به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست علمی نقد و بررسی کتاب «دایرةالمعارف قرآن» عصر روز گذشته، ۲۳ دیماه، با حضور مجید معارف، نصرت نیلساز و حسین خندقآبادی به همت ایکنا برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای خندقآبادی، عضو هیئت علمی بنیاد دایرةالمعارف اسلامی و مترجم کتاب را میخوانید؛
ترجمه دایرةالمعارف قرآن به فارسی، ادامه کوششی برای آشنایی با فضاهای جدید، مرتبط با اسلام و قرآن بود. البته کارهای قابل توجهی در زمینه اسلامپژوهی صورت گرفته است. قصد داشتیم از کارهای قرن بیستم، بازتابی ارائه بدهیم و برای دانشجویان نیز شیوههای جدید مطالعات اسلامی نمایان شود که با برخی از رشتههای دیگر نیز نزدیک شده بود، مانند رشتههای باستانشناسی و کارهایی که روی کتیبهها صورت میگرفت یا در مورد سنتهای دیگر که از فضای اسلامی در سنتهای دیگر منعکس شده بود و روشهای جدیدی را به وجود آورده بود که آگاهی از آنها برای متخصصان ایرانی مفید بود.
بیشتر بخوانید؛
تاکنون دایرةالمعارف تخصصی درباره قرآن به این شکل نداشتهایم و طبیعی است که دایرةالمعارفها وقتی پدید میآیند که انباشتی از اطلاعات در آن موضوع صورت گیرد و لازم باشد به صورت گزارش، این مجموعه بازتاب یابد. دایرةالمعارف قرآن نیز به این صورت شکل گرفت؛ یعنی تحقیقات قرآنی به حدی رسیده بود که لازم بود در مورد آن گزارشی داده شود و همین باعث شد که چنین دایرةالمعارفی برنامهریزی شود. این انتشارات که دایرةالمعارف قرآن را منتشر کرده، در زمینه اسلامی نیز سابقه داشته است و همین سابقه موجب شد، کاری را درباره قرآن انجام دهند.
جلد اول این دایرةالمعارف در سال 2001 منتشر شد. این در حالی است که در سال 1997 اولین صحبتها در مورد آن صورت گرفته بود و اگر شش جلد را در نظر بگیریم، هر سال یک جلد منتشر شد. مهمترین مسئلهای که برای خود ویراستار دایرةالمعارف وجود داشته، به لحاظ صوری و محتوایی بوده است. به لحاظ صوری، مهمترین تغییر نسبت به دایرةالمعارف اسلام، شیوه مدخلگزینی بود. در دایرةالمعارف اسلام، مدخلهای عربی را به صورت انگلیسی آوانگاری میکردند و وقتی میخواستند در مورد نماز، مطلبی باشد، صلاة را به همین نحو عربی آوانگاری میکردند. نفعش این بود که هر کدام از اصطلاحات به همین صورت پیدا میشد، اما مشکل این بود که گروه هدف این دایرةالمعارف، متخصصان بودند؛ یعنی این افراد باید حدس میزدند که عربی یک مطلب چیست و به سراغ آن میرفتند.
نوع مدخلگزینی را به صورت انگلیسی درآوردند و این تغییر شیوه، پیامدهایی هم داشت؛ یکی این بود که استفاده از این دایرةالمعارف را گستردهتر میکرد و کسانی که دانشجویان رشتههایی غیر از اسلامشناسی بودند، لازم نبود بدانند تعبیر خاص اسلام در مورد نماز، صلاة است. همین حالت در ترجمهها نیز مسائلی را در پی داشت. این تغییر به این دلیل بود که میخواستند هم گزارشی از فرایند مطالعات قرآنی تا آن زمان ارائه دهند و هم بخواهند رشته مطالعات قرآنی را برای قرنهای بعد پویا نگه دارند و این باعث شد که این دو هدف را در تکتک مدخلها داشته باشند.
اما مهمترین نکته در زمینه محتوایی این بود که یکسری افراد از غیر مسلمانان در مورد مهمترین کتاب مسلمانها میخواستند، مطلب بنویسند. در اینجا مهمترین چالش این است که انسانهایی که مسلمان نیستند، میخواهند در مورد مهمترین کتاب مسلمانان مطلب بنویسند. اینکه مطالب را با چه شکلی بیاورند و با چه واکنشی روبهرو شود، مسئله مهمی است. از یک طرف چیزی که ویراستاران مدعی بودند، این بود که قرار است مطالب دقیق آکادمیک را بیاورند. در اینجا مهمترین چیزی که به ذهن میرسد، این است که نویسنده قرار است بیطرف باشد و سعی کند هر مطلب تحقیقی را بیاورد. اما اگر قرار بود این کار را مسلمانان کنند، این کار خنثی و بیطرف نمیشد، چون مسلمانان مثلا وحی را قبول دارند و در آن زمینه با این نیت مینوشتند. از آن طرف، برای کسی که باور ندارد، اگر نخواهد ریشههای وحی را تبیین کند، با متون دینی پیش از اسلام مقایسه خواهد کرد و این چیزی است که در تحقیقات یک مسلمان خیلی برجسته نیست. همچنین قرار نبود چیزی بنویسند که نخواهد پذیرش عمومی پیدا کند. ایجاد موازنه بین اینکه دست یک محقق را باز بگذارند تا بیطرف باشد و از طرفی احتیاطهایی که وجود دارد، رعایت شود، کار را برای ویراستاران سخت میکرد.
این باعث شد که دو دسته از محققان با این کار همکاری نکنند؛ یکی غربیهایی که نمیخواستند، هیچ ملاحظهای در مورد جامعه اسلامی داشته باشند و احساس میکردند، دارد، محافظهکاری انجام میشود و یکسری از محققان اسلامی نیز ابراز تمایل نکردند، چون میگفتند شما باوری ندارید و معلوم نیست چیزی که مینویسید، چقدر در مورد باورهای ما پذیرفتنی باشد. اما با این حال، این باعث نشد که آنها ناامید شوند و سعی کردند، همچنان این کار را ادامه دهند و انصافا براساس بررسیهای ما پیش از ترجمه، این کار، قابل اعتنا بود. اما در زمینه خود ترجمه که ما انجام میدادیم، باید بگویم کار ترجمه بیش از 10 سال طول کشید. ما تقریباً مشکل جدی بابت خود کار ترجمه نداشتیم و از یک تیم 30 نفره استفاده کردیم و یک مسئله که ما در زبان فارسی داشتیم، در این زمینه بود که مطالبی که داریم، ترجمه میکنیم به چه صورت منعکس کنیم. آیا آنها را بدون هیچ حذفی در ترجمه بیاوریم؟ یا اینکه آنها را با نقد و بررسی همراه کنیم یا آنها را تکمیل کنیم یا صحبت از این بود که برخی از مدخلها را جایگزین کنیم. این شیوهها نیز در زبان فارسی هر کدامشان یک نوع سابقه دارند؛ در دایرةالمعارفهای مختلفی که ترجمه شده، این شیوهها به شکلهای مختلفی اجرا شده است.
برای نمونه وقتی خواستند دایرةالمعارف اسلام را به فارسی ترجمه کنند، دانشنامه ایران و اسلام مهمترین تلاش بود و حرف «آ» و «الف» در 9 جزوه منتشر شد. در اینجا همه چیز بدون حذف، اضافه و ... ترجمه شد که یک شیوه است. بنیان این کار نیز پیش از انقلاب بود، اما ادامه هم نیافت. یک شیوه دیگر کاری بود که در دایرةالمعارف جهان نوین اسلام صورت گرفت که در ترجمه فارسی یکسری مدخلها کلاً حذف شده است و یکسری از مدخلها توضیحات تکمیلی دارد که لابهلای متن مدخل این توضیحات آمده است. مثلاً آخر یک پاراگراف یک توضیحاتی داده شده است. کار دیگر اینکه در انتهای مقاله توضیحات تکمیلی آمده است. ما میخواستیم یک کار تمام شده را تا انتها بیاوریم و آن را در اختیار مراکزی قرار دهیم که این کارها را انجام میدهند و مبنایی برای کار آنها شود. اما نکته دیگر اینکه در این دایرةالمعارف به خصوص در مدخلهای بلند دایرةالمعارف، دیدیم مطالبی هست که یا نداریم یا از آنها غافل هستیم که از جمله روششناسی بود. در مطالعات ادیان و ... یکسری روشهای جدید مورد توجه قرار گرفته که برای استفاده از آنها تخصص در رشتههای جدید لازم است که ما یا نداریم یا از آن غفلت کردهایم. یکی از فواید این دایرةالمعارف قرآن توجه به این پژوهشها و جایگاه آن در مطالعات قرآنی است که برای دانشجویان ما کمککننده است، لذا این نکته، ترجمه دایرةالمعارف را نیز ضروری و قابل توجه میکند.
نکته آخر اینکه، گروه هدف ما در ترجمه دایرةالمعارف قرآن دانشجویان، محققان و متخصصان در زمینه مطالعات قرآنی هستند. مسئولان انتشار این دایرةالمعارف در غرب نیز چنین تلقی داشتهاند. این دایرةالمعارف قرآن به معنای دقیق، دایرةالمعارف قرآنپژوهی است. یعنی اگر یک کسی بخواهد با قرآن آشنا شود این دایرةالمعارف را به او نمیدهند، اما اگر کسی میخواست بداند که وضعیت قرآنپژوهی در غرب چطور است و چه کتبی در زمینه هر موضوعی نوشته شده و چه قسمتهایی مغفول است، این دایرةالمعارف جایگاه مهمی دارد.
انتهای پیام