاق.
گزارش از عطاالله اسماعیلی
انتهای پیام