مرضیه رضایی والا، مشاور دانشگاه بوعلی سینا همدان در گفتوگو با ایکنا از همدان، با اشاره به انتخاب یک عشق عاقلانه برای زندگی عاشقانه و با این پرسش که عشق مقوله خوب و لازمی برای زندگی است یا نیست، اظهار کرد: در ابتدا باید بدانیم معنای عشق چیست، عشق از ریشه عَشَقَ است، گیاهی که خاصیت چسبندگی دارد و به گیاه دیگری میچسبد و آن را خشک و زرد میکند، لذا در بعضی موارد عشق معنای منفی دارد و در روانشناسی به معنای تعلقخاطر، دوست داشتن و توجه است.
وی با اشاره به اینکه در قرآن کریم عشق به زیباترین معنا تعبیر شده است، افزود: در قرآن کریم عشق با واژه «حبَّ» به معنای مهربانی بسیار بیان شده است، هدف انسان در زندگی، رشد، تعالی و رسیدن به آرامش است. همچنین در وجود انسانها دو دسته نیاز وجود دارد؛ نیازهای زیستی و نیازهای روانشناختی. در سنین نوجوانی افراد کششهایی به جنس مخالف دارند که این کشش تمایل برای ازدواج است، اگر این نبود ازدواج و خانواده تشکیل نمیشد، لذا این کشش سرمایه و نعمتی از سوی خداوند است که از آن باید به بهترین نحو استفاده کرد.
رضایی والا با اشاره به تئوری مثلث عشق اظهار کرد: روانشناسی به نام «رابرت استرنبرگ» مطرح کرد که صمیمیت، اشتیاق و تعهد سه اجزای عشق است و هر کدام تعریفی دارد؛ «صمیمت» جوهره عشق شامل احساس محبت، اظهار محبت، علاقه، مسئولیت، همدل و غمخواری نسبت به معشوق است، «اشتیاق» میل و جذابیتهای جسمانی و اشتغال ذهنی مثبت نسبت به معشوق و «تعهد» تصمیم برای دوست داشتن و اینکه با یک نفر باشد و شریک دیگری برای خود انتخاب نکند.
این مشاور خانواده با اشاره به انواع عشق بیان کرد: عشق دوستانه، عشق شهوانی، عشق پوچ، عشق رمانتیک، عشق مشفقانه و عشق کامل از انواع عشق است، همچنین عشق مراحلی دارد، مرحله جذب (ماه عسل)، واقعیت، آشنایی، ناامیدی، پایداری و تعهد.
رضایی والا با اشاره به مراحل یک رابطه عاشقانه تصریح کرد: در فاز جذب یا شیفتگی احساس خوشبختی و هیجان در شما اوج میگیرد، به دنبال این روند مغز نیز ترشح دوپامین(هورمون) را به عهده میگیرد، تا احساس شادی و شور بیشتری داشته باشید، در فاز واقعیت یا تعارض زوجین کم کم شروع به دیدن تفاوتها و نقاط ضعف طرف مقابل میکنند و واقعیات خود را نشان میدهد و سپس با خصوصیات یکدیگر آشنا میشوند. در فاز ناامیدی، افراد کم کم ناامید میشوند و این سؤال برای آنها مطرح میشود که آیا پیشرفتی در این رابطه وجود دارد؟ در این صورت کوچکترین بحث بین زوجین ترسناک به نظر میرسد؛ اگر زوجین بتوانند این مرحله را پشت سر بگذارند به مرحله بعدی یعنی پایداری میرسند.
وی ادامه داد: در مرحله پایداری و تعهد افراد با وجود دیدن نقاط ضعف و تفاوتها سعی میکنند، رابطه را با هم بسازند و ترمیم کنند نه اینکه تخریب کنند، آنها یاد میگیرند به تفاوتهای هم احترام بگذارند و تلاش برای تغییر یکدیگر را متوقف کنند، عشق در این مرحله فرم عمیق و بالغانه به خود میگیرد و موجب پختگی رابطه است.
رضایی والا بیان کرد: باورهای نادرست و غیرمنطقی در مورد عشق وجود دارد؛ اینکه عشق بر همه مشکلات غلبه میکند، هر چند فرد معتاد باشد، خیلی بدخلق باشد و زود از کوره در برود، بهطور مثال فرد 30 سال از خانم بزرگتر است یا هنوز هم با نامزد قبلیاش ارتباط دارد و...، این موارد میتواند مشکلات اساسی را ایجاد کند، چراکه عشق و علاقه هم نمیتواند آن را بپوشاند.
این مشاور دانشگاه بوعلی سینا اظهار کرد: از جمله باورهای نادرست دیگر در مورد عشق، عشق واقعی در یک نگاه است، این نوعی کشش و جذبه جسمی و جنسی است؛ همان حالت شیفتگی است که برای تبدیل شدن به عشق واقعی نیاز به گذر زمان دارد. از جمله باور غلط دیگر در این زمینه، اینکه عشق موجب تغییر میشود این نگاه جز خیالی بیش نیست.
رضایی والا تأکید کرد: واقعیت عشق این است که میتواند پایه و اساس محکمی برای تشکیل زندگی مشترک شود ولی تدوام، رشد و بقای ارتباط، تنها با عشق کامل نمیشود.
وی با توصیفی در مورد عشق بالغانه و ماندگار توضیح داد: در این نوع عشق، فرد عاشق ضمن تمایل به بودن با دیگری به مرزهای روانی طرف مقابل احترام میگذارد، واقعبین است و تلاش میکند تمام خصایص مثبت و منفی طرف مقابل را ببیند، اهل محبت بجا، پذیرش، رعایت مرزها و حریمها، صادق، خشنود کردن و حامی است، در حالی که مرز نداشتن، ایدهآلگرایی، سرد شدن، انتظار محبت یک طرفه، مالکیت شدید، عدم تحمل ناکامی، کنترل و محدود کردن، ایثار و فداکاری بیش از حد، از ویژگیهای عشق نابالغانه و ناپایدار است.
این مشاور دانشگاه ضمن بیان نکاتی برای گرفتار نشدن در عشقهای سمی تأکید کرد: سعی کنیم توانایی شناخت سریع علائم اختلال شخصیت را بهدست بیاوریم، قبل از وارد شدن به رابطه عاطفی با فرد دارای اختلال شخصیت باید او را شناسایی کرده و از برقراری رابطه با او اجتناب کرد. در مورد ترک کردن یا ماندن در کنار محبوب خود که دارای اختلال شخصیت است باید تصمیم عاقلانه و قاطعانهای بگیریم، همچنین داشتن یک روانشناس برای ارزیابی دقیق در مورد شدت اختلال توسط فرد متخصص بسیار کمک کننده است.
وی چند اختلال شخصیتی را مورد بررسی قرار داد و تصریح کرد: «محبوب شکاک یا اختلال پارانوئید»؛ این افراد دارای سوءظن، بدگمانی شدید نسبت به مقاصد دیگران، کنترلگری، انگ زدن، بیاعتمادی شدید هستند. «محبوب منزوی یا اسکیزوئید»؛ این افراد علاقه اجتماعی ضعیف، بیان کلامی عواطف و احساسات ضعیف، انرژی روانی پایین (تمایل به سکون و یکنواختی)، سرکوب احساسات منفی، دامنه علایق و لذتهای محدودی دارند.
رضایی والا با بررسی مورد دیگر اختلال شخصیت یادآور شد: «محبوب عجیب و غریب یا شخصیت اسکیزوتایپال»؛ این افراد دارای نظام افکار و باورهای عجیب و غریب، دارای افکار خرافاتی و تصمیم براساس آن، ادعای مبنی بر حس ششم و الهام شدن و علوم غریبه را دارد. همچنین در اختلال «محبوب خطرناک یا شخصیت ضد اجتماعی»؛ این افراد محدویتگریزی، زیر سؤال قرار دادن قوانین و خط قرمزها، لذتطلبی افراطی، ولخرجی زیاد، بینظمی و شلختگی، درگیر روابط جنسی پرخطر، بیاعتمادی شدید به اطرافیان دارند.
وی ادامه داد: «محبوب طوفانی یا شخصیت مرزی»؛ این دسته از افراد بیثباتی خلق و رفتار، بینظمی در کارها، ناتوانی در تصمیم گیری، رفتارهای نسنجیده و تکانشی، درگیری دائم در روابط ناسالم دارند. اختلال دیگری به نام «محبوب خودپسند یا شخصیت خودشیفته» وجود دارد که در این اختلال افراد، قدرتطلبی، تأییدطلبی و احترامخواهی افراطی، میل به تسلط و زورگویی، عدم انتقادپذیری و استفاده از مکانیزم انکار و دلیلتراشی، لجبازی و یکدندگی دارند.
این مشاور خانواده اظهار کرد: اختلال «محبوب چسب یا شخصیت وابسته»؛ افراد ضعف قاطعیت، نیاز به مهرطلبی و حمایتطلبی، بهخاطر جلب محبت دیگران دست به سرویسدهی افراطی سعی در راضی نگه داشتن دیگران دارند، اضطراب شدید و ترس از دست دادن باعث سرمایهگذاری افراطی در رابطه میشوند، کنترلگری، چسبندگی زیاد، سینجین کردن، تجسس افراطی و ایثارگری افراطی از جمله ویژگیهای این اختلال است.
وی با اشاره به اختلال «محبوب سرسخت یا شخصیت وسواسی» گفت: کمالگرایی بالا در عملکرد، پیشرفتگرایی افراطی، نظم و مقرارت افراطی، مسئولیتپذیری افراطی، اخلاقگرایی افراطی، احساس گناه شدید همراه با خود سرزنشگری از جمله خصوصیات این افراد است که ازدواج با هیچ کدام از اختلالات شخصیتها توصیه نمیشود.
این مشاور حوزه خانواده با اشاره به تفاوت عشق با علاقه و دوست داشتن توضیح داد: عشق و دوست داشتن هر دو نگرشها و گرایشهای هستند که فرد در رابطه با شخص دیگری اتخاذ میکند، اما عشق تا سن بلوغ شروع نمیشود و همراه با رگههای زیستی و جنبههای به خصوص بلوغ جسمی همراه است، در حالی که دوستی با تکامل عاطفی انسانها و رشد اجتماعی همراه است و چندان با غریزه جنسی مرتبط نیست.
وی به راههای عاشق ماندن زوجین اشاره و بیان کرد: عاشق ماندن نیاز به تلاش دارد و ساختنی است، سعی کنیم اوقات خوبی را برای هم بگذاریم، کارهای جدیدی برنامه ریزی کنیم، تفریحات مشترک ایجاد کنیم، همسرمان را با چیزهای که علاقمند است سوپرایز کنیم، تقاضا و نیازهای خود را به طرف مقابل بگوییم انتظار نداشته باشیم خودش متوجه شود، تماس فیزیکی خیلی برای عاشق ماندن مهم است، یاد بگیریم هم، دهنده محبت باشیم و هم گیرنده.
اکرم یوسفی پارسا
انتهای پیام