اوج عرفان اسلامی در قطعه‌ای از بوستان سعدی مشاهده می‌شود
کد خبر: 1395619
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۳
قاسمیان:

اوج عرفان اسلامی در قطعه‌ای از بوستان سعدی مشاهده می‌شود

گروه اندیشه: عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز گفت: در بوستان قطعه‌ای وجود دارد که اوج عرفان شیعی و اسلامی است زیرا ترجمه،اشاره، بازآفرینی یا توضیح و تفسیری بر فرمایش حضرت علی(ع)است.

خسرو قاسمیان، عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از فارس، با اشاره به جایگاه عرفان در اشعار سعدی عنوان کرد: سعدی از تحصیلکرد‌ه‌های حوزه‌هایی است که با اندیشه‌های قرآنی، اسلامی و عرفانی آشناست یعنی به تعبیر دیگر سعدی در حوزه عرفان نظری اطلاعات قابل توجیه دارد و در حوزه عرفان عملی اطلاع‌ دقیقی در دست نیست ولی تذکره‌ها و گزارش‌ها خبر از این می‌دهد که سعدی نیز گرایش‌های عرفانی داشته است.

وجود رگه‌های عرفانی در تمامی آثار سعدی

وی افزود: اگر بخواهیم دقیق‌تر نگاه کنیم در متن‌ها و اشعار سعدی اعم از گلستان، بوستان و غزلیات در این سه آثار مهم سعدی رگه‌هایی از مباحث عرفانی مشاهده می‌شود به عنوان مثال در غزل مشهوری که همگان می‌دانند: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست؛ تا آخر این غزل رگه‌های عرفانی واضحی وجود دارد و در قصاید آن نیز باز اشاره‌های قرآنی و عرفانی مشاهده می‌شود.

قاسمیان ابراز کرد: در بوستان سعدی نیز در باب عشق مطالبی دارد مانند: چو شوریدگان می پرستی کنند/ بر آواز دولاب مستی کنند؛ یا آن بیتی که می‌گوید: دلارام در بر، دلارام جوی/ لب از تشنگی خشک، برطرف جوی؛ این‌‌ها اشاره‌های عرفانی است که در آثار سعدی بسیار فراوان است مخصوصاً در بوستان قطعه و حکایتی دارد درباره محمود و ایاز که به‌صورت نمادین آورده است.

این مدرس دانشگاه عنوان کرد: نگرش عرفانی و معرفتی سعدی اجتماعی است به این معنا که گاهی زمینی و اجتماعی می‌شود به‌عنوان مثال می‌گوید: صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه/ بشکست عهد صحبت اهل طریق را/ گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود/ تا اختیار کردی از آن این فریق را/ گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج/ وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را؛ این نگرش معرفتی سعدی قضاوتی می‌کند میان عالم و عابد، بین دانشمند و معلمی که در جامعه است با عابد ز خانقاه و احیاناً صوفی که در زاویه و خلوت به سر می‌برد؛ سعدی در اینجا دیدگاه دانشمند و عالم را می‌پسندد و این را بر دیدگاه صوفی یا عابد خلوت نشین برتری می‌دهد.

وی افزود: نتیجه قضاوت سعدی این است که می‌گوید عالم و دانشمند در پی نجات جامعه و کسانی که در گرفتاری‌های جامعه غرق شده‌اند، است اما آن عارف، عابد و صوفی علی‌الظاهر کسانی که اینگونه هستند در پی نجات خود هستند و می‌خواهند خود را از مهلکه نفس و گرفتاری‌های دنیا نجات دهد ولیکن عالم می‌خواهد دانش‌آموزان، دانشجویان و مردمی که نیاز به او دارند را نجات دهد؛ این بدان معنا نیست که سعدی منکر عرفان است چون خودش در جای دیگری می‌گوید: مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست؛ این عالم و ربانی همان عارف و ربانی به اصطلاح عارف بالله است.

این پژوهشگر شعر و ادب فارسی اظهار کرد: در بوستان قطعه‌ای وجود دارد که ناب‌ترین و اوج عرفان شیعی و اسلامی است زیرا ترجمه، اشاره، بازآفرینی یا توضیح و تفسیری بر فرمایش حضرت علی(ع) است آنجا که می‌گوید: گر از دوست چشمت بر احسان اوست/ تو در بند خویشی نه در بند دوست؛ که در اینجا سعدی تأکید می‌کند اگر به امید احسان خداوند هستی، در بند خویش هستی در بند خداوند و یا در جایی دیگر می‌گوید: خلاف طریقت بود کاولیا/ تمنا کنند از خدا جز خدا؛ این دو بیت عصاره و حاصل این داستان سمبلیک، نمادین و عرفانی و دقیقاً یادآور فرمایش امام علی(ع) است که در خطاب به خداوند می‌فرماید من تو را به خاطر شوق بهشت و ترس از جهنمت عبادت نمی‌کنم بلکه به خاطر شایستگی و حقانیتت عبادت می‌کنم؛ عصاره اوج عرفان ما این‌گونه است که این بیت را می‌سراید.

وی ادامه داد: خلاف طریقت، سلوک و عرفان است که کسی بخواهد خدا را به خاطر غیر خدا بخواهد؛ اگر خدا را به خاطر بهشت بخواهیم اصل مطلب نیست در حالی که پرستش و رسیدن به خدا وعده خود خداست ولی عارفان و آن‌هایی که به نوعی اهل سلوک، شناخت و معرفت خدا هستند خدا را حتی به خاطر بهشت و خوف از جهنم عبادت نمی‌کنند و همین مطلب را در غزلی که مشهور است مشاهده می‌کنیم آنجا که می‌گوید: تنگ چشمان نظر به میوه کنند/ ما تماشاکنان بستانیم؛ عده‌ای در رسیدن به سمت و سوی خدا مانند آدم‌های تنگ دستی می‌مانند که چشمشان به میوه و بهشت است اما ما محو تماشای دوستیم و می‌خواهیم خودش را ببینیم.

سعدی به تعلیم و تزکیه با یکدیگر توجه دارد

قاسمی اظهار کرد: نگرش سعدی به تعلیم و تزکیه است؛ زیرا در گلستان و جای جای آثار او، این موضوع را می‌بینیم و می‌گوید دانشمندی که فقط سواد و علم تنها دارد مانند حماری است که کتاب‌هایی را حمل می‌کند؛ هر کسی که علم اندوخته ولی عمل ندارد از دید سعدی ارزشمند نیست و در گلستان می‌گوید: عالم بی عمل مانند درخت بی ثمر است.

عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بیان کرد: در اکثر قریب به اتفاق آثار سعدی رویکردهای اخلاقی و عرفانی وجود دارد که این‌ها را در خدمت به اجتماع درآورده است یعنی سعدی عرفان و اخلاق را در خدمت به جامعه و به‌صورت کاربردی ارزشمند می‌داند.

وی اضافه کرد: سعدی با عالمی که فقط در یک گوشه‌ای و عارف و صوفی که در گوشه و خلوتی بماند و خود را احیاناً نجات دهد موافق نیست، سعدی انسان‌هایی را دوست دارد و مطرح می‌داند که به جامعه خدمت می‌کنند.

آرمان‌شهر سعدی، بوستان است

قاسمیان آرمان‌شهر سعدی را کتاب بوستان عنوان کرد و گفت: در بوستان نمونه‌هایی وجود دارد که آرمان مردهایی طرح می‌شوند و مورد پذیرش قرار می‌گیرند به‌عنوان نمونه ماجرایی را به بایزید بسطامی ربط می‌دهد و در سه الی چهار بیت داستان کوتاهی می‌آورد ولی بسیار زیبا و آموزنده مطرح می‌کند به این عنوان که: شنیدم که وقتی سحرگاه عید/ ز گرمابه آمد برون با یزید/ یکی طشت خاکسترش بی‌خبر/ فرو ریختند از سرایی به سر/ همی گفت شولیده دستار و موی/ کف دست شکرانه مالان به روی/ که ای نفس من در خور آتشم/ به خاکستری روی درهم کشم؛ روز عید بایزید حمام رفته تا به دیدن کسی برود و از بالا ناخواسته خاکستری بر سر او می‌ریزند و او سعه صدر نشان می‌دهد.

این پژوهشگر شعر و فارسی گفت: بنابراین آثار سعدی لبریز از جلوه‌هایی از اخلاق، معرفت و عرفان است اما اینکه سعدی چقدر به حرف خود عمل کرده و عامل بوده خیلی زیاد برای ما روشن نیست؛ قطعاً می‌دانیم که سعدی با عرفان نظری آشنا بوده و حتماً اهل خلوت و راز و نیاز بوده است که البته حرف‌های ضد و نقیضی در مورد او وجود دارد که برخی او را تا اوج کرامات‌ معنوی برده و برخی او را یک انسان معمولی می‌دانند اما علائم گفتاری سعدی که دال بر مباحث معرفتی و رویکردهای عرفانی و قرآنی است فراوان است.

قاسمیان با بیان اینکه عرفان سعدی در برابر عرفان حافظ حداقل در زبان و بیان فرق‌هایی دارد، گفت: خدای آن‌ها یکی است اما شیوه بیان سعدی با حافظ تا حدودی فرق می‌کند،‌ به تعبیر دیگر باید گفت اگر بخواهیم یک شباهتی همانند و مثال میان این دو بگذاریم باید گفت سعدی بیشتر روی زمین است و گاهی در آسمان‌هاست اما حافظ بیشتر در آسمان‌ها و گاهی در زمین است؛ در عین حالی که هر دو هم اجتماعی هستند و هم جنبه‌های عرفانی، فرازمینی، فراطبیعی و از این دست مقوله‌ها را فراوان دارند.

captcha