مادری که 3 فرزندش را به انقلاب هدیه کرد / فرزندانم را به ابوالفضل بخشیدم
کد خبر: 3951741
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۰

مادری که 3 فرزندش را به انقلاب هدیه کرد / فرزندانم را به ابوالفضل بخشیدم

قدم‌خیر خانم قامتش خمیده اما سربلند است از اینکه فرزندانی صالح تربیت کرده و امانت‌هایش را به خالقش سپرده است. دستانش می‌لرزد و اشک در چشمانش حلقه می‌زند و می‌گوید: هر سه پسرم زخمی و مجروح شدند و در بیمارستان صبح تا شب کنارشان ماندم. من هم مادرم و وقتی رنج و بیماری آن‌ها را به چشم می‌دیدم جگرم خون می‌شد اما از اینکه آن‌ها جان خود را در راه علی‌اصغر(ع)، علی‌اکبر(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) فدا کردند، آرام می‌گیرم.

مادری که 3 پسر خود را هدیه به انقلاب کرد/ خانه‌ام را وقف قرآن کردم و فرزندانم را به ابوالفضل بخشیدم«تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ، به خدا و رسول او ایمان آرید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید، که این کار (از هر تجارت) اگر دانا باشید برای شما بهتر است.» (آیه 11 سوره صف) و در این بین مادران شهدا چه زیبا جهاد و کار خیر در راه خدا را معنا کردند، بی هیچ منتی جان و مال را بخشیدند و فرزندان خود را که شیرین‌تر از جان بودند را بی هیچ شکوه و شکایتی به حق سپردند.

قدم‌خیر جوادی، مادر 4 فرزند از جمله یک دختر و سه پسر است که فرزندان خود را از انقلاب تا دفاع مقدس در راه عزت و استقلال وطن تربیت کرد و اکنون مدال افتخار مادر سه شهید را بر گردن آویخته است و هنوز هم خیرخواهی این مادر تمامی ندارد و خانه خود را وقف قرآن و فعالیت‌های دینی و مذهبی کرده است و آرزو می‌کند، کرونا هرچه زودتر سایه شومش را از دنیا بردارد و بتواند باز هم روضه‌های خانگی برپا کند و صدای قرآن و مناجات را در خانه باصفایش طنین‌انداز کند.

قدم‌خیر جوادی در گفت‌وگو با ایکنا از زنجان، سخن را از فرزندش رحیم آغاز می‌کند و می‌گوید: سال 42 به دنیا آمد، کلاس نهم را می‌خواند و در بحبوحه‌های انقلاب بود که در اثر درگیری با ماموران شاه در بازار زنجان گلوله‌ای به قفسه سینه‌اش اصابت کرد و مجروح شد و بعد از انقلاب و در زمان جنگ هم دست از مبارزه برنداشت و در جبهه‌های جنگ حضور یافت و در نهایت در سال 1362 در منطقه پنجوین عراق به شهادت رسید.

وی یادآور می‌شود: سردار ارجمند‌فر از فرماندهان جنگ در خیلی از مناسبت‌ها مثل روز مادر به دیدارم می‌آید و خاطره شهادت رحیم را برایم نقل کرده است. رحیم از روز و ساعت شهادتش آگاه بود. یک روز از همرزمانش خواست که سرش را بترشاند و لباس نو پوشید و به آن‌ها روز و ساعت شهادتش را خبر داد و درست در همان زمانی که گفته بود، شهید شد.

این مادر شهید ادامه می‌دهد: فرزند دیگرم کریم نام داشت، پاسدار بود و در طول هشت سال دوران دفاع مقدس در جبهه حضور داشت و ایثارگر بود. پس از پایان جنگ و چند سال خدمت در سپاه به اداره برق رفت و آنجا مشغول به کار شد و در اثر حادثه برق‌گرفتگی جان خود را از دست داد و از او پنج فرزند به یادگار مانده است. محمدعلی پسر دیگرم هم سرباز بود و به مناطق جنگی اعزام شد و گویا در آنجا شیمیایی شده بود اما از این موضوع خبر نداشتیم و چند سال بعد در اثر عارضه شیمیایی شهید شد.

مادر شهیدان جوادی که همسر خود را 57 سال پیش از دست داده و برای فرزندانش هم مادری و هم پدری کرده است، از دوران کودکی بچه‌ها و نحوه تربیت آن‌ها این چنین یاد می‌کند: خداوند چهار سرمایه به من عطا کرد. منزلمان به مسجد جامع زنجان نزدیک بود. صبح زود بچه‌ها را با خود به مسجد می‌بردم و از کودکی با دین و قرآن مانوس شدند. اجازه نمی‌دادم وقت خود را به بطالت بگذارنند و با افراد ناباب معاشرت کنند و روی تربیت آن‌ها حساس بودم.

وی می‌افزاید: کریم کودک بود و یک روز به من گفت که من وقتی قرآن می‌خوانم احساس ترس به من دست می‌دهد و تصور می‌کنم هر قسمتی از قرآن را باز می‌کنم با من حرف می‌زند. من سواد نداشتم و نمی‌توانستم پاسخی در مورد این سئوالش بدهم. موضوع را با امام جماعت مسجد مطرح کردم و او گفت که درست می‌گوید و قرآن سخن خداوند با بندگان است و خدا را شکر می‌کنم که فرزندانم را قرآنی تربیت کردم و به لطف خدا به راه خلاف نرفتند.

قدم‌خیر خانم قامتش خمیده اما سربلند است از اینکه فرزندانی صالح تربیت کرده و امانت‌هایش را به خالقش سپرده است. دستانش می‌لرزد و اشک در چشمانش حلقه می‌زند و می‌گوید: هر سه فرزندم زخمی و مجروح شدند و در بیمارستان صبح تا شب کنارشان ماندم. من هم مادرم و وقتی رنج و بیماری آن‌ها را به چشم می‌دیدم جگرم خون می‌شد اما از اینکه آن‌ها جان خود را در راه علی‌اصغر(ع)، علی‌اکبر(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) فدا کردند، آرام می‌گیرم. هر از چندگاهی در خواب فرزندانم را می‌بینم، با آن‌ها صحبت می‌کنم و صبح که از خواب بیدار می‌شوم حس می‌کنم در کنارم هستند و گاهی دنبالشان می‌گردم.

جوادی ادامه می‌دهد: همواره برکت وجود شهدا را در زندگی احساس می‌کنم و تا الان خدا را شکر با آبرو زندگی کردم. رحیم مجرد بود و زودتر از کریم و محمدعلی به شهادت رسید. خانه‌ای را به نام رحیم برای فعالیت‌های قرآنی وقف کردم و اکنون این موسسه قرآنی زیر نظر جامعه‌القرآن اداره می‌شود. منزلی که در آن سکونت دارم نیز به حسینیه شهدا تبدیل شده و تا پیش از شیوع کرونا در همه مناسبت‌ها برنامه مذهبی برگزار می‌کردیم. هر هفته مراسم قرآنی و در ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و ماه مبارک رمضان ویژه برنامه‌های عزاداری و جمع‌خوانی قرآن در اینجا دایر بود و امیدوارم به زودی بتوانم دوباره این مراسم‌ را برگزار کنم.

وی در پایان در توصیه به مادران امروز می‌گوید: فرزند عزیز است اما تربیت او از همه چیز واجب‌تر است و باید حیا و عفت را چه در پوشش، چه در گفتار و چه در رفتار از کودکی در فرزندان خود نهادینه کنند. اولاد مثل گل‌های باغچه هستند، اگر در آب و نور و خاک مناسب به گیاهان دقت کنیم، گل‌های زیبا پرورش می‌دهیم و اگر از رسیدگی به آن‌ها غفلت کنیم، شادابی لازم را ندارند و باید فرزندان خود را نیز در مسیر درست هدایت کنیم.

گفت‌وگو از فاطمه تاج‌بخش

انتهای پیام
captcha