شیخ اشراق با فلسفه خود زندگی کرد
کد خبر: 4074637
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۵

شیخ اشراق با فلسفه خود زندگی کرد

یک نویسنده و پژوهشگر گفت: شیخ اشراق تا ۲۳ سالگی همه فلسفه خود را نوشت و بعد از آن با حکمت و فلسفه خود زندگی کرد.

شیخ اشراق

به گزارش ایکنا از زنجان پروفسور کاظم محمدی، نویسنده و پژوهشگر، شامگاه روز گذشته(۸ مردادماه) در نشست تخصصی سهروردی‌شناسی با بیان اینکه حرف‌های پارادوکسی‌کال زیادی درباره شیخ اشراق وجود دارد و شاید هیچ شخصیتی به اندازه این عارف مسئله‌دار نبوده باشد، اظهار کرد: فیلسوفانی همچون ابن‌سینا، ابن‌رشد و ... در یک مدار حرکت کرده‌اند و وقتی با همچین افرادی سر و کار داریم تکلیف ما مشخص است ولی وقتی به شخصی همانند سهروردی می‌رسیم، سردرگم می‌شویم که با چه کسی طرف هستیم، فرد یک حکیم یا یک فیلسوف است.

وی با بیان اینکه شیخ اشراق عجیب‌ترین شخصیتی است که ما در تاریخ فکری و عقلی ایران داشتیم، افزود: مشق مشاء، مشق دوران کودکی و نوجوانی او بوده و او به دنبال چیزی بود که عطش درونی او برای فهم حکمت را رقم زده و سیرابش کند اما سیراب شدن او به این راحتی نبود؛ شیخ اشراق تا ۲۳ سالگی همه فلسفه خود را نوشت و بعد از آن با حکمت و فلسفه خود زندگی کرد که هیچ فیلسوفی نبوده که با فلسفه خود زندگی کرده‌ باشد.

این نویسنده با بیان اینکه فلسفه یعنی چیزی که درباره بدیهیات و کلیات بحث می‌کند. همچنین برخی در فلسفه صرفاً به دنبال شرح اسم بودند که امروزه نیز به برخی می‌گویند فیلسوف و لحظه‌ای بعد حکیم، می‌گویند که این‌ها واژه‌هایی است که هیچ‌کس به محتوای آن نه فکر کرده و نه با آن زیسته است، تصریح کرد: فیلسوف کسی است که بیش از اینکه دهانش فعال باشد، گوشش فعال است. بسیاری حکما و فلاسفه بزرگ را صرف اثبات خود می‌کنند در حالی‌که شیخ اشراق به دنبال شرح اسم نیست و به دنبال فهم محتوا است.

پروفسور محمدی با بیان اینکه مسیر سهروردی مبتنی بر حکمت است و اگر فلسفه سهروردی مبتنی بر عقل است، این عقل، عقل اشراقی است که با دل عارف منطبق می‌شود، ادامه داد: مشکل ما این است که واژه‌ها را می‌شنویم و ذهن ما سرشار از واژه‌ها است ولی یک گزاره مفید نمی‌توانیم توضیح دهیم، زیرا ما صورت الفاظ را در ذهن خود جای می‌دهیم و خود لفظ در ذهن ما جای ندارد. همچنین فلسفه امروز تبدیل به مغز و ماده شده ‌است ولی منبع نور ما می‌گوید که عقلانیت در محور قلب قرار دارد و کانون ادراک معنویت قلب است.

وی با بیان اینکه در حکمت مشاء به ما آدرس می‌دهند ولی اگر با سهروردی دم‌خور بودیم، دست ما را می‌گرفت و تا مقصد می‌برد، عنوان کرد: بات وجه به اشاره شیخ اشراق، ما در سه چاه ظلمانی واقع شدیم که نفس، وجود و شیطان؛ این سه چاه ظلمانی هستند و زمانی می‌توانیم به معرفت راه پیدا کنیم که خود را از این سه چاه بیرون بکشیم. همچنین برای رسیدن به نور باید مسیری را طی کنیم تا به انسلاخ برسیم و اگر نرسیم یعنی ما غرق الفاظی هستیم که هیچ بار معنایی ندارند و بی‌آنکه بخواهیم وارد واژگانی شده‌ایم که فکر می‌کنیم می‌فهمیم ولی زمان تحلیل لنگ می‌زنیم.

محمدی با بیان اینکه معنای فلسفه بدیهیات و کلیات است، همچنان که برای یافتن خود نیازی به چیزی نداریم ولی اگر از ما بپرسند که چه کسی هستی نیز، نمی‌توانیم خود را اثبات کنیم، خاطرنشان کرد: هر کسی درباره امام زمان(عج) بگوید که ایشان حاضر یا غایب هستند اشتباه کرده و امام‌ زمان(عج) حضور دارند ولی غایب هستند، ایشان نیازی به اثبات ندارد، وجود او برای ما بدیهی است و ضرورت امام و پیغمبر در هر عصری از روشنایی چشم برای چشم واجب‌تر است.

انتهای پیام
captcha