زینب(س)؛ مادر عشق و اشک
کد خبر: 3252663
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۱

زینب(س)؛ مادر عشق و اشک

گروه اجتماعی: هیچ از خود پرسیده‌ایم که اگر زینب(س)(س) نبود کربلایی بود؟ عاشورایی بود؟ خمینی و زین الدین و چمران بود؟ انسانیتی مانده بود؟ و عشق و شور و محرم و صفای ظهر عاشورا و سحرهای مانده به عاشورا بود؟

به گزارش خبرگزاری بین‎المللی قرآن(ایکنا) از قم، پانزدهم رجب، سالروز رحلت آیینه تمام نمای سالار شهیدان و پیام رسان عرشی محمل خونین کربلاییان است؛ امروز سالروز پاسداشت گوهرهای گران‌بهای بشریت و حرمت انسانیت است. امروز سالروز رحلت فرزند شهادت است؛ مادر شهید، فرزند شهید، خواهر شهید، عمه شهید و ...؛ امروز سالروز شهادت است.
زینب(س) مادر اشک است؛ مادر اشکی که از نه تنها در دل شب و در سجاده سحری و قنوت نمازش بلکه در اولین لحظه دیدارش با دنیا، اولین دیدارش با حسین(ع) سرآغاز کرده است که شاعر در وصف اشک‌هایش سرود:
تو نه در شام عبادت گریه کردی            اولین روز ولادت گریه کردی
گریه ات نه مثل نوزدان دیگر                گریه تو عشق بود، عشق برادر
گریه می کردی که من در شور و شینم کو حسینم!؟ کو حسینم؟! کوحسینم؟!
چشم در چشم حسینت بازکردی             خنده کردی، گریه کردی، نازکردی
یعنی ای دلبسته و دلنبد زینب(س)          ای تو روح گریه و لبخند زینب(س)
ای برادر دین و دنیای منی تو               ای برادر آرزوهای منی تو....
زینب(س) را زهرای دوم گفته اند، زهرایی که با دخترش وجوه تشابهی به اندازه آسمان و زمین داشت؛ مادری که روح علم، صبر، حلم، ولایت مداری، ایثار، غیرت، صلابت، شکوه، محبت، رحم و بالاترین حرمت زنانگی یعنی مادری را در کالبد نوزادش دمید. مادری که از روزی که نام او را زینب(س) گذاشتند، خود را برای شنیدن خبرهای تلخ روز دهم آماده کرد؛ مادری که محمل توحید در نفس گیر تاریخ بود و هنوز مظلوم........
هیچ زنی در تاریخ جز مادرش، یارای همراهی حسین(ع) نبود؛ هیچ مردی در تاریخ نیز توان حمل بار ولایت را در آن روز نداشت؛ انتقال جریان امامت از امامی به امام دیگر؛ هیچ بشری در این حجم خاکی را یارای تنفس غمبار مصیب های آل ابا نبود؛ اگر خدا پدرش را برای کندن درب خیبر و صبر مصیبت زهرا(س) و حسن(ع) را برای صبر بر بلا و قضا و حسین(ع) را برای سینه چاکی و صفدری از شیطان آفرید، زینب(س) را نیز برای حمل و نقل بزرگترین چالش جریان توحیدی در صدر اسلام آفرید.
آنجا بود که شاعر شوریده حال سرزمین چهارفصل گفت:
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب(س) نبود      کربلا در کربلا می ماند اگر زینب(س) نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ         پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب(س) نبود
چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان                   در کویر تفته جا می ماند اگر زینب(س) نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت        از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب(س) نبود
در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ         در گلوی چشمها می ماند اگر زینب(س) نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام                  در بیابان ها رها می ماند اگر زینب(س) نبود
در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب                      پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب(س) نبود
راستی اگر زینب(س)(س) نبود چه بود!؟ کربلایی بود؟ عاشورایی بود؟ نذری صمیمی ظهرهای عاشورا چه؟ انقلاب چه؟ خمینی و زین الدین و چمران چه؟ انسانیت چه؟ تکیه‎های عشاق چه؟ رسول ترک و علی گندابی‎ها چه؟ عشق و شور و محرم و صفای ظهر عاشورا و سحرهای مانده به عاشورا چه؟.
زینب(س) نبود عشق هم نبود! بی زینب(س) زندگی بی محتوا بود؛ با زینب(س) بود که هرچه هست، شد؛ زندگی شیرین شد؛ با زینب(س) اشک عاشقانه و از سر شوق و حماسه تعبیر شد؛ مفهوم زندگی پس از تولد زینب(س) منقلب شد؛ عشق معنا شد؛ عشق، رنگی شد و زن عینی شد.
تاریخ هم عرضی غم و غرور را با تو تجربه کرد؛ معنی پیروزی پس از مرگ را از تو شنید؛ مسئله استیلای خون بر سیف با تو حل شد؛ تو تصویر قامت نمای خورشید بودی بر زمین؛ تو شکافنده علوم و فنون عاشقی بودی؛ کاشف زیبایی شناسی پس از فاجعه و قتل عام؛ تو بودی که زیبایی را از پس رگ‎های پاره پاره شده برادر دریافتی؛ شکوه و شوکت صبر را در پس اسارت و کوچه یهودیان دمشق به تصویر کشیدی و مردانگی را به نامردمان مدعی نشان دادی.
تو زینب(س)ی؛ همان زینبی (س) که باید از نو شناخت؛ همان زینبی(س) که هنوز هم مثل خرابه‎های شام و بازار مکاره شام غریب و تنهاست؛ آری زینب(س) برای غم، زینب(س) برای عشق، زینب(س) برای صبر، زینب(س) برای اشک، زینب(س) برای بیداری و زینب(س) برای خواهری مبعوث شد؛ تو پیامبر صبر و امام عاشقی بودی؛ راستی خواهر برادری چون حسین(ع) جز تو که بود و می‎توانست باشد؛ رفاقت را برای سردار آزادگی تمام کردی؛ مردانگی را برای خدایت هم به غایت رساندی؛ حالیا، چه کسی جز زینب(س) را یارای تبسم حیات بخش به تازه یتیم شده خرابه‎های شام داشت، آن هم در پس میلیون‎ها سال نوری غم؛ در پس دو عالم درد فراق؛ در پس یک دنیا حسرت!
آری زینب(س) زینب(س) است و باید او را دوباره نوشت و معنی کرد.........

محسن صفری

captcha