امروزه بعضی افراد، تلاوت یک قاری را لزوما همراه با حزن میدانند. برای بعضی حزن تجربهای برانگیزاننده است و تصور میکنند این حزن موسیقی متن قرآن است و باید باشد و برای دسته دیگر، حزن به تکمیل تلاوت کمک میکند. عدهای هم در مواجهه با تلاوت و روح عظیم قرآن، ناگریز شیفته این کتاب آسمانی میشوند که بهمثابه خورشید عمل میکند و حزن از شنیدن کلام الهی ناشی از عمق مفاهیم قرآن است.
اگر با تعمق برای چند لحظه به آن بنگریم، اشک از چشمانمان سرازیر میشود. برای بررسی بیشتر حزن در تلاوت، خبرنگار ایکنا از قم پای سخنان حیدر کسمائی، داور بینالمللی قرآن نشست که متن این گفتوگو تقدیم مخاطبان ایکنا میشود.
ایکنا ـ لطفا تعریفی از مفهوم حزن در تلاوت با توجه به آیات و روایات بیان بفرمایید.
تلاوت و قرائت کتاب خدا حکمت و آدابی دارد. آداب این است که انسان بداند چگونه حروف و کلمات را با تلفظ صحیح بیان و در چه صورت و در کدام قسمت از آیه وقف و کجا وصل کند؛ اما حکمت قرائت این است که انسان برای بهرهمندی از قرآن بداند آن را چگونه باید تلاوت کند.
در سخنان پیشوایان معصوم(ع) میخوانیم که ضمن اشاره به یکی از اصول قرائت، به کلمه «حزن» اشاره شده است؛ در واقع از یک طرف ما آیات و روایتهایی داریم که حزن را مذمت میکند؛ ولی از طرفی بهطور مثال در حدیثی از امام صادق(ع)، جلد 2 اصول کافی، آمده است: «إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْنِ؛ قرآن با اندوه نازل گردیده، پس آن را با صدای حزین قرائت کنید»؛ این حدیث مرسل است و در هر دو فریقین یعنی اهل سنت و بین ما مسلمانان این حدیث وجود دارد و مورد تأیید است. البته تعاریف و مفاهیم حزن در تلاوت تا اندازهای گنگ و متناقض قلمداد میشود.
در تأویل دلالت این صحبت، لازم است که واکاوی واژه حزن بیشتر مشخص شود؛ اینکه حزن در فارسی عمدتا به معنای غم، اندوه، غمگینی و صوت است که امثال این چنین معانی از آن تداعی میشود، اما اگر بخواهیم با دقت و موشکافانه به این مسئله نگاه کنیم برایمان این پرسش بهوجود میآید که آیا واقعا ما باید در حین تلاوت گریه کنیم و غمگین باشیم و به این موضوع امر شدهایم؟! شاید به این پاسخ برسیم که چرا باید حزین باشیم و اصلا همه آیات قرآن که یک شکل نیست.
در کتاب میزان الحکمه، مرحوم آیتالله محمد محمدی ریشهری - باب حاء- روایتهایی وجود دارد که سبب روشنگری میشود. حزن با استناد به برخی از آیات قرآن مورد نکوهش قرار میگیرد و حزن را یک اصطلاح و مفهوم عام و حالت مذمت شده بیان میکند و در مقابل وعده خروج از حزن به مؤمنان میدهد، چراکه حزن را صفت سختی میداند و در مقابل شادی و فرح را بیان میکند. در آیه 62 سوره یونس آمده است «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آگاه باشيد، اولياى خدا نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند.»
در هر دو کلمه حزن و فرح در آیات قرآن میبینیم که در برخی موارد خاص هر دو فرح و حزن مورد نکوهش قرار گرفتند، در فرح و شادی نیز شماری مفاهیم خاص نکوهش شده داریم. بهطور مثال در سوره مبارکه قصص، آیه 76، قرآن میفرماید «إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيْهِمْ ۖ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ؛ همانا قارون یکی از ثروتمندان قوم موسی بود که بر آنها طریق ظلم و طغیان پیش گرفت و ما آنقدر گنج و مال به او دادیم که بر دوش بردن کلید آن گنجها صاحبان قوت را خسته کردی، هنگامی که قومش به او گفتند: آن قدر مغرور و شادمان به ثروت خود مباش که خدا هرگز مردم پر غرور و نشاط را دوست نمیدارد.»
قارون شخصی بود که در ابتدا آدمی خوب و از قوم حضرت موسی(ع) بود. اما بعد از ثروتمندشدن، طغیان کرد؛ در ورطه عصیان و یاغیگری قارون در آیات فرمایش میشود که شادمان نباش، خداوند فرحین را دوست ندارد. پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که آیا پروردگار ما شادمانی را دوست ندارد؟
پاسخی که در اینجا میتوان استدلال کرد این است که فرحین در مقابل یک معنای دیگر قرار دارد و دیگر یک معنای عام نیست، بلکه اصطلاحی تخصصی است و نیاز به تطبیق، تعمق و تدبر دارد. فرحین برای خوشحالی طاغوتبار قارون است. اینکه شخصی خدا را فراموش کند و متفرعانه و بینیاز و همراه با طاغوت بدون هرگونه خشوع نسبت به صاحب نعمت و پروردگار خویش قهقهه زند؛ پس اینجا حزن در مقابل شادی معمولی نیست.
در حدیثی از پيامبر اکرم(ص) میخوانیم «إِذَا أَحَبَّ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَ فِي قَلْبِهِ نَائِحَةً مِنَ اَلْحُزْنِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزِينٍ وَ إِذَا أَبْغَضَ اَللَّهُ عَبْداً نَصَبَ لَهُ فِي قَلْبِهِ مِزْمَاراً مِنَ اَلضِّحْكِ وَ مَا يَدْخُلُ اَلنَّارَ مَنْ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اَللَّهِ حَتَّى يَعُودَ اَللَّبَنُ فِي اَلضَّرْعِ؛ هنگامی که خداوند بندهای را دوست داشته باشد در قلب او حزن و اندوه قرار میدهد، زیرا خداوند هر قلب اندوهگینی را دوست دارد و کسی که از ترس خداوند گریه کند، وارد جهنم نمیشود و هرگاه خداوند بندهای را دوست نداشته باشد در قلب او فلوتی از نی قرار میدهد، زیرا خندیدن قلب را میمیراند و خداوند زیادی در خوشحالی را دوست ندارد.» لذا حزن مفید و خوب هم داریم که کمی بحث مورد نظر ما را شرح میدهد.
ما در کشورهای دیگر هم راجع به محافل قرآنی بسیار صحبت میکنیم. اینکه در کشورهای اسلامی تا اروپایی و غیره توصیه میشود محافلی تشکیل دهند که در آن شادی و جذابیت باشد و طوری نباشد که فرد با قرائت، تلاوت و شنیدن قرآن به یاد مرگ عزیزان و از دست رفتگان و مراسم ختم و ارتحال بیفتد.
افراد تصورشان این است که وقتی قرآن میخوانند باید گریه کنند. چون جوانی که وارد مجلس قرآنی میشود میخواهد با تلاوت قرآن، قلبش «نورانی و متجلی» شود. او ممکن است چنین تصور کند که در زندگی مشکلات کمی داریم در حین تلاوت هم باید گریه کنیم و محزون باشیم؛ و این خلاف آن چیزی است که دقیقا از اول انقلاب آن را ترویج کردهایم.
ایکنا ـ چگونه قاری میتواند این تجلی را در خود ایجاد کند؟
البته بنده هنوز با آن ویژگیهایی که یک قاری قرآن باید داشته باشد مطابقت ندارم، اما فکر میکنم این تجلی و تأثیرگذاری زمانی ایجاد خواهد شد که تلاوت همراه با تدبر و درک مفاهیم باشد؛ اگر این مهم حاصل شود، مفاهیم بر قلب مستمعین اثرپذیر خواهد بود.
از جمله صفاتی که قاری، لازم است داشته باشد اینکه با ایمان و با اخلاق باشد و عظمت قرآن را بداند و آنطور که شایسته است و توصیه شده قرآن را تلاوت کند. انسان خوب و متدین و مؤمن به خدا و روز قیامت میتواند به جایی برسد که از هنرهای تجوید در کنار تأثیرپذیری مفاهیم استفاده کند و در نتیجه تلاوت و قرات او بر قلب مستمع بنشیند نه اینکه تأثیرگذاری معکوس داشته باشد.
قاری قرآن بسان یک معلم است. معلمی که ضرورتا باید دلسوز و از توانمندیهای لازم در حرفه خود برخوردار باشد و درس را خوب ارائه دهد، جذابیت و ایجاد انگیزه در تدریس را لحاظ و رهنمودها را بهصورت چکیده، زیبا و مفید بیان کند. در این صورت در کنار خوب سخن گفتن، داشتن دستخط خوب و ضمن نتیجهگیریهای مورد نیاز، میتواند نفوذ و تأثیرگذاری کلام بیشتر و عمیقتری بر دل و عقل دانشآموزان داشته باشد.
تفاوت مفهومی و اخلاقی «خواننده قرآن» و «حَمَلَةَ القُرآنِ» در اینجا کاملا پرواضح است. آیه 121 سوره مبارکه بقره نیز به آن اشاره دارد و میفرماید: «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم آن را خوانده و حق خواندن آن را در مقام عمل نیز بهجا آورند، آنان اهل ایمانند و آنها که به کتاب خدا کافر شوند و حقشناسی نکنند آن گروه زیانکاران عالمند.»
علامه سیدمحمدحسین طباطبائی مصداقی از شخص «حَمَلَةَ القُرآنِ» است، همچون مقام معظم رهبری(دامت برکاته) که در یک نماز با قرائت آیات قرآن، آنچنان بر جان انسان تأثیرگذاری دارند که از نظر معنوی و باطنی و ظاهری کاملا بر انسان مشهود است.
بنابراین نکته قابل استخراج و قابل درک آن است که حزن در قرائت ناشی از تدبر در آیات است، یعنی انسان قرآن را به شیوهای بخواند که عظمت مفاهیم آیات و کلام الهی و حضور ایشان را درک کند. تدبر یعنی شناخت و درک نسبت به اینکه انسان در مقابل چه ضمائر و کلمات زیبایی قرار دارد. لغات پرکاربرد و متبرکی که از سوی پروردگار بهواسطه حضرت جبرئیل در زمانهای خاص، بر قلب مبارک و نازنین پیامبر اسلام(ص) نازل شده است و اکنون به رسم امانت بین امت خویش باقی گذاشتهاند.
ایکنا ـ بین خشوع و حزن در تلاوت چه ارتباطی وجود دارد؟
خشیت یکی از عواملی است که میتواند عدم رفتارهای متفرعانه طاغوتبار را سبب شود. در واقع حزن از خشیت و خوف و خاشع بودن استخراج میشود و منظور از حزن همان خشیت است. باید دقت کنیم امروزه شبهات بسیار زیاد شده و ممکن است بارها شنیده باشیم که چرا جامعه ما جامعه گریه است؟ مستشرقین در دهههای اخیر با توجه به اینکه اعتقاد به اسلام زیاد شده واقعا هراسناک شدهاند و به هر وسیله میخواهند بجنگند تا در عقاید مسلمانان انحراف ایجاد کنند و به جوانان میگویند اساس دین اسلام گریه، ناله و ناراحتی است. متأسفانه امروزه برخی هیئتهای مذهبی نیز افراط در عزاداری دارند و دهههای جدید ایجاد میکنند که سبب زدگی جوانان از اسلام میشود.
خشوع در قرائت و تلاوت، در پی توجه به مفاهیم قرآن حاصل میشود. مرحوم علامه طباطبائی کلام زیبایی دارند که مفهومش این است کلام الهی دون مادی است و در فرایندی باید تبدیل به ماده شود که به درک مادی ما برسد، شبیه عکسی که میتوان از ستارهها در کهکشانها گرفت اما هر فرد قادر نیست خودش به تنهایی از کهکشانها عکس بگیرد.
حالا با توجه به کلام علامه طباطبایی، چون مفاهیم کلام خداوند در آیات و قرائت قرآن نیز بسیار بالا و دون ماده است پس این خشوع و حزن در شنیدن آیات قرآن و یا قرائت آن از سر شوق و اشتیاق است؛ مانند زمانی که به دیدار یک عزیز و بزرگی دست پیدا میکنیم یا قرار است او را ملاقات کنیم از شدت شوق و شور ممکن است تا لحظه دیدار خواب به چشمانمان نیاید و در لحظه ملاقات به دلیل ابهت، سرفرود آوریم و از قهقهه زدن پرهیز کنیم و به فروتنی و تواضع و حتی اشک پناه ببریم.
اگر بدانیم سیمای زیبا و جذاب و شنیدن قرآن به مانند حضور و ملاقات با خداوند متعال و سخن گفتن با اوست و پیرامون چنین تصویری به قرائت قرآن بپردازیم تناسبی بین حزن و خشیت در سیر انس با قرآن در خود ایجاد کردهایم و کاشف حکمت تلاوت قرائت بودهایم و انشاءالله در مسیر صحیح و درک قرار گرفتهایم.
دقت کنیم شخصی که به تماشای نور ننشسته، هر کلمه توضیح اضافی برای او شاید بطلان انرژی و کلام باشد چون برداشت او نسبت به شنیدن قرآن در حدی است که میتواند بفهمد و ترجمه کند. لذا، حزن در تلاوت یک حزن مادی نیست که مذمت شده است و التقاط مضمون حزن با اندیشه مادی و مفهوم کلام الهی به نوعی مغلطه و سفسطه و سیاهنمایی غیرمنصفانه است که بحمدالله مساجد ما، مجامع قاریان قم و جماعات قرآنی عمدتا به آن واقف هستند.
ایکنا ـ آیا باید براساس تلاوت قاری فضای حزن و گریه به مجلس قرائت قرآن غلبه کند یا فضای شادی از شنیدن آیات قرآن؟ کدام یک به انس بیشتر عموم مردم کمک میکند؟
برخی معتقدند که در جلسات قرآن با پذیرایی بهتر و اهدای هدایای نفیس از نوجوانها و کوچکترها به استقبال بپردازیم تا بهعنوان یک جاذبه پرانگیزه و خاطره به یاد ماندنی گرایش به فعالیتهای قرآنی رونق پیدا کند. اگر قبل از انقلاب با پخش تلاوت قرآن برخی نتیجه میگرفتند که یک نفر مرحوم شده، امروزه این تداعیها به حداقل رسیده، جلسات حقیقی قرآن سرشار از نشاط و شادی و احترام و توجه است. هرچند معرفتافزایی مفاهیمی در این زمینه با حمایت آموزش و پرورش بسیار کمککننده است.
آموزش و پرورش میتواند بهترین منشأ و اساس شکلگیری امور قرآنی از سنین پایه باشد و با تمام توان کار شود تا طرح 10 میلیون حافظ که رهبر معظم انقلاب(دامت برکاته) به آن اشاره و تأکید داشتند عملیاتی شود. هرچند امروزه نظام قرآنی ما سمت و سوی مسابقهسالاری پیدا کرده است؛ یعنی اگر طرف در مسابقه رتبه کسب کرد به مرتبه استادی میرسد و به مسابقات بهعنوان یک وسیله نگاه میشود و در مورد مسابقات و جذب جوانان به قرآن باید بسیار صحبت کرد.
نکته قابل تأمل دیگر که لازم است به آن اشاره شود این است که امروزه در برخی محافل مسئله قرائت و خوانش زیبای قرآن، شمائل تجارت و رنگ اقتصاد به خود گرفته و بهطور کلی از قضیه خشیت در تلاوت دور افتاده و صنعت قرائت ایجاد شده که باید بررسی شود، باید دقت کنیم در مجالس و محافل و فعالیت قرآنی از افراط و تفریط دور بمانیم. تمرکز و نگاه عمیق در آیات و حرفهای خواندن مغایرتی با خشوع ندارد اما در بعضی نسلها خشوع کمرنگ شده است و به سمت تجارت رفتهاند.
ایکنا ـ طی دهههای قبل قرائت قرآن جزء جداییناپذیر از هیئتهای مذهبی بود و چند سالی است که در راستای ترویج مجدد این سنت حسنه قاریان به پویش نذر تلاوت پیوستهاند به این صورت که خودجوش به تلاوت میپردازند. نظر شما در این خصوص چیست؟
برخی از هیئتها با رویکردهای جدید اغلب این کار را میکنند. به نظر بنده باید روی این کار و اینکه در محافل سنتی عزاداری چطور تعریف و انجام شود دقت بیشتری صورت بگیرد، در واقع در این زمینه به یک بازخوانی نیاز داریم که بهصورت صحیح انجام شود.
گفتوگو از هدیسادات چاوشی
انتهای پیام