به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، جامعه قرآنی کشورمان در هفته جاری به دیدار خانواده شهیدان محمدباقر و مهدی اعلمی رفتند.
در این دیدار پدر شهیدان اعلمی با اشاره به شهید محمدباقر که در سال 58 و چندی پس از شهادت استاد مطهری به شهادت رسیده است، گفت: خانواده ما اهل قم هستند. محمدباقر پس از دبیرستان وارد مدرسه علمیه کرمانیان در قم شد. در آن دوران بود که متوجه شد محمد منتظری در تهران سپاه تشکیل داده است. محمدباقر جزء اولین نفرات استخدامی در سپاه بود. وی در جبهه بیسیمچی بود.
به گفته وی، آیتالله گلپایگانی از تشییعکنندگان بود که بر جنازه وی نماز گزارد. محمدباقر اولین شهیدی بود که در گلزار شهدای شیخان قم دفن شد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، اگر کسی شهید میشد، اجر و قرب بیشتری داشت؛ چرا که تعداد شهدا کم بود. البته هر نعمتی که افزون شود، برکت هم زیاد میشود.
پدر شهیدان اعلمی اظهار کرد: ابتدا مادر محمدباقر متوجه شهادت پسرمان شد. ایشان از طریق روزنامه به این مطلب پی برد و خانواده در صدد بودند که از شهادت محمدباقر به من خبر دهند. با توجه به اینکه من ناراحتی قلبی داشتم، این کار سخت بود. پس از شنیدن خبر ابتدا کمی بیتابی کردم، ولی با توجه به اینکه شهادت خواست محمدباقر بود، این واقعیت را پذیرفتم.
وی با بیان اینکه اصلیت خانواده اشتهاردی است و خانواده آنان متولد قم هستند، افزود: اشتهارد جزء فرمانداری کرج بود و تا بوئینزهرا در حدود 20 کیلومتر فاصله دارد.
وی که خود ملبس به کسوت روحانیت است، زمانی با آیتالله جوادی آملی همکار بوده است. پدران وی نیز همگی روحانی بودند و یکی از اجدادشان صاحب رساله عملیه بوده است. پدربزرگ شهیدان اعلمی نیز از اهل علم بوده و اکنون در وادیالسلام نجف دفن است.
پدر شهید محمدباقر اعلمی عنوان کرد: محمدباقر در جوانرود کردستان و در غائلهای که گروهک کومله و ضدانقلاب ایجاد کرده بودند، به شهادت رسید. این واقعه زمانی بود که شهید چمران در محاصره قرار گرفته بود.
وی ادامه داد: در این اثنی محمدباقر به من میگفت دعا کن من شهید شوم. گفتم شهادت لیاقت میخواهد. چشمان محمدباقر پر از اشک شد. وقتی میخواست به جبهه برود، ایام شب قدر بود. به من گفت در این شبها برایم دعا کنید تا شهید شوم.
پدر این شهید گفت: وقتی محمدباقر میرفت، یاد لحظه وداع حضرت علی اکبر(ع) با پدرش امام حسین(ع) افتادم. محمدباقر میرفت و من از پشت او را تماشا کرده و یاد علی اکبر(ع) و امام حسین(ع) میکردم.
وی درباره نحوه شهادت محمدباقر عنوان کرد: پسرم در پشت بیسیم صدای کمک خواستن عدهای را که در دام ضدانقلاب افتاده بودند، میشنود و برای کمک به آنها میرود و در همان جا به شهادت میرسد.
پدر شهیدان اعلمی با اشاره به فرزند دیگرشان، مهدی، گفت: این پسرم در سن 17 سالگی به شهادت رسید. وقتی محمدباقر شهید شد، مهدی 10 سال داشت.
وی ادامه داد: مهدی به مدرسه البرز میرفت. بسیار بااستعداد بود. یک روز قبل از شهادتش نامه نوشته بود که سه نفر از یارانم شهید شدهاند. گریه نکردم تا روحیهام را از دست ندهم. شما برای آنها گریه کنید.
پدر این شهید اظهار کرد: مهدی در کانالی در منطقه شلمچه، همزمان با عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و پس از شهادت جسدش مفقود شد و پس از 14 سال به وطن بازگشت.
وی با بیان اینکه وقتی مهدی را در لحظه خداحافظی بوسیدم، در دلم گفتم دیگر او را نمیبینم، افزود: مهدی لباس جدید نمیپوشید. چون سنش برای رفتن به جبهه کم بود، در شناسنامهاش دست برد تا بتواند اعزام شود. خیلی طالب شهادت بود و انتظار آن را میکشید.
پدر این شهیدان که امام جماعت مسجد اشتهاردیها(سیدالشهدا) است، ادامه داد: مقام شهدا عالی است. شهدا نان حلال خوردند و در راه امام زمان(عج) به شهادت رسیدند. برخی نان امام زمان(عج) را میخورند و در راه یزید کار میکنند.
وی اظهار کرد: پسرانم افراد مؤمنی بودند. محمدباقر هیچگاه کت و شلوار نمیپوشید. از اینکه لباسی بپوشد که دیگران نمیتوانند بپوشند، شرم داشت. خیلی احترام والدینش را نگه میداشت. وی کارگری میکرد و پولی را که به عنوان دستمزد دریافت میکرد، به همکارش میداد.
مادر این شهیدان گفت: گاه میدیدم که محمدباقر بوی نفت میدهد. از او دراین باره سؤال میکردم. میگفت برخی از خانمها پیتهای 20 لیتری نفت میگیرند و نمیتوانند ببرند. من و دوستانم به آنها کمک میکنیم.
وی عنوان کرد: در تظاهرات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، شیشه یکی از خانههای اطراف توسط آنها شکسته میشود. فردای آن روز به سراغ صاحب خانه میروند تا پول شیشه شکسته را پرداخت
وی با اشاره به اینکه دامادش، علیرضا قدمی نیز به شهادت رسیده است، از دخترش یاد کرد که مسئول آموزش و پرورش منطقه 17 بود.
پدر شهیدان اعلمی اظهار کرد: علیرضا قدمی دانشجو بود. در آن دوران کتاب «ولایت فقیه» امام(ره) را میخواند. به همین بهانه او را دستگیر کردند. سال 54 بود. از دانشگاه اخراج شد و او را به سربازی فرستادند. آنجا هم به فعالیتهای انقلابیاش ادامه داد تا اینکه زندانی شد.
وی با بیان اینکه علیرضا همزمان با 22 بهمن سال 57 از زندان آزاد شد، افزود: علیرضا قدمی در معرفی عباس علی هویدا و نصیری، رئیس ساواک که میخواستند فرار کنند، نقش داشت.
حجتالاسلام اعلمی یادآور شد: علیرضا چندبار به جبهه رفت و پنج، شش بار در حضورش در جبهه مجروح شد. مردادماه سال 67 بود. در آخرین مراحل هشت سال دفاع مقدس، عملیات مرصاد به شهادت رسید. تمام بدنش سوخته بود. از وی دو فرزند به یادگار مانده است.
وی گفت: فرزندانم در مسجد میدان منیریه هیئت قرآن برپا میکردند. آیتالله خلخالی هم در این جلسات شرکت میکرد. مهدی قاری قرآن بود و خود به تلاوت قرآن میپرداخت.
پدر شهیدان اعلمی با بیان اینکه باید راه شهدا را ادامه دهیم، اظهار کرد: فرزندان از ابتدا باید قرآنی بار بیایند. قرآن را باید از مدرسه بیاموزند.
مهدی اعلمی در شهریورماه سال 49 به دنیا آمد و همزمان با 25 دی سال 65 به شهادت رسید. محمدباقر اعلمی نیز همزمان با خردادماه سال 39 متولد شد و در دهم ذی الحجه سال 58 به فیض شهادت نائل شد.
در پایان با لوح تقدیر و کتاب «سورههای سرخ» از این خانواده تجلیل به عمل آمد.