۴۲ سال پیش در بیستم شهریورماه، آیتالله سیداسداله مدنی، امام جمعه تبریز هدف ترور منافقان کوردل قرار گرفته و در حین ادای نافله در محراب به شهادت میرسد؛ عالم وارستهای که اخلاص و سادهزیستیاش زبانزد عام و خاص بود. در سالروز شهادت این عالم بزرگ به هم صحبتی با یکی از محافظان وی نشستهایم، مردی که جزو اولینهای سپاه تبریز بوده و مجاهدتهای بسیاری در جریان انقلاب و دفاع مقدس داشته و در زمان حیات آیتالله مدنی، جزو اکیپ محافظت از بیت ایشان نیز بوده است.
محمدباقر گودرزی همان جوان مجاهد ۴۲ سال پیش است که امروز چروک بر پیشانی نشانده در گفتوگو با ایکنا از آذربایجانشرقی از روزهای جوانی و دوران امامت جمعه آیتالله مدنی در تبریز سخن میگوید.
وی با اشاره به تحرکات موجود در آن زمان در شهر تبریز، اظهار کرد: ماجرا به اولین انتخابات مجلس شورای ملی بازمیگردد که جریان خلق مسلمان از آن زمان در سال ۵۸ شروع به فعالیت و رقابتهای ناسالم در جریان انتخابات کرده و بعد از آن نیز در سایر محافل خودنمایی کردند.
گودرزی، با اشاره به حوادثی که در تبریز توسط خلق مسلمان انجام میشد و نقشآفرینی حسن شریعتمداری در این رابطه، اظهار کرد: در آن زمان خلق مسلمان کمیتهای نیز فعال کرده و اقدامات مسلحانه انجام میداد و برخی از مردم را نیز فریب میداده و جلو میانداختند که از آن زمان تهدیداتی علیه آیتالله مدنی ایجاد شد و حدوداً خردادماه سال ۵۸ بود که در قالب اکیپ محافظتی از سوی شهید آلاسحاق، اولین فرمانده سپاه تبریز مامور به محافظت از امام جمعه شده و به بیت آیتالله مدنی رفتیم.
این رزمنده دفاع مقدس، با بیان اینکه در آن زمان دستههای خلق مسلمان نسبت به آیتالله مدنی شعار سر داده و اهانت میکردند، اما آن عالم بزرگ همواره در مقابلشان متانت و صبوری نشان میداد، چراکه حقیقتاً صبر و تحمل بسیار بالای داشتند، افزود: بیت آیتالله مدنی در کوچهای کنار مسجد شکلی قرار داشت و متأسفانه هر روز با این مسائل و تشنجهای ایجاد شده از سوی خلق مسلمانیها مواجه بودیم.
وی ادامه داد: در ایام نزدیک شهادت ایشان نیز هر هفته بین راه یا در نماز جمعه که آن زمان در منطقه راه آهن اقامه میشد، با این دست مسائل که از سوی خلق مسلمانیها انجام میشد، مواجه بودیم.
گودرزی، با بیان اینکه سادهزیستی حاج آقا مدنی زبانزد خاص و عام بود و این سادهزیستی در تمامی ابعاد زندگی ایشان حتی در سفره و غذا خوردنشان نیز مشهود بود و همواره غذای ساده صرف میکردند، افزود: این سادهزیستی نه تنها در بیت خودشان که در همه جا نمود داشت و در عرصههای اجتماعی و سیاسی نیز بدون کمترین تشریفات حضور مییافتند.
وی با تأکید بر اینکه شهید مدنی مرد اخلاص و عمل و فردی به شدت پرهیزکار بود، ادامه داد: ایشان تحمل و صبر و ظرفیت بسیار بالایی در مقابل ناملایمتیها داشتند و حوادث را با صبر پشت سر میگذاشتند.
محافظ شهید مدنی، با اشاره بر اینکه آیتالله مدنی شدیداً ولایتمدار و ارداتمند امام راحل بود و قبل از انقلاب نیز در نجف با امام در ارتباط بود، اضافه کرد: در پیروزی انقلاب نیز مجاهدت بسیاری داشته و بسیار امام راحل را تبلیغ کرده و در این مسیر تبعید نیز شدند. او در یک کلمه جانفدای امام راحل بود.
گودرزی، با بیان اینکه او شخصیتی مردمدار بود و علیرغم فریبکاریهای خلق مسلمان بین مردم اما شهید مدنی میان مردم بود و بهویژه با بازاریان رابطه بسیار خوبی داشت، افزود: دانشجویان و جوانان نیز ارتباط تنگاتنگی با وی داشته و با اشتیاق پای صحبتهای ایشان مینشستند.
این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: به خاطر خصوصیات اخلاقی که آیتالله مدنی داشت و به خاطر سادهزیستی، پرهیزکاری و انقلابیگری، مردم و بهویژه طیف جوان و دانشجو همیشه دوشادوش وی حاضر بودند و اگر ما هم نبودیم جوانان آماده حفاظت از ایشان بودند.
گودرزی که در برههای به دلیل مشغلههای بسیار امام جمعه تبریز، مأمور به رصد اخبار و اطلاعرسانی اخبار به آیتالله مدنی بود، در این رابطه بیان کرد: شهید مدنی متن سخنرانیها و خطبههایش را هم با مطالعه کامل و دقیق ارائه میکرد و در این رابطه بسیار مطالعه داشت و علیرغم وجود تشنج سیاسی در آن سال، کاملاً با مطالعات در صحنه حاضر میشد؛ مدتی نیز بنده را مأمور به رصد اخبار کردند که در این رابطه اخبار خارجی و داخلی را رصد و مسائل مهم را به سمع و نظر ایشان میرساندم؛ به گونهای که هر روز عصر در حدود نیم ساعت رویدادهای مهم ایران و جهان و بهویژه عراق را به ایشان اعلام میکردم، چراکه ایشان به دلیل آشنایی با فضای عراق و همچنین تحرکات صدام، به تحولات عراق هم حساسیت ویژه داشت.
وی به رابطه آیتالله مدنی با سپاه نیز اشاره کرد و گفت: ایشان با سپاه رابطه پدر و فرزندی داشته و به چشم پدر بر جوانان سپاهی مینگریستند و با سپاهیان مأنوس بودند.
رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه به علت نبود بودجه در سپاه همواره غذاهایی چون نان و پنیر و سیبزمینی میخوردیم و بهترین غذا نیز عدسپلو بود، افزود: هر روز باقی مانده غذا را در یخچال نگه میداشتیم و هر هفته جمعهها با آن آش پخته میشد که نامش در بین دوستان به «رویدادهای هفته» شهرت یافته بود، آیتالله مدنی که از این ماجرا باخبر شده بودند، هر هفته جمعه برادران را برای ناهار مهمان میکردند.
گودرزی که در زمان شهادت آیتالله مدنی در مرخصی بوده و به دیدار خانواده در شهرستان رفته بود، در این رابطه گفت: محافظها هر هفته جمعه نوبتی به مرخصی میرفتند که آن جمعه نوبت مرخصی من بود؛ صبح بیستم شهریور عازم شهرستان مرند شدم و ظهر نیز قصد بازگشت کردم که در مسیر متوجه انجام بازرسیهایی از سوی کمیته شدم، وقتی فهمیدند محافظ آیتالله مدنی هستم، گریه کردند، اما پاسخ ندادند و گفتند: برو تبریز میفهمی چه شده است؛ من هنوز بیخبر از اخبار بودم و نمیدانستم در نماز جمعه تبریز چه گذشته است. به تبریز که رسیدم به سوی خانه مادربزرگ که در محدوده نصف راه بود رفتم، مادربزرگ پلهها را گریه کنان پایین آمد و خبر شهادت آیتالله مدنی را به من داد که برایم بسیار سنگین بود که متأسفانه توفیق حضور در کنار ایشان را حین شهادت نداشتم.
انتهای پیام