به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از قم، شب چهارم مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان، به رسم فداکاری و ایثار و بذل جانی که حضرت زینب(س) رواداشتند، به نام فرزندان مظلوم ایشان، مراسم یادبود و نوحهسرایی صورت میگیرد.
در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان هاشمی رسید فرزندان زینب کبری(س) نیز خود را آماده قتال کردند؛ حضرت زینب(س) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن میکرد، حالتی دگرگون داشت. او عقیلة بنی هاشم است. او نائبةالامام است، اصلاً او شریک کربلای حسین(ع) است. نه بدین جهت که بنابر نقل، فرزندان خود را با دست خود کفن پوش و فدیة راه حسین(ع) کرده، که از لحظهای که از دامن زهرای مرضیه(س) پای به عرصه وجود گذاشته، دیده به دیدار حسین(ع) باز کرده است. برای همین است که اهل دل، آفرینش او را برای کربلا معنا کردهاند.
مگر نه آنکه در زمان حضور در کوفه، در مجلس تفسیر قرآن، وقتی آیه شریفة «کهیعص» را برای زنان کوفی تفسیر میکرد، امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود: این عبارت «کهیعص» رمزی در مصیبت وارده بر شماست و کربلا را برای آن مخدّره ترسیم کرد.
بسیاری میگویند: زینب کبری(س)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید - کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر میداشت دایی خود را به مادرش فاطمه(س) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید. پس از این مراحل ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد: اشکوا إلی اللهِ منَ العدوانِ قِتل قومٍ فی الوری عمیانِرزندا قَد ترکوا معالِمَ القُرآنِ و مُحکمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ وَ اَظهروا الکُفرَ مَعَ الطُّغیانِ؛ به خداوند شکایت میکنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاستهاند. نشانههای قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکارکننده کفر و طغیان است را ترک کردند و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید.
پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد: اِن تُنکرونی فَانا بنُ جعفرٍ شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر یطیرُ فیها بجناحٍ اَخضرٍ کَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ؛ اگر مرا نمیشناسید من فرزند جعفر هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز میکند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است. و او نیز، فدایی راه حضرت حسین(ع) شد.
بارگاه شهدا
شهدای کربلا، در پایین پای حضرت امام حسین(ع) مدفون هستند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائران است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (ع) به نام عون است.
پس از شهادت خاندان عقیل حضرت امّ المصائب، عقیله بنی هاشم(ع) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت اباعبدالله(ع) فرستاد. در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند.
ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز میخواند وارد میدان شد: به خدا شکایت میکنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانههای قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند.
بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمیشناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز میکند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشتهاند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید.
منقول است حضرت زینب(س) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت میرسیدند، به کمک سیدالشهدا(ع) برای تعزیت میآمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیمه را انداخت و از خیمهگاه خارج نشد.