3 سال پیش بود که محمد میرمحمدرضایی پدر شهید با دوستانش راهی نماز جمعه شد، در محوطه مصلی چادرهای کمیته امداد را میبیند که روی آن نوشته محل ثبتنام در طرح اکرام ایتام؛ پدر گویی لحظهای محمدرضای شهیدش را جلوی چشم میبیند، پیوند زمین و آسمان از جانب پدر و پسر این حس را در او تقویت میکند که دست نوازش را روی سر فرزند معنوی هم بکشد و سایهای گستردهتر بر فرزندان این مرز و بوم باشد.
او 5 فرزند دارد که یکی از آنها شهید شده و حالا که سرپرستی یک کودک دیگر را به عهده گرفته خود را دارای 6 فرزند میبیند و وظیفه خود میداند تا خوان نعمتی که خدا به او عطا کرده را با کسانی که پدرانشان آسمانی شدهاند، تقسیم کند؛ به راستی پدران این روح استقامت را از مولای خود وام گرفتند تا با عطوفتی پنهان، دست نوازشی بر سر ایتام بکشند.
محمدحسین حیدری، کارمند بازنشسته تأمین اجتماعی نیز 20 سال است که شانه خود را تکیهگاهی برای بیسرپرستان کرده و در گفتوگو با ایکنا از زنجان میگوید: ما وظیفه داریم آنچه که به دست میآوریم را با دیگران تقسیم کنیم و هر کسی که یک بار زندگی نیازمندان را دیده باشد نمیتواند بیتفاوت از کنار آنها بگذرد و ماهانه حتی با مبالغ اندک میتوان مرهمی بر زخمهایشان گذاشت.
او که در این 20 سال التیامبخش آلام خیلی از یتیمان بوده، تا کنون تعدادی از فرزندان معنوی خود را راهی خانه بخت کرده و ادامه میدهد: بیشتر دوست دارم حامی دخترانی باشم که یا پدر خود را از دست دادند یا از داشتن نعمت هم پدر و هم مادر محروم هستند، چون دخترها برکت زیادی دارند و حتی بعد از ازدواجشان نیز گاهی جویای حال یکدیگر میشویم و دیدن اینکه به سر و سامان رسیدند، حس خوبی به انسان میدهد.
حیدری که در حال حاضر حامی 7 کودک یتیم است و شاهد بزرگ شدن و دانشگاه رفتن خیلیها بوده، دستگیری از نیازمندان را چراغ و روشنایی آخرت خود میداند و میگوید: من یک کارمند بازنشسته هستم اما کمک کردن به ایتام آنچنان برکتی در مال ایجاد میکند که تا آخر برج نمیتوانم حقوقم را تمام کنم و بخشی از آن در جیبم میماند، حتی به افرادی که نیاز داشته باشند، وام قرضالحسنه میدهم.
در این شهر و دیار پدرانههایی به وسعت قلوب مهربان و به قدمت نسلها تمامی ندارد، آنجا که در سال 63، حمید اسکندریون با تعدادی مادر مهروز تصمیم به تأسیس موسسه پرتو مهر یزدان میگیرند تا سرپناهی برای نگهداری کودکان بیسرپرست و بدسرپرست بسازند و کودکانی که از شیرخوارگاه و بهزیستی تحویل میگیرند را به آیندهای روشن پیوند زنند.
حمید اسکندریون، رئیس هیت مدیره موسسه پرتو مهر یزدان بیآنکه بخواهد به گذشته کودکان بیسرپرست بپردازد، افقهای روشن را برای آنها مینگرد و میگوید: کودکان 6 تا 12 ساله در مرکز شماره یک و فرزندان 12 تا 18 ساله نیز در مرکز شماره 2 نگهداری میشوند و در این مسیر استعدادیابی، هدایت و پرورش مییابند تا به آغوش جامعه بازگردند و حتی بعد از 18 سالگی نیز مددکاران آنها را رها نمیکنند و جویای اوضاع و احوالشان هستند.
وی با اشاره به اینکه در مراکز نگهداری کودکان سعی شده تا با تأمین نیازهای معیشتی و برگزاری کلاسهای درسی و آموزشی محیط شبه خانواده برای بچهها ایجاد شود، ابراز میکند: این کودکان فارغ از مسائل روزمره زندگی، به محبت و عاطفه نیاز دارند و معمولا مادران مهرورز را مادر و دیگر اعضای موسسه را پدران خود خطاب میکنند.
اسکندریون با اشاره به اینکه بعضی از کودکان این مرکز پدر و مادر را دیدند و در اثر حادثهای از وجود آنها محروم شدند یا حتی از ابتدای زندگی از نعمت داشتن پدر و مادر محروم بودند، میافزاید: این کودکان اغلب هیچ هویتی برای خود متصور نیستند و اگر بخواهیم خلاءهای زندگی آنها پوشش دهیم، جای خالی پدر و مادر را نمیگیرد اما تا حد ممکن سعی شده تا با استفاده از مربیان زبده و روانشاسان ماهر حفرههای زندگیشان را پر کنیم و در این مسیر بهزیستی هم بر فرآیند کارها نظارت دارد.
وی با اشاره به اینکه در این راه خیران نیز ما را همراهی میکنند تا سلامت و بهداشت روانی جامعه را تضمین کنیم، خاطرنشان میکند: به تازگی یک خیر احداث یک مرکز آموزشی، رفاهی و درمانی را تقبل کرده تا انسانهای ایدهآل را به جامعه تحویل دهیم؛ همچنان که اکنون نیز فرزندانی از این مرکز تحصیل و دانشگاه را ادامه دادند، ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادند و صاحب شغلهای خوبی در جامعه شدند.
و چه زیبا مردان سرزمینم به تأسی از مولود کعبه و الگوی عالم رسم پدری را به جا میآروند و آغوش خود را مأمنی میسازند برای آنهایی که از لمس دستان قوی پدر محروم شدند، مهربانی خود را بیش از دیگران در پهنه گیتی میگسترند تا فرزندان بیسرپرست در مقابل ناملایمات زندگی تاب بیاورند و آرزوهای خود را در افق روشنتری جست و جو کنند.
انتهای پیام