اهتمام ائمه طاهرین(ع) به اقامه عزای حسینی(ع) در عین سخت‌گیری حکام ظالم
کد خبر: 1315200
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۷
آیت‌الله‌العظمی مظاهری عنوان کرد:

اهتمام ائمه طاهرین(ع) به اقامه عزای حسینی(ع) در عین سخت‌گیری حکام ظالم

گروه اندیشه: دشمنان می‌دانستند که عزاداری‌ برای امام حسین(ع)، ریشۀ حکومت ظالمانۀ آنان را خواهد کند، لذا سخت‌گیری شدیدی برای برگزاری عزاداری اِعمال کردند، اما ائمۀ طاهرین(ع) پافشاری داشتند که عزاداری‌ها برقرار باشد و امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، هرگاه مداحی می‌یافتند، در عین محدودیّت شدید، فورا جلسۀ عزاداری برپا می‌کردند.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله‌العظمی مظاهری، مباحث مربوط به فلسفه قیام امام حسین(ع) در این پایگاه مطرح شده که در ذیل به تفصیل آورده شده‌ است.



بسم‌الله الرّحمن الرّحیم



 «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»



هدف از قیام امام حسین(ع)



پس از به حکومت رسیدن یزید، امام حسین «سلام‌الله‌علیه» اسلام را در مخاطره دیدند و دریافتند که اگر قیام نکنند، اگر شهید نشوند و اگر عیال را به اسارت ندهند، اسلام نابود می‌شود. لذا واجب دانستند که قیام کنند و خود و عیال را فدای اسلام عزیز کنند. از مدینه به مکه آمدند و در وقت حرکت، نامۀ مختصر، امّا پرمعنایی به برادرشان محمد بن حنفیه نوشتند:



ب »سْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏، مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَام‏»[1]



سفر من، سفرِ شهادت و سفر دفاع از اسلام عزیز است و هرکه با من حرکت کند، شهید می‌شود و هرکه با من نیاید، عاقبت به خیر نخواهدشد و دنیا و آخرتش حتماً در مخاطره است.



 بنابراین حرکت تاریخی و به هنگام امام حسین «سلام‌الله‌علیه» اسلام را زنده کرد و به دنبال آن، اسارت خاندان ایشان، موجب نابودی بنی امیّه گردید. اگر شهادت امام حسین و اسارت اهل بیت نبود، الان تشیّع وجود نداشت. اگر معاویه به عنوان حاکم مطلق جامعۀ اسلامی مطرح می‌ماند، معلوم نبود نامی از اسلام حقیقی و تشیّع باقی بماند.



بنی امیه چنین بودند که یزید در جلسه‌ای که حضرت زینب ایستاده بودند و سر مقدّس امام حسین «سلام‌الله‌علیه» در مقابل او قرار داشت، در حالت مستی و غرور گفت:



« لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل» [2]



خبری جایی نیست. نه قرآنی و نه وحی و نه امام و پیغمبری وجود ندارد!



با وجود این حاکمان، مسلّما بدون قیام و شهادت امام «سلام‌الله‌علیه»، چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند. ولی با شهادت امام و اسارت خانواده و فرزندان، این شجرۀ ملعونه ریشه کن شد و از بین رفت.



هجرت امام(ع) به مکه



آن حضرت از مدینه به مکه هجرت کردند و چندین ماه در مکه حضور داشتند؛ شب‌ها در خانۀ خدا نماز جماعت می‌خواندند و منبر می‌رفتند و سخنانی حماسی و کوبنده بیان می‌کردند. مردم هم، مخصوصاً جوانان، اطراف امام حسین «سلام‌الله‌علیه» را گرفته بودند. گاهی در مکه و یا در راه کربلا می‌فرمودند:



 «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً» [2]



ای جوان‌ها! نمی‌بینید که حق پایمال شده و باطل رو افتاده است؟ نمی‌بینید کسی مثل یزید روی کار آمده است؟ مرگ برای مؤمن شربت است و باید همه و همه خود را فدای اسلام عزیز بکنیم. گاهی منبرهای ایشان این‌طور بود، گاهی هم منبر‌ها این بود که‌ای مردم! باید امر به معروف و نهی از منکر کرد و من برای امر به معروف و نهی از منکر از مدینه به مکه آمده‌ام، برای دفاع از اسلام آمده‌ام و اسلام به من می‌گوید که باید خود را فدای دین کنم.



 «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّیصلّی‌الله‌علیه‌وآله‌أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه‌السّلام‏» ]3[



ای مردم! حرکت من، برای احیای سیرۀ پیامبر «صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و سیرۀ امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» است که از میان رفته و نابود شده است، من قیام کردم برای اینکه حق را زنده و باطل را نابود کنم.



علّت خروج امام حسین(ع) از مکّه



حضرت سیدالشّهداء «سلام‌الله‌علیه» با این سخنرانی‌های کوبنده، کم کم برای قیام مهیا می‌شدند. بنی امیّه نیز بی‌کار ننشسته بودند و توطئه کردند که در حین اعمال حج، آن حضرت را به شهادت برسانند. امام حسین «سلام‌الله‌علیه» دیدند که این شهادت نتیجه‌ای برای اسلام نخواهد داشت و آنچه درخت اسلام را آبیاری می‌کند، شهادت به نحو دیگری است. لذا شب عرفه، در خانۀ خدا نماز جماعت خواندند و منبر رفتند و فرمودند: ما رفتیم و هرکه می‌خواهد در راه اسلام شهید شود، بیاید:



«مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏»[4]



توطئۀ دشمنان اجازه نداد ایشان اعمال حج را به جا بیاورند و روز عرفه، از مکّه بیرون آمدند. کسانی که در آن چند ماه، سخنان امام حسین «سلام‌الله‌علیه» را شنیده بودند، علّت ناتمام گذاردن حجّ ایشان را می‌دانستند و به افرادی که تازه وارد مکّه شده بودند، گفتند که اسلام در مخاطره است [۵] و امام حسین «سلام‌الله‌علیه» حاضر شد جان خویش را نثار اسلام کند.



جداسازی اصحاب خالص و لایق برای شهادت



چندین هزار نفر همراه امام حسین «سلام‌الله‌علیه» حرکت کردند. اما ایشان دیدند که آنان بیرونی هستند و لیاقت شهادت ندارند؛ صرفاً به خاطر رسیدن به دنیا و برخورداری از پول و ریاست در حکومتی که برای امام حسین «سلام‌الله‌علیه» تصوّر می‌کردند، حرکت کردند؛ لذا امام حسین «سلام‌الله‌علیه» در هر فرصتی به آنان می‌فهماند که قضیه، حکومت نیست، بلکه قضیه، شهادت است و با سخنانی نظیر: «برای زنده ماندن اسلام، چاره‌ای جز شهادت ما و اسارت عیال و زینب مظلومه، نیست»، اصحاب خویش را پاک سازی کرده و افراد باقی‌مانده را برای شهادت در راه خدا آماده ‌کردند تا به کربلا رسیدند. پس از ورود به کربلا نیز، تا شب عاشورا آنانکه از لیاقت کافی برخوردار نبودند، به تدریج از آن امام بزرگوار جدا شدند و رفتند و هفتاد و دو نفر انسان لایق و خالص باقی ماندند. امام «سلام‌الله‌علیه» نیز به آنان بشارت دادند فرمودند: شما اصحابی هستید که مثل شما نیامده و نخواهد آمد.



بالاخره روز عاشورا، امام حسین «سلام‌الله‌علیه» و آن هفتاد و دو نفر، فدای اسلام عزیز شدند. بعد هم خاندان مکرّم پیامبر اکرم «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» به اسارت رفتند. امّا اسلام با آن شهادت و این اسارت، زنده شد. اسلامی که بنابر فرمایش خود امام حسین در حال نابودی بود. امام حسین «سلام‌الله‌علیه» با شهادت خود و یارانش و با اسارت عیالش، درخت اسلام را آبیاری و زنده کردند.



جلسات عزاداری، ادامۀ قیام امام حسین(ع)



پس از اتمام حماسۀ عاشورا و بعد از سپری شدن دوران اسارت، نوبت به اقامۀ عزا برای شهدای کربلا رسید. ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» به شیعیان فرمودند: بقای ثمرات انقلاب حسینی، مرهون عزاداری‌های شماست. در واقع، عزاداری‌ها علت مبقیه برای آثار و برکات اسارت و شهادت خاندان پیامبر اکرم «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» است و از این‌رو می‌توان گفت: ثوابی در حد شهادت و اسارت دارد.



جایگاه ویژۀ عزاداری نزد خداوند، انبیاء و اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم»، به این خاطر است که آن شهادت، اسلام را زنده کرد و زنده نگه‌داشتن قیام امام حسین «سلام‌الله‌علیه» و اهداف متعالی آن، توسط مجالس عزاداری، منجر به زنده نگه داشتن اسلام می‌شود. اگر امام حسین «سلام‌الله‌علیه» نبود، اکنون اسلام و تشیّع نبود. نه فقط شیعه، بلکه سنّی هم وجود نداشت. معاویه و یزید و افرادی نظیر آنان می‌خواستند اسلام را نابود کنند و قصد جدی داشتند که حکومت شاهشاهی برپا کنند. ولی شهادت امام حسین «سلام‌الله‌علیه» و اصحاب ایشان و نیز اسارت عیال، مانع نابودی اسلام شد.



یزید، پس از عاشورا آن جلسۀ کذایی را گرفت و با غرور خاصّی گفت: بنی‌هاشم با مردم بازی کردند، یعنی نه وحی‌ای هست و نه اسلامی وجود دارد. امّا زینب مظلومه «سلام‌الله‌علی‌ها» با دو سه کلمه، به اندازه‌ای یزید را کوبید که او را به گریه انداخت و مجبور شد اظهار پشیمانی کند؛ گفت: خدا لعنت کند ابن زیاد را که شما را اسیر کرد، من نمی‌‌خواستم حسین را بکشم، او کشت. بیش از چهل سال، معاویه و یزید و معاویه صفت‌ها و یزید صفت‌ها و دنیاپرستان، در شام فعالیّت کرده بودند که بگویند اسلامی در کار نیست، امّا سخنرانی امام سجاد «سلام‌الله‌علیه» در مسجد شام، همه چیز را عوض کرد.



اهتمام ائمۀ طاهرین(ع) به اقامۀ عزا



ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» به اقامۀ عزای حضرت سیدالشّهداء بسیار اهمیّت می‌دادند. دشمنان توجه کردند که عزاداری‌ها، ریشۀ حکومت ظالمانۀ آنان را خواهد کند، لذا هم بنی‌امیّه و هم بنی‌عبّاس، سخت‌گیری شدیدی برای جلوگیری از برگزاری عزاداری اِعمال کردند. اما ائمۀ طاهرین هم پافشاری داشتند که عزاداری‌ها باشد. امام سجاد «سلام‌الله‌علیه» به خوبی توانستند عزاداری‌ها را زنده نگاه دارند. آن حضرت در هر فرصتی و به هر بهانه‌ای، به ذکر مصایب کربلا می‌پرداختند و اطرافیان را می‌گریاندند. [۶] ایشان را به اجبار به بیابان فرستادند، امّا در حالی که چندین سال بادیه نشین بودند، صحیفۀ سجادیه را به عالم اسلام تقدیم کردند و در قالب دعا و نیایش، به مبارزه با دشمن پرداختند.



سایر ائمۀ هدی نیز هیچ‌گاه در امر اقامۀ عزا کوتاهی نکرده‌اند. امام باقر و امام صادق «سلام‌الله‌علیهما»، هرگاه مداحی می‌یافتند، در حالی که در مضیقه و محدودیّت شدیدی به سر می‌بردند، فورا جلسۀ عزاداری برپا می‌کردند. حتی وقتی مداح در اثر ابهّت ایشان نمی‌‌توانست با سوز و گداز بخواند، می‌فرمودند: با سوز و گداز روضه خوانی کن تا همه گریه کنیم و مثل باران اشک می‌ریختند و با جملۀ «زدنی»، اصرار می‌کردند که روضه‌خوانی ادامه پیدا کند. [۷] حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» در حکومت مأمون، در حالی که در محاصرۀ شدید جاسوس‌ها بودند، روضه و ذکر مصیبت را ترک نکردند. اگر کسانی مانند دعبل به دیدار ایشان می‌آمدند، جلسۀ عزا می‌گرفتند و آن مداح یا شاعر را وادار به خواندن مصیبت با سوز و گداز می‌کردند و خود آن حضرت، بلند بلند گریه می‌کردند.[8]



سابقۀ ذکر مصیبت



عزاداری امام حسین «سلام‌الله‌علیه» قبل از اسلام عزیز، در میان همۀ انبیاء بوده‌است. روضه خوانش هم گاهی خداوند و گاهی جبرئیل بوده است. معمولاً در روایات آمده است که روضۀ عطش می‌خوانده‌اند. معلوم می‌شود که روضۀ عطش نزد خداوند متعال، جان‌گدازترینِ روضه‌ها است.[۹] پیغمبر اکرم «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» نیز در هر فرصتی، به ذکر مصیبت پرداخته‌اند. مثلاً وقتی حسین «سلام‌الله‌علیه» وارد مسجد می‌شد، پیامبر گرامی از منبر پایین می‌آمدند و حسین را در آغوش می‌گرفتند و روی زانوی خودشان می‌نشاندند و برای مردم صحبت می‌کردند. آنگاه در ضمن صحبت، حسین را معرفی می‌کردند و می‌فرمودند: این حسین من است و یکی از امامان بعد از من است و نه نفر از فرزندان او نیز امام هستند و فرزند آخرش، قائم به حق است و می‌آید و دنیا را پر از عدل و داد می‌­کند. [10]



سپس ناگهان بلند بلند گریه می‌کردند و در حالی که زیر گلوی حسین را می‌بوسیدند، می‌گفتند:‌ای مردم! این حسینم را در کربلا سر می‌برند. امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» نیز اگر فرصت می‌یافتند، روضه می‌خواندند. در تاریخ داریم که جبرئیل امین، پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین «صلوات‌الله‌علیهما» برای حضرت زهرا «سلام‌الله‌علی‌ها» روضه خوانده‌ و ایشان گریه کرده‌اند. [11]



زنده نگاه داشتن مجالس عزاداری، از اوجب واجبات



آنچه نیاز به توجه جدی دارد، این است که بدخواهان تشیّع، همواره در کمین انحراف جوانان نشسته‌اند. بیگانگان می‌دانند که اگر جوان‌ها سر و کار با مسجد و روحانیّت و مجالس مذهبی داشته باشند، دیگر نمی‌شود آنان را فریب داد. به همین جهت، رسانه‌های متعدّدی تأسیس کرده و به صورت شبانه روزی در حال فعالیّت علیه روحانیت، مسجد، حسینیه و جلسات عزاداری هستند.



البته ریشۀ گسترده و عمیق تشیّع را نمی‌توانند از بین ببرند، امّا تاکنون خیلی کار کرده‌اند. لذا مسجد‌ها خلوت شده و رفت و آمد جوانان در وقت نماز، در خیابان و پارک و مراکز تفریحی، بیش از مساجد است، در حالی که مساجد باید موقع نماز پر از جوان باشد. مجالس عزاداری نیز در برخی موارد به طعام آخر مجلس وابسته شده‌است و در آن موقع شلوغ می‌شود. ادامۀ این وضعیّت، خطرات فراوانی به همراه دارد. اگر استعمار توسط پهلوی نتوانست مساجد و مجالس عزاداری را تعطیل یا کمرنگ کند، امروزه دشمن با توسّل به جنگ نرم، توانسته است مساجد و حسینیه‌ها را خلوت و حضور جوانان را در مجالس مذهبی کمرنگ کند. این موضوع بسیار رنج‌آور و ناراحت کننده‌است.



لذا همۀ اقشار مردم اعم از جوان‌ها، پیر‌ها، کسبه، تجّار، روحانیّون، دانشگاهیان و...، باید بدانند که فعلاً از اوجب واجبات، زنده نگاه داشتن محرّم و مجالس عزاداری است، مساجد باید پر از جمعیّت شود و همه با منبر و محراب انس داشته باشند.



پیغمبر اکرم «صلی‌الله‌علیه وآله وسلّم» خبر داده‌اند که یک وقتی جوان‌ها و مردم، سر و کاری با مساجد و علما ندارند. آنگاه چندین بلا برای آنان نازل می‌شود که یکی از آن بلا‌ها این است که: «یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا إِیمَان‏»، [۱۲] یعنی بدون ایمان از دنیا می‌روند. یعنی دشمن می‌تواند با خلوت کردن مساجد، حسینیه‌ها و مجالس عزاداری، تشیّع را از آنان بگیرد.



جوان‌ها! به همۀ شما بگویم که امروز کمک به امام حسین «سلام‌الله‌علیه»، زنده نگاه داشتن عزاداری ایشان است. در زمان امام حسین «سلام‌الله‌علیه»، زنده نگاه داشتن و کمک به حسین و یاری حسین، رفتن به کربلا بود و الان یاری امام حسین «سلام‌الله‌علیه»، زنده نگاه داشتن عزاداری‌هاست.



تأکید بر قرائت زیارت عاشورا



 از همۀ شما تقاضا دارم که در این محرم و صفر، به برگزاری و رونق مجالس عزاداری اهمیّت بدهید و زیارت عاشورا را هر روز بخوانید. زیارت عاشورا، زیارت خیلی خوبی است و سندش هم عالی است و نزد اهل دل، خصوصیّاتی دارد و از قدسیّات محسوب می‌شود. [۱۳] لذا این زیارت عاشورا را همیشه در طول سال و به ویژه در محرم و صفر بخوانید که هم برای دنیای شما خوب است و همه برای آخرت شما مفید و مؤثر خواهد بود. افزون بر این، موجب می‌شود با اصحاب حضرت ابی عبدالله الحسین «سلام‌الله‌علیه» هم‌رنگی پیدا کنید. هم برای رفع گرفتاری‌ها مؤثر است و هم مانع لغزش و سقوط شما می‌شود. زمان ما، زمان لغزش است، مخصوصاً برای جوان‌ها زمان لغزش و سقوط است و برای اینکه شما نلغزید، باید با زیارت عاشورا، به امام حسین «سلام‌الله‌علیه» پناه ببرید تا محفوظ بمانید.



پی‌نوشت‌‌ها



================



۱. کامل الزیارات، ص ۷۵



۲. الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۷



۳. تحف العقول، ص ۲۴۵



۴. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹



۵. الإرشاد، ج ۲، ص ۶۷



۶. ‌مثیر الاحزان، ص ۱۱۵



۷. ر. ک: کامل الزیارات، ص ۱۰۴ و ۱۰۵



۸. بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۲۰۷



۹. ر. ک: بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۲۴۲ تا ۲۴۵



۱۰. اللهوف على قتلى الطفوف، ص ۶۱



۱۱. ر. ک: الإرشاد، ج ‏۲، ص ۱۳۱؛ أمالی الصّدوق، ص ۵۹۷؛ کامل الزّیارات، ص ۵۷ و ۸۲؛



۱۲. جامع الأخبار، ص ۱۳۰



۱۳. مصباح المتهجّد، ج ‏۲، ص۷۸۱

captcha