ساختار ازدواج در جامعه ایران آگاهانه نیست
کد خبر: 3912122
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۱

ساختار ازدواج در جامعه ایران آگاهانه نیست

یک مشاور خانواده گفت: در جامعه ما ساختار ازدواج همچنان سنتی است و در این ساختار افراد با آگاهی و شناخت از خود و طرف مقابلشان ازدواج نمی‌کنند و ماحصل آن طلاق رسمی یا عاطفی است.

ساختار ازدواج در جامعه ایران آگاهانه نیست

محمدرضا ایمانی، مشاور خانواده و مدرس دوره‌های مهارت زندگی و رفتارشناسی، در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، با بیان اینکه ازدواج از ریشه‌ای‌ترین نیازهای افراد محسوب می‌شود و از اهمیت زیادی برخوردار است، اظهار کرد: هر فردی دوره بلوغ و تکامل را طی می‌کند، ولی اساس این رشد و پیشرفت به لحاظ اجتماعی و روانی زمانی اتفاق می‌افتد که ازدواج می‌کند. در واقع آمادگی فکری و ذهنی اهمیت زیادی در ازدواج دارد.

وی افزود: در جامعه ما به فراخور مشکلات اقتصادی و مسائل اجتماعی، گریز از ازدواج و تاخر در ازدواج خیلی شکل گرفته است. ما با جامعه بزرگی از افرادی مواجهیم که تجرد قطعی را طی می‌کنند، یعنی افرادی که بالای چهل سال دارند و ازدواج نکرده‌اند و با مشکلات زیادی نیز به لحاظ عاطفی، ساختاری و سبک زندگی مواجهند. همه ما یک‌سری نیازمندی‌های عاطفی داریم که اگر رفع نشود، عوارضش را در افسردگی، ناراحتی، بی‌خوابی، پریشانی احوال و بسیاری از مسائل دیگر نشان می‌دهد. در واقع سبک زندگی ما بسیار تغییر یافته و این تغییر سبک زندگی کمک کرده تا بسیاری از افراد ازدواج را نپذیرند.

ساختار ازدواج در جامعه ایران همچنان سنتی است

این مشاور خانواده بیان کرد: ساختار ازدواج در فرهنگ ما همچنان ساختاری سنتی است و توانسته خودش را حفظ کند، علی‌رغم تمام اتفاقاتی که رخ داده است. در این ساختار سنتی و حتی ساختار جدیدی که شکل گرفته، ابهام بزرگی به نام ابهام شناختی وجود دارد. یعنی افراد جامعه با خودآگاهی، بلوغ و شناخت نسبت به خود و طرف مقابل‌شان ازدواج نمی‌کنند و چون در بسیاری از موارد نمی‌توانند این سازگاری و انطباق را شکل دهند، ازدواجشان به طلاق کشیده می‌شود و اگر طلاق نگیرند، وضعیت سختی را باید تحمل کنند که ماحصل آن، طلاق‌های عاطفی است. اگر این شناخت و آگاهی شکل بگیرد، شاید بسیاری از این بحران‌ها و مشکلات به وجود نیاید. افراد باید روش‌های درست زندگی را یاد بگیرند و بدانند چه خصوصیات و قابلیت‌هایی دارند و با چه کسی و چه خصوصیات و قابلیت‌هایی ازدواج می‌کنند، آیا با هم منطبق‌اند و می‌توانند یکدیگر را بپذیرند و در خصوص برخی مسائل با هم کنار بیایند یا نه؟ اگر افراد عدم انطباق را درک کنند، وارد ماجرای ازدواج نمی‌شوند. این‌ها مسائلی است که معمولا حل نمی‌شود و ازدواج‌ها را به طلاق و بسیاری مسائل دیگر می‌کشاند که باعث شده نسل جوان نسبت به قضیه ازدواج ترس و واهمه شدیدی داشته باشد و به راحتی ازدواج را نپذیرد.

ایمانی به مسئله منفی‌بافی و نگاه شکاکانه در جامعه اشاره کرد و گفت: افراد بعضا فکر می‌کنند که دختران و پسران با روابط آزاد و بدون ملاحظه زندگی کرده‌اند و اگر بخواهند ازدواج کنند، نمی‌توانند فرد درست و سالمی را بر اساس شاخص‌های فکری و ذهنی‌شان انتخاب کنند. بنابراین دست به ازدواج نمی‌زنند و دنبال یک زندگی آرمانی می‌گردند. ما باید نگاهمان را عوض کنیم و بپذیریم که خودمان نیز بخشی از همین جامعه هستیم. اگر نوع رفتار پرخطری را قبل از ازدواج طی کرده ایم، نباید با همان نگاه سراغ زندگی برویم و فکر کنیم شریک زندگی‌مان نیز همین نگاه پرخطر را داشته است.

وی اضافه کرد: من نوعی نیازمندی‌ام این است که مثلا در ۲۵ سالگی شغلی داشته باشم، ولی در ۳۰ یا ۳۵ سالگی، آن انگیختگی را که نیاز است نسبت به آن شغل داشته باشم، دیگر ندارم. ما در زندگی نیاز داریم که چیزهایی را به دست آوریم، ولی اگر آنها را در سن و زمان مناسب خودش به دست نیاوریم، آرام آرام به شرایط موجود عادت کرده و مسیر خودمان را ادامه می‌دهیم و از چیزی که برایمان اهمیت داشته است، فاصله می‌گیریم. قضیه ازدواج نیز همین‌طور است. اگر در زمان مناسب اتفاق نیفتد و ریسک آن را نپذیریم، وقتی سن بالا می‌رود و از ۳۵ سالگی عبور می‌کند، سختگیرتر، نکته‌سنج‌تر، حساس‌تر و منطقی‌تر می‌شویم و موجب می‌شود که از جنبه‌های عاطفی و روانی فاصله بگیریم و به جنبه‌های منطقی فکر کنیم. فکر کردن صرفا به جنبه‌های منطقی برای تشکیل زندگی کافی نیست، چون مبتنی بر نگاه عافیت‌طلبانه و دو دو تا چهار تاست. به همین دلیل، تجرد شکل می‌گیرد، اوج می‌یابد و افراد بعد از چهل سالگی، تنهایی، خستگی، رنجش و مسائل دیگر به سراغشان می‌آید و کیفیت زندگی‌شان افت پیدا می‌کند.

سن مطلوب ازدواج به آمادگی فکری و ذهنی بستگی دارد

این مشاور خانواده با بیان اینکه در خصوص سن ازدواج نمی‌توان برای همه افراد نسخه واحدی پیچید، ادامه داد: هر زمان که فردی آمادگی پذیرش فردی غیر از خودش را داشته باشد، یعنی آن فرد و شرایطش را بپذیرد و نیاز داشته باشد که به لحاظ حسی و عاطفی تشکیل زندگی بدهد، می‌توان گفت شرایط برای ازدواج فراهم است. اگر فرد این آمادگی فکری و ذهنی را نداشته باشد و نتواند غیر از خودش کس دیگری را بپذیرد، ازدواجی هم اگر شکل بگیرد، موفق نخواهد بود. در ازدواج آنچه اتفاق می‌افتد، ۴۰ تا ۵۰ درصد اشتراک نظر است، ولی ما می‌خواهیم با فردی ازدواج کنیم که کاملا شبیه خودمان باشد و این نقطه‌ای آسیب‌زاست. اینکه ساختارهای رفتاری و شخصیتی زوجین کاملا شبیه هم باشد، باعث ایجاد مشکلاتی در زندگی آنها می‌شود، چون کد رفتاری آنها شبیه هم است و یکی نمی‌تواند ملایمت بیشتری داشته باشد و دیگری، جدیت بیشتر و در زندگی‌شان با مشکلات و چالش‌های عدیده‌ای مواجه می‌شوند.

وی افزود: ما باید بپذیریم که فردی با الگو و ساختار شخصیتی، رفتاری و خانوادگی متفاوت، با تحصیلات، باورها، نگرش‌ها و ارزش‌های متفاوت، ولی بر اساس موضوعات مشترک دیگر می‌تواند با ما زندگی کند. اینکه بخواهیم کسی را شبیه خودمان کنیم یا اگر شبیه ما نباشد، او را تخریب کنیم و به تمسخر بگیریم، نتیجه‌اش همین آسیب‌هایی است که در زندگی افراد می‌بینیم.

ایمانی به مسئله انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر اشاره کرد و گفت: ما چه مرد و چه زن با این نگاه ازدواج می‌کنیم که باید طرف مقابل را تغییر دهیم و از نو او را بسازیم و تمام باورها و ارزش‌هایش را آن‌طور که خودمان دوست داریم، شکل بدهیم. چالش دیگری که با آن مواجهیم، مسئله دخالت خانواده‌ها است. هنوز که هنوز است دخالت خانواده‌ها در زندگی زوجین خیلی زیاد است و خانواده‌ها نمی‌توانند این را بپذیرند که فرزندشان به سنی رسیده که زندگی تشکیل داده و خودش باید آن را اداره کند و به اسم مشاوره دادن و راهنمایی کردن، زندگی و روابط آنها را تخریب می‌کنند.

جامعه ما سواد رابطه عاطفی و جنسی را ندارد

وی اضافه کرد: چالش دیگری که می توان از آن نام برد، مشکلات و مسائل جنسی است. در واقع الگوهای رفتاری جنسی تحت تاثیر چند مسئله با آسیب‌هایی مواجه شده که یکی از آنها این است که افراد سواد رابطه عاطفی و جنسی را ندارند. وقتی کسی این دانش را نداشته باشد، از راه‌های مختلف آن را کسب می‌کند؛ یا از طریق روابط قبل از ازدواج یا تحت تاثیر فیلم‌های پورن و شبکه‌های ماهواره‌ای که همه این‌ها آسیب‌زاست، چون تصویری که در ذهن افراد شکل می‌دهند، با واقعیت منطبق نیست، چرا که فقط یک فیلم یا تصویر بوده و کاملا ساخته شده است تا در روح و روان افراد تاثیر بگذارد. وقتی افراد این آگاهی را نداشته باشند، همان انتظار را از همسر خود دارند و چون این انتظار برآورده نمی‌شود، آنچه در افراد به وجود می‌آورد، عدم انطباق است. از طرف دیگر، وقتی افراد هوش یا سواد رابطه جنسی را نداشته باشند، نمی‌دانند چگونه و در چه زمانی باید نیاز خودشان را رفع کنند و این‌ها باعث آزردگی، سرد مزاجی، پرخاشگری، خیانت و بسیاری از مسائل دیگر می‌شود.

این مشاور خانواده با تاکید بر اینکه افراد وظایف خود را به درستی نمی‌شناسند، تصریح کرد: اگر سطح توقعات آگاهانه باشد، اتفاقات مثبتی رخ می‌دهد. مثلا زن و مردی با هم ازدواج می‌کنند که هر دو شاغل و صاحب درآمد هستند. اگر زن چون خودش درآمد دارد، احساس حمایت از طرف همسرش را نداشته باشد، به این فکر می‌کند که فقط خودش در حال برآورده ساختن نیازهایش است و آرام آرام به این نتیجه می‌رسد که مستقل است و نیازی به همسرش ندارد، بنابراین از او جدا می‌شود. در واقع مردان و زنان باید خودشان را برای شرایط جدید آماده کنند. اگر هر دو شاغل هستند، این نافی انجام وظایف و تعهداتشان نیست. اگر همسر مردی شاغل است، هیچ اشکالی ندارد که مرد در کارهای خانه به همسرش کمک کرده و مسئولیت‌های سنگین وی را درک کند. هر زن شاغل و متاهل با پنج مسئولیت مواجه است؛ مسئولیت زندگی، همسر، فرزند، شغل و خودش که باید همه این‌ها را پوشش دهد. وقتی از محل کار به خانه برگشته و درگیر کارهای خانه می‌شود، دیگر توانی برای خود، همسر و فرزندش ندارد و وقتی این نیازها کاملا پوشش داده نشود، روابط به درستی شکل نگیرد و به لحاظ عاطفی انگیخته نشود، باعث ناراحتی و کناره‌گیری می‌شود و شکایت پنهانی در درون خود شکل می‌دهد که به مرور زمان افزایش یافته، غلیان می‌کند و طلاق، جدایی و اختلاف نظر را باعث می‌شود.

انتهای پیام
captcha