دهمین روز محرم؛ امام حسین(ع) و آغاز رسالت حضرت زینب(س)
کد خبر: 1470006
تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۸

دهمین روز محرم؛ امام حسین(ع) و آغاز رسالت حضرت زینب(س)

گروه اندیشه: دهمین روز از ماه محرم به نام حسین(ع) و حضرت زینب(س) نام‌گذاری شده است؛ عاشورا روزی است که رسالت حضرت زینب(س) در دفاع ازامامت رنگ و شکل ویژه‌ای به خود می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، دهمین روز از ماه محرم به نام  حسین(ع) و حضرت زینب(س) نام‌گذاری شده است؛ عاشورا روزی است که رسالت حضرت زینب(س) در دفاع از امامت رنگ و شکل ویژه‌ای به خود می‌گیرد.

ولادت امام حسین(ع)

در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه(س) در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام(ص ) رسید، به خانه حضرت على(ع ) و فاطمه(س) آمد و اسما را فرمود تا کودک را بیاورد.اسما او را در پارچه‌اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم(ص ) برد و آن حضرت به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.

در روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل  فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون شبیر(که به عربى حسین خوانده می‌شود نام بگذار) چون على براى تو به‌سان هارون براى موسى بن عمران است، جز آن‌که تو خاتم پیغمبران هستى و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه(س ) انتخاب شد.

در روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا(س) که سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به‌عنوان عقیقه کشت و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد.

حسین(ع) و پیامبر(ص)

از ولادت حسین بن على(ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله(ص) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام(ص ) درباره حسین(ع) ابراز می‌داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى می‌گوید: دیدم که رسول خدا(ص)، امام حسین(ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را می‌بوسید و می‌فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجت‌های خدایى که 9 نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان امام زمان(عج) می‌باشد.

حسین(ع) با پدر

شش سال از عمربا برکت امام حسین(ع) با پیامبراکرم(ص) سپرى شد و آن‌گاه که رسول خدا(ص) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت، مدت سى سال با پدر زیست. پدرى که جز به انصاف حکم نکرد و جز به طهارت و بندگى نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت.پدرى که در زمان حکومتش لحظه‎اى او را آرام نگذاشتند، همچنان‌که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند.
امام حسین(ع) در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می‌کرد و در چند سالى که حضرت على(ع) متصدى خلافت ظاهرى شد، امام حسین(ع) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکار، همچون برادر بزرگوارش می‌کوشید و در جنگ‌هاى جمل، صفین و نهروان شرکت داشت و به این ترتیب، از پدرش امیرالمؤمنین(ع) و دین خدا حمایت کرد و حتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می‌کرد.
نقل است در زمان حکومت عمر، امام حسین(ع) وارد مسجد شد، خلیفه دوم را بر منبر رسول‌الله(ص) مشاهده کرد که سخن می‌گفت. بی‌درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: «از منبر پدرم فرود آى».

امام حسین(ع) با برادر

پس از شهادت حضرت على(ع )، به فرموده رسول خدا(ص) و وصیت امیرالمؤمنین(ع) امامت و رهبرى شیعیان به حسن بن على(ع) منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن(ع ) گوش فرادارند.
امام حسین(ع) که دست پرورد وحى محمدى و ولایت علوى بود، همراه و همکار و هم‌فکر برادرش بود. چنان‌که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند، امام حسن(ع) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتی‌ها را تحمل نماید، امام حسین(ع ) شریک رنج‌هاى برادر بود و چون می‌دانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراض به برادر نداشت.

اخلاق و رفتار امام حسین(ع)

با نگاهی  اجمالی به 56 سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجویی  حسین(ع )، درمی‌یابیم که هماره وقت او به پاکدامنی و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتر از درک و دید ما گذشته است .
امام حسین(ع ) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می‌سازد، بلکه او با همه خویشتن، آیینه تمام نمای فضیلت‌ها، بزرگ منشی‌ها، فداکاریها، جان بازی‌ها، خداخواهی‌ها وخداجویی‌ها می‌باشد، او به تنهایی می‌تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنویت و فضیلت‌های انسان را ارجمند نمود.

امام حسین(ع) و عاشورا

همین که شب عاشورا نزدیک شد حضرت امام حسین(ع) اصحاب خود را جمع کرد، حضرت امام زین‌العابدین(ع) فرموده که من در آن وقت مریض بودم با آن حال نزدیک شدم و گوش فرا داشتم تا پدرم چه می‌فرماید، شنیدم که با اصحاب خود گفت: «ثنا می‌‌کنم خداوند خود را به نیکوتر ثناها و حمد می‌‌کنم او را بر شدت و رخاء، ای پروردگار من سپاس می‌گذارم ترا  بر این‌که ما را به تشریف نبوت تکریم فرمودی، و قرآن را تعلیم ما نمودی، و به معضلات دین ما را دانا کردی، و ما را گوش شنوا و دیده بینا و دل دانا عطا کردی، پس بگردان ما را از شکرگزاران خود».

پس فرمود: اما بعد، همانا من اصحابی با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی‌دانم و اهل بیتی از اهل بیت خود نیکوتر ندانم، خداوند شما را جزای خیر دهد و الحال آگاه باشید که من گمان دیگر در حق این جماعت داشتم و ایشان را در طریق اطاعت و متابعت خود پنداشتم اکنون آن خیال دیگر گونه صورت بست لاجرم بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا بهر جانب که خواهید کوچ دهید و اکنون پرده شب شما را فرو گرفته شب را مطیه رهوار خود قرار دهید و بهر سو که خواهید بروید چه این جماعت مرا می‌جویند چون به من دست یابند به‌غیر من نپردازند.

چون آن جناب سخن بدین‌جا رسانید برادران و فرزندان و برادرزادگان و فرزندان عبدالله جعفر عرض کردند: برای چه این کار کنیم آیا برای آن‌که بعد از تو زندگی کنیم؟ خداوند هرگز نگذارد که ما این‌کار ناشایسته را دیدار کنیم. و اول کسی‌که به این کلام ابتدا کرد عباس بن علی(ع) بود پس از آن سایرین متابعت او کردند و بدین منوال سخن گفتند.

پس آن حضرت رو کرد به فرزندان عقیل و فرمود که شهادت مسلم بن عقیل شما را کافی است زیاده بر این مصیبت مجوئید من شما را رخصت دادم هر کجا خواهید بروید. عرض کردند سبحان‌الله مردم با ما چه گویند و ما به جواب چه بگوئیم؟ بگوئیم دست از بزرگ و سید و پسرعم خود برداشتیم و او را در میان دشمن گذاشتیم بی‌آن‌که تیر و نیزه و شمشیری در نصرت او به‌کار بریم، نه بخدا سوگند ما چنین کار ناشایسته‌ نخواهیم کرد بلکه جان و مال و اهل و عیال خود را در راه تو فدا کنیم و با دشمن تو قتال کنیم تا بر ما همان آید که بر شما آید، خداوند قبیح کند زندگانی را که بعد از تو خواهیم.

و روایت شده که حضرت امام حسین(ع) در آن شب فرمود که خیمه‌های حرم را متصل به یکدیگر برپا کردند و بر دور آن‌ها خندقی حفر کردند و از هیزم پر نمودند که جنگ از یک طرف باشد و حضرت علی‌اکبر(ع) را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد که چند مشک آب با نهایت خوف و بیم آوردند پس اهل‌بیت و اصحاب خود را فرمود که از این آب بیاشامید که آخر توشه شما است و وضو بسازید و غسل کنید و جامه‌های خود را بشوئید که کفن‌های شما خواهد بود، و تمام آن شب را به عبادت و دعا و تلاوت و تضرع و مناجات بسر آوردند و صدای تلاوت و عبادت از عسکر سعادت اثر آن نور دیدة ‌خیر البشر بلند بود.

حال با گذشت قرن‌ها از حادثه خونین کربلا، اگر می‌بینیم پیام عاشورا، پیامی جهانی می‌گردد به‌خاطر اصالت خانوادگی است، رمز جهانی شدن پیام عاشورا به نوع تربیتی که در خانه امام علی(ع) بود، برمی‌گردد.

سیده علویه موسوی، از اساتید حوزه علمیه لرستان در رابطه دبا رسالت زینب(س) در واقعه کربلا به ایکنای لرستان گفت: اگر جریان کربلا و رسالتی که پیام‌آوران عاشورا که در رأس آن‌ها حضرت زینب(س) قرار دارد برعهده داشتند، را ریشه‌یابی کنیم بازهم به بحث اصالت خانوادگی می‌رسیم، این درحالی است که خود حضرت زینب(س) در خطبه‌هایی که ایراد کردند به اصالت خانوادگی خود و اصحاب اشاره داشتند.
وی ادامه داد: در مورد حوادث کربلا باید یک مقدار به عقب برگردیم که قبل از آن یکی از نقش‌های مهم زنان بحث نوع تربیت است، که از قبل وجود داشته و زمینه‌ای که برای قیام کربلا آماده شده است که زنان نقش مهمی در ایجاد آن داشتند.
وی با اشاره به این‌که دوست و دشمن همه می‌دانند که حضرت زینب(س) در واقعه کربلا جایگاه بسیار مهمی دارد، اظهار کرد: همه می‌دانند که آن حضرت چه کار بزرگی انجام داده، به‌ویژه پس از شهادت امام حسین(ع) و این درحالی است که علاوه‌بر زنان حاضر در صحرای کربلا زنان دیگری مانند ام‌سلمه که آیه تطهیر که در شأن اهل‌ بیت(ع) بوده در خانه او نازل شده، در نشر این واقعه نقش داشتند.
موسوی عنوان کرد: امام حسین(ع) قبل از حرکت از مکه به سمت کوفه، وصیت‌های خود را نزد ام‌سلمه بیان می‌کند که امام باقر(ع) در این‌باره می‌گوید: امام حسین(ع) وصیتش را به ام‌سلمه می‌کند و می‌گوید که این سفر بی‌بازگشت است و این وصیت و امانت‌های من را به فرزندم سجاد(ع) بده.
این مدرس دانشگاه با اشاره به این‌که اولین عزاداری را عصر عاشورا ام‌سلمه در مکه انجام داد، اظهار کرد: پیامبر اکرم(ص) قبل از رحلت خاک و تربتی را به ام‌سلمه داد و گفت زمانی‌که این خاک به رنگ خون درآمد، بدان‌که حسین(ع) شهید شده است، ام‌سلمه عصر عاشورا زمانی که آن تربت را به رنگ خون دید، شیون و زاری و نوحه سر می‌دهد و همه را خبر می‌کند.

زینب(س) پیام‌رسان واقعه کربلا

وی با بیان این‌که اگر اهل‌ بیت(ع) و زنان اهل حرم حسین(ع) همراه او نبودند چگونه بشریت متوجه این مظلومیت می‌‌شدند، عنوان کرد: اگر حضرت زینب(س) و بقیه اهل‌ بیت(ع) به‌عنوان پیام‌رسانان واقعه کربلا نبودند چه بر سر امام سجاد(ع) و امامت می‌آمد و آن همه ظلم‌های وحشتناک و آن فاجعه بی‌نظیر که رخ داد را چه کسی روایت می‌کرد؟ و اگر حضرت زینب(س)، ام‌کلثوم، بقیه بانوان و حتی رقیه سه ساله نبودند، چه‌بسا به امام سجاد(ع) صدمه وارد می‌شد و به جان حضرت سجاد(ع) سوء‌ظن می‌کردند.
موسوی ادامه داد: حتی در مجلس یزید هم بنا بود که امام سجاد(ع) را به قتل برسانند که حضرت زینب(س) با خطبه‌هایی که ایراد کردند، جانشان را نثار کرده و جلوی این کار را گرفتند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه امام حسین(ع) می‌خواست بگوید و نشان دهد که زن و مرد همه یاران و پیام‌آوران صحرای کربلا هستند، عنوان کرد: قطعاً آن‌چه که زینبیان کردند مانند حسینیان بوده که از همان ابتدا که جنگ شروع شد و دشمنان برنامه‌هایی علیه امام حسین(ع) داشتند، حضرت زینب(س) استوار، با استقامت و مقاومت ایستادگی کرد.
وی با بیان اینکه حضرت زینب(س) زمانی که فرزندانش به شهادت رسیدند از خیمه بیرون نیامد مبادا اینکه حسین(ع) با دیدن او ناراحت شود، اظهار کرد: زمانی که هر رزمنده عازم میدان می‌شد در کنار مادر و همسر او بودند و زمانی که پیکر شهید را می‌آوردند بالای سر جسد گریه می‌کرد و در عین حال در کنار مادر یا همسر شهید است و آن‌ها را دلداری می‌دهد.
موسوی ادامه داد: زمانی که بدن قطعه قطعه علی‌اکبر(ع) را آوردند آن زمان زینب کبری(س) بلافاصله بر بالین علی‌اکبر(ع) و در کنار برادر حضور پیدا کرد و این نقش پر رنگ و عمیقی است که از عهده هر کسی و هر زنی برنمی‌آید که این باز نشئت گرفته از اصالت خانوادگی زینب(س) است.
این مدرس دانشگاه با بیان این‌که زینب(س) زنی عظیم و بزرگوار است که پیامبر اکرم(ص) قبل از تولدش صحبت‌هایی درباره او داشته است، عنوان کرد: در روایت تاریخی آمده است زمانی‌که حضرت زینب(س) به دنیا آمد، پیامبر اکرم(ص)، فرمود: این دختر را احترام بگذارید، او مقامی بس عظیم دارد و همین بس است که امام حسین(ع) ودایع و امانت‌های امامت را به حضرت زینب(س) می‌سپارد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به این‌که عمر بن سعد به لشگریان دستور حمله می‌دهد این‌جا نقش حضرت زینب(س) که نظاره‌گر شهادت‌ها و بریده شدن سر امام حسین(ع) است، چیست، ادامه داد: در همین لحظه است که رسالت حضرت زینب(س) شروع می‌شود که شروع به دویدن کرد و خیمه به خیمه به‌دنبال امام سجاد(ع) می‌گردد که مبادا صدمه‌ای به او برسد.
وی افزود: می‌بینیم که در این موقعیت حساس که گوشواره‌ها از گوش در می‌آمدند و صدای شیون از هر طرف می‌آمد، زینب(س) استوار و با استقامت ایستادگی می‌کند این درحالی است که یک مورد از این جریان‌ها کوه را از پا در می‌آورد.
موسوی با اشاره به این‌که شواهد زیادی برای شهامت و شجاعت زینب(س) وجود دارد، عنوان کرد: فاطمه بنت حسین(ع) می‌گوید: زمانی‌که دشمنان به خیمه‌ها حمله کردند یکی از دشمنان با نیزه به سر من زد که بیهوش شدم؛ زمانی که به هوش آمدم، سرم را در دامن عمه‌ام زینب(س) دیدم و در حالی که گریه می‌کرد از من مراقبت می‌کرد.

captcha