به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، سیدعلیرضا واسعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی، شامگاه گذشته، 6 دیماه در نشستی مجازی با عنوان «خانواده و تمدن با تکیه بر نقش زن» که به همت دفتر امور زنان و خانواده دانشگاه آزاد اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، اظهار کرد: از نظر فیلسوفان یونانی که بعدها در میان مسلمانها هم پیروان فراوانی پیدا کرد، تدبیر منزل یکی از شاخههای مهم حکمت بشمار میآمد؛ منظور از تدبیر منزل در حقیقت سازکار و تلاشی که بتواند منزل و امور منزل را پیش برد و اهداف و مقاصد آن را دنبال کند.
وی عنوان کرد: در حالیکه همواره تمامی فیلسوفان نیز بر این نظر قائل بودند که تدبیر امور منزل بر عهده زنان قرار دارد و زن عملاً امور منزل را بر دوش میکشد، اما در اینجا منظور از امور منزل شستوشو و اینگونه کارهای خرد منزل نبوده، بلکه فراتر از آن یعنی انجام امور آینده منزل بوده که بر عهده زن قرار داشته است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی افزود: چنانچه در قرآن کریم هم تأکید شده زن موجودی است که مایه سکون مرد بشمار میرود، البته نه صرفاً برای تسکین خاطر، بلکه پشتوانه و قوام زندگی و خانه به زن است، از اینرو وقتی ما از نقش زن سخن به میان میآوریم مراد این است که نشان دهیم زن بهعنوان مدیر، مدبر و گرداننده خانه و خانواده است که چه نقشی دارد و یا اینکه چه نقشی باید داشته باشد.
واسعی با اشاره به مفهوم تمدن در ادامه بیان کرد: زمانیکه ما درباره واژه تمدن صحبت میکنیم، ذهن ما به سمتوسوی دستاوردهای مشهودی چون تکنولوژی، صنعت، معماری، عمران و آبادانی، هنر و غیره میرود. امروزه وقتی میگوییم تمدن غرب، همه اذهان متوجه دستاوردهای غربی میشود، یعنی آنچه که غرب با آنها آسایش و رفاه را برای مردم خود رقم زده است و وقتی صحبت از تمدن ایرانی میشود به همین مقوله توجه میکنیم و عموماً تمدن را در این معنا متوجه میشویم، اما واقعیت این است که همه این مقولهها نمود، ظهور، بروز، محصول، برونداد و مظهر تمدن هستند.
وی اضافه کرد: در حقیقت تمدن امری دیگر و مهمتر از این مقولههاست. اما این در حالی است که وقتی ما از تمدن سخن به میان میآوریم، مراد، این دستاوردهای مادی و علمی نیست، بلکه امری بنیادیتر و ریشهایتر است که با وجود آن، این دستاوردها و محصولات به دست میآید. بنابراین ما باید یک معنایی از تمدن ارائه کنیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی در ادامه با اشاره به معنا و مفهوم تمدن اظهار کرد: تمدن یعنی شهر آئینی، زندگی شهری داشتن و بر اساس قواعد و قوانین شهری پی رفتن است و منظور شهر در اینجا آن چیزی نیست که ما امروزه از آن سخن میگوییم، با آن مواجه هستیم و آن را لمس میکنیم، بلکه منظور آن نوعی از زندگی است که انسانها برای تعلقات بیرونی با یکدیگر پیوند میخورند. این در حالی است که معمولاً انسانها در زندگی غیر شهری و غیر مدنی تابع اموری به یکدیگر پیوند میخورند و مهمترین عامل پیوند انسانها نیز نژاد و یا ملیت است.
واسعی بیان کرد: بنابراین وقتی از تمدن، زیست تمدن و یا زندگی متمدنانه سخن به میان میآید منظور آن نوع زندگی است که انسانها بر پایه قواعد و قوانینی بهصورت برابرانه و آزادانه بهصورت حداکثری در کنار یکدیگر زندگی میکنند و به عبارتی منظور این است که انسانها در کنار یکدیگر بهصورت مسالمتآمیز و برخوردار برابرانه از امکانات اجتماعی زندگی کنند و متناسب با یکدیگر شئون انسانی دارند.
وی اظهار کرد: در واقع اگر چنین جامعهای شکل گیرد و انسانها نیز به چنین فهمی برسند، طبیعتاً این جامعه برای تولید، خلق و آفرینش، پویایی، آفرینندگی اندیشهها و افکار و غیره آماده میشود. پس جامعه متمدن، جامعهای است که در آن انسانها در رفاه، آسایش و مسالمت زندگی میکنند و بدیهی است که در چنین جامعهای خلاقیت فرهنگی، عمران و آبادانی، تولید صنعت و غیره حاصل خواهد شد، گسترش علم محقق میشود و هنر و موسیقی به جامعه راه پیدا میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی تأکید کرد: بنابراین باید این نکته را مورد توجه قرار دهیم زمانیکه بحث تمدن و یا جامعه متمدن مطرح میشود، ذهن خود را به سمت دستاوردهای آن جامعه نکنیم، بلکه به امری بنیادیتر توجه داشته باشیم.
واسعی در ادامه وظایف خانواده که زن رهبری این خانواده را بر عهده دارد و بهعنوان مدبر خانه آن را بر دوش میکشد را برشمرد و افزود: با توجه به این تفاسیر اینجاست که مقوله خانواده و تمدن معنای خود را پیدا میکند. ما وقتی به جامعه انسانی نگاه میکنیم، میبینیم که چند نهاد مهم در پیدایی، پویایی و گسترش تمدن نقشآفرینی دارند. در حقیقت خانواده در شکلدهی تمدن انسانی بسیار اثرگذار است، بدین منظور که هر یک از اعضای خانواده باید به این درک برسند که برای پیشرفت، تکامل و تقویت خانه و خانواده باید تلاش کنند. از اینرو این اولین وظیفهای است که بر عهده خانواده قرار دارد.
وی وظیفه دوم خانواده را مسئولیتپذیرسازی افراد خانواده در قبال جامعه عنوان کرد و گفت: در حقیقت ما باید توجه داشته باشیم افرادی که در جامعه زندگی میکنند همگی در شکلدهی، پیشرفت و پسرفت جامعه و در تاریکی و یا روشنایی جامعه اثرگذار هستند و از اینرو است که تمامی ما انسانها در قبال جامعهای که در آن زندگی میکنیم مسئول هستیم و به همین دلیل است که مسئولیتسازی یکی از وظایفی است که بر عهده خانواده نهاده شده و زن در این جهت نقشی بسیار بارز و بنیادی دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی گفت: در حقیقت زنان بهعنوان مادران، خواهران و همسران این جامعه، بخش عظیمی از اعضا و اتفاقاً کانون جامعه هستند و بر خلاف تصوری که پیشینیان نسبت به زنان داشتند و زنان را از توانایی لازم برخوردار نمیدانستند، خوشبختانه امروزه این نگاه تغییر کرده است.
واسعی بیان کرد: در واقع زنان باید این وظیفه بزرگ مسئولیتپذیرسازی را به دوش بکشند و اعضای خانواده را نسبت به جامعهای که در آن زندگی میکنند مسئولیتپذیر سازند و یا به عبارتی خویشکاری را در آنها برجسته کنند و در این صورت افراد متوجه خواهند شد که باید به میزانی که از جامعه بهرهمند میشوند به همان میزان برای جامعه خود مؤثر و نسبت به آن نیز مسئولیتپذیر باشند که در حقیقت این آموخته در خانواده حاصل خواهد شد و اگر نهاد خانواده نتواند نقش خود را در این جهت به درستی ایفا کند و اعضای خود را به خوبی پرورش دهد، این افراد هرگز شخصیت انسانی در جامعه پیدا نخواهند کرد.
وی تأکید کرد: بنابراین اگر ما تمدن را نوعی از زندگی بدانیم که انسانهای بیشتری را در کنار یکدیگر قرار میدهد و زمینه پیشرفت و ترقی را آماده میسازد طبیعتاً وقتی انسانی تلاشگر و مسئول میشود، در این صورت بهتر میتواند عمل کند و یا زندگی متمدنانهتری را شکل دهد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی وظیفه سومی که بر دوش خانواده قرار داده شده را بحث اخلاقآموزی دانست و افزود: یکی از وظایف مهم در زندگی انسانی مقوله اخلاق است. به گونهای که یکی از نویسندگان ژاپنی در یکی از آثار خود جامعه متمدن را جامعهای میداند که به فضیلت و معرفت دست پیدا کند. در اینجا مراد از فضیلت همان اخلاق است که بالاترین مرتبه اخلاق از خودگذشتگی است، بدین منظور که انسان نباید صرفاً به خود و یا خانواده خود فکر نکند، بلکه باید به فراتر از آن بیندیشد و به عبارتی، دیگری را همانند خود و خانواده خود بداند که این نکته بسیار مهم و قابل توجهی است.
واسعی تصریح کرد: در اخلاق، اصلی وجود دارد که از آن بهعنوان قاعده زرین یاد میشود، این قاعده میگوید همان چیزی را که برای خود میپسندی برای دیگری نیز بپسند و هر آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگری نیز مپسند که ما میدانیم نبی مکرم اسلام(ص) و امام علی(ع) بارها این مهم را در سخنان خود آوردهاند و از اینرو به نظر میرسد که اساس اخلاق و دیانت اسلامی بر همین اصل قرار گرفته است.
وی گفت: بنابراین اگر انسان به همین اصل اخلاقی و یا قاعده طلایی توجه و پایبندی داشته باشد، قطعاً ما شاهد شکلگیری یک جامعه انسانی خواهیم بود و در چنین جامعهای طبیعتاً امکان هرگونه ترقی و پیشرفتی فراهم میشود و این مقولهای است که پایه آن در خانواده نهاده میشود و زن خانواده است که باید به اعضای خانواده بیاموزد که چگونه از خود گذشتگی داشته باشد، دیگری را مانند خویش ببیند و چگونه برای دیگران ارزش و اهمیت قائل شود که این دقیقاً همان چیزی است که در عالم اخلاق به ایثارگری یاد میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی با اشاره به اینکه وظیفه دیگری که اعضای خانواده باید به آن توجه داشته باشند و زن مسئولیت آن را به دوش میکشد، مقوله حقطلبی و احترام به دیگران است، گفت: بیگمان احترام به دیگران یکی از آموزههای بسیار مهم اخلاقی است و هیچ انسانی نمیتواند این حرف را مورد نقد قرار دهد. این مقوله علاوه بر اینکه در میان اعضای خانواده باید رعایت شود حتی در جامعه نیز صدق میکند و انسان حتی در مقابل بزرگ شهر و افراد دیگر باید احترام و ادب داشته باشد.
واسعی تصریح کرد: اما این در حالی است که این دو مقوله در زندگی ما به خوانش مجددی نیاز دارد. ما وقتی این دو مفهوم را مورد توجه قرار میدهیم، عموماً چنین تصور میشود که ادب و یا احترام این است که انسان در مقابل دیگران هیچگونه اظهار نظری نکند.
وی افزود: البته که شاید این نگاه از دید برخی از افراد پسندیده باشد، چه بسا که ما شاهد هستیم که اگر دانشآموزی در مدرسه در مقابل معلمان خود هیچگونه نقدی وارد نکند و چیزی نگوید او را دانشآموزی مؤدب تلقی میکنند، اما واقعیت این است که این نکته باید در خانواده آموزش داده شود که احترام و ادب آن نیست که در همه جا سکوت داشت و تابع و تسلیم دیگران شد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی بیان کرد: یکی از مشکلاتی که جامعه امروزی ما با آن مواجه است، این است که ما نتوانستهایم خوانش درستی از احترام و ادب عرضه کنیم، این احترام میتواند در مقابل والدین و اعضای خانواده باشد، در مقابل استاد و معلم و چه حتی در مقابل مدیران عالی و سردمداران جامعه باشد.
واسعی اظهار کرد: در حقیقت باید بدانیم و آموزش دهیم که منظور از ادب و احترام این است که هر انسانی باید کرامت دیگری را حفظ کند، اما اظهار نظر و بیان رأی هرگز بیاحترامی به طرف مقابل نیست، زیرا اگر کسی خلاف قوانین رفتار کند وظیفه و ادب اقتضا میکند که از اشتباه او جلوگیری و خطای او گوشزد شود و این میشود آن احترام و ادبی که از آن سخن به میان میآید.
وی تصریح کرد: متأسفانه والدین به فرزندان خود آموزش نمیدهند که احترام من این نیست که صرفاً مطیع دستورات من باشی، بلکه زمانی احترام مرا حفظ میکنی که پا در مسیر اشتباهی گذاشتم و در این صورت اشتباه مرا به من یادآوری کنی. پس احترام به منظور حفظ حرمت دیگران و ارزش و اهمیت قائل شدن برای دیگران است.
انتهای پیام