اسلامی شدن اقتصاد شامل فرایند ترویج ارزشها و سیاستهای اسلامی در روند توسعه اقتصادی بوده که یکی از مقاصد اصلی آن، صنعت بانکداری است. منظور از بانکداری اسلامی، نوعی نظام بانکداری است که بر مبنای قوانین اسلامی و نظریات اقتصاددانان و کارشناسان علوم بانکی و علوم اسلامی بنا شده باشد. اگر مؤلفههای اصلی بانکداری اسلامی را حذف ربا از تمامی عملیات بانکی و انطباق آنها با موازین شرعی بدانیم، اساس بانکداری اسلامی، تسهیم سود، مشخص بودن مسیر مصرف منابع و نظارت بر عملیات بانکی خواهد بود.
بانکداری اسلامی منبعث از عقود اسلامی و فقهی بوده که بیانگر نوعی از مسئولیتپذیری نهادها در جامعه اسلامی برای پیوند درونی میان نهاد بانک و جامعه است. این تعهد اخلاقی پایدار به توسعه کیفیت زندگی آحاد مردم و توسعه اقتصادی کشور منجر میشود. بانکداری اسلامی بر مبنای هنجارهای اخلاقی و تعهدات اجتماعی عمل میکند؛ چراکه در نگاه اسلام، فرد و سازمان اسلامی ذیل هدف کلان تقرب به خدا و انجام تکالیف و وظایف فردی و اجتماعی فعالیت میکنند.
پس از انقلاب اسلامی، تحقق بانکداری اسلامی یکی از موضوعات مهم در حوزه اقتصاد بوده است. در حالی که ایران به لحاظ اقتصادی و در اثر تشدید تحریمهای بینالمللی شرایط خاصی را تجربه میکند، بانکداری اسلامی در دیگر کشورهای اسلامی توانسته است در فضای رقابتی، قابلیتهای خود را در واسطهگری مالی منطبق با شریعت به منظور رفع نیازهای بانکی مشتریان مسلمان و غیرمسلمان به خوبی نشان دهد.
سیدعباس موسویان، محقق و نظریهپرداز اقتصاد اسلامی معتقد است که یکی از تفاوتهای بانکداری اسلامی با بانکداری متعارف (ربوی)، به تفاوت ماهیتی این دو نظام بانکی برمیگردد. نظام بانکداری متعارف برای همه نیازها اعم از مصرفی و سرمایهگذاری از قرارداد قرض با بهره استفاده میکند. این در حالیست که بانکداری اسلامی متناسب با نیازهای واقعی از انواع قراردادهای مالی بهره میگیرد. این بانک برای تأمین مالی و نیازهای مصرفی و سرمایهای کوتاهمدت، روشهایی همچون قرضالحسنه، مرابحه و اجاره به شرط تملیک و برای رفع نیازهای سرمایهگذاری اساسی و بلندمدت، روشهایی چون مشارکت، مضاربه، مزارعه و مساقات را معرفی و به جای نرخ بهره، از نرخ سود که برگرفته از اقتصاد واقعی است، استفاده میکند.
وقوع بحران مالی جهانی و تزلزل بیش از حد انتظار بانکداریهای متعارف و ثبات نسبی بانکهای اسلامی در قبال آن، بسیاری از متفکران را به فکر بررسی و تأمل بیشتر در ماهیت بانکداری اسلامی واداشته است، بهگونهای که مطالعات گستردهای درباره آن شروع شد. دامنه نفوذ چنین بانکی به قدری وسیع است که روزنامه والاستریت نوشت: «بحران بانکی آمریکا با گرایش به سیستم بانکی اسلامی قابل حل است» و سپس اضافه کرد: «تئوری بانکداری اسلامی برای غرب، حامل پیام امیدوارکنندهایست که میتواند مشکلات این بحران را حل کند.» (روزنامه کیهان، ۱۳۷۰، ۱۴۱۸۴).
بانکداری اسلامی با داشتن ویژگیهایی از جمله ممنوعیت انجام معاملات ربوی، تأکید بر قراردادهای واقعی، توزیع ریسک سرمایهگذاری، برقراری ارتباط میان عرضه پول و بخش واقعی اقتصاد و محدودیت فعالیتهای سفتهبازی بهعنوان جایگزینی مطمئن و مناسب برای بانکداریهای متعارف مطرح است. رشد قابل ملاحظه صنعت بانکداری اسلامی در سالهای اخیر باعث شد تا تحقیقات بسیاری به منظور مقایسه عملکرد نسبی بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف صورت پذیرد.
در این راستا، نویسنده مقاله «کارایی بانکداری اسلامی در مقابل کارایی بانکداری متعارف» (فصلنامه مطالعات نوین بانکی، دوره سوم، شماره دهم، بهار ۱۴۰۰) ضمن اشاره به تعدادی از این تحقیقات به بررسی نتایج حاصل از آنها پرداخته است؛ برای مثال به نتایج تحقیقات عزمت و همکارانش در مقاله «کنوانسیون در مقابل بانکداری اسلامی و ریسک اقتصاد کلان» اشاره کرده که چگونگی قرار گرفتن بدهکاران بانکهای اسلامی تحت تأثیر ریسک در اقتصاد کلان را بررسی کردهاند. آنها دریافتند که ریسک اقتصادی کلان، تأثیر قابل توجه و مثبتی در سپردههای بانکی متعارف دارد، در حالی که تأثیر آن بر سپردههای بانکهای اسلامی، منفی و یا بهطور قابل توجهی کمتر از نمونههای معمول آن است.
بیتار و همکارانش در پژوهش خود با عنوان «کارایی در بانکداری اسلامی در مقابل بانکهای متعارف؛ نقش سرمایه و نقدینگی»، به این نتیجه رسیدهاند که محدودیتهای اعمالشده در قانون شریعت ممکن است شکاف کارآیی بین دو نوع بانک را با هزینه بانکهای اسلامی افزایش دهد. کبیر حسن و همکارانش در سال ۲۰۱۹ در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که بانکهای اسلامی در مقایسه با بانکهای متعارف در مدیریت ریسک، بهتر عمل میکنند. همچنین در مطالعهای که در خصوص بانکهای موجود در منطقه شورای همکاری خلیج فارس صورت گرفت، مشخص شد که کارایی نسبی بانکداری اسلامی در مقابل بانکداری متعارف بیشتر است. محققان در ترکیه نیز دریافتند که بانکهای اسلامی در این کشور بهطور عمده با بانکهای چندگانه جوان متمرکز بر صنعت و شرکتهای شفاف در ارتباط هستند.
علیرضایی و همکاران نیز در مقاله «مطالعه تطبیقی بانکداری اسلامی و متعارف بحرین و بانکداری بدون ربای ایران»، منتشر شده در «فصلنامه علمی ترویجی اقتصاد و بانکداری اسلامی»، دریافتهاند که بانکهای متعارف بحرین برخلاف بانکهای بدون ربای ایران و اسلامی بحرین با افزایش تسهیلات اعطایی، میزان سودآوری خود را افزایش دادهاند. کیایی و همکاران هم در ضمن مطالعهای با عنوان «مقایسه عملکرد بهینه در بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف»، منتشرشده در «دوفصلنامه علمی پژوهشی مطالعات اقتصاد اسلامی»، دریافتند که عملکرد بهینه بانکداری اسلامی در اعطای تسهیلات و جذب سپرده در سطوح بالاتری نسبت به عملکرد بهینه بانکداری متعارف قرار میگیرد.
همانطور که ملاحظه میشود، عملکرد بانکداری بدون ربا یا بانکداری اسلامی در کشورهای گوناگون، نتایج متفاوتی را نشان داده است. شاید این موضوع به کارآیی بانکها در زمینه تجهیز و تخصیص بهینه منابع، نبود محدودیتهای گوناگون در قوانین و مقررات و... مربوط میشود. بعضی از مطالعات یادشده تفاوت معناداری بین دو بانکداری از لحاظ کارایی گزارش نمیکنند. تعدادی دیگر از تحقیقات کارآمدی بانکداری اسلامی را بهطور قابل توجهی از بانکهای متعارف بیشتر میدانند؛ اما شواهد تحقیقات دیگر نشاندهنده آن است که بانکهای متعارف بهطور قابل توجهی از بانکهای اسلامی کارآمدتر هستند. این یافتههای متناقض تا حدودی به محدودیتهای انتخاب نمونه نیز بستگی دارد. با این حال، در شرایطی که سایر پارامترها ثابت باشد، هر کدام از دو نظام بانکداری اسلامی و متعارف که نرخهای بهره کمتری در مقابل ارائه تسهیلات به مشتریان طلب کنند، از عملکرد بهینه بالاتری برخوردارند.
یکی از دلایل کارایی بانکداری اسلامی، ممنوعیت رباست. ممنوعیت ربا باعث میشود که به جای گردش پول در بازارهای مالی، منابع مالی به سمت فعالیتهای بخش واقعی اقتصاد هدایت و مانع سقوط قیمتی دارایی و بروز بحرانهای مالی شود. در محیط اقتصاد اسلامی که به جای استفاده از بهره، به میزان مناسب از عقدهای مشارکتی استفاده میشود، به علل گوناگون، پیشرفت و توسعه اقتصادی بیشتری در پی خواهد داشت و با بحرانهای کمتر و کوتاهتری روبرو خواهد شد. از طرف دیگر، چون سهم کارفرمایان در تحمل ضرر احتمالی کمتر میشود، تقاضا برای سرمایهگذاری افزایش مییابد؛ در نتیجه در جستجوی اشخاص صاحب تجربه برمیآید تا سود خود را افزایش دهد و اقتصاد با آهنگ سریعتری به سمت اشتغال گام برمیدارد. نهایتاً با بالا رفتن اشتغال و تولید، عرضه کل نیز افزایش و در نتیجه سطح عمومی قیمتها کاهش مییابد.
البته باید گفت معالاسف، بانکها در ایران بهطور مناسبی به ایفای مسئولیتهای اجتماعی اسلامی نمیپردازند و نیز ایفای این مسئولیتها بر عملکرد مالی آنها تأثیری نداشته است و در عمل نتوانستهاند معیارهای اخلاقی مانند جلوگیری از صوری شدن عقود، رفع نیازهای ضروری نیازمندان و مسئولیت اجتماعی، محیطزیستی و... را به نحو احسن برآورده کنند.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام