نشست «ظهر دلنشین استاد قیم» برگزار شد
کد خبر: 1460202
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۵

نشست «ظهر دلنشین استاد قیم» برگزار شد

کانون خبرنگاران نبأ: نشست «ظهر دلنشین استاد قیم» در راستای بزرگداشت و ذکر خاطره این استاد قرآنی با حضور اساتید قرآن و بستگانش ظهر امروز سه‌شنبه، به همت کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا برگزار شد.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، نشست «ظهر دلنشین استاد قیم» در راستای بزرگداشت و ذکر خاطره این استاد قرآنی با حضور اساتید قرآن: حبیب مهکام، قاری و داور بین‌المللی، جهانبخش فرجی، قاری بین‌المللی و محسن بادپا، قاری ممتاز قرآن و همچنین فریدون قیم و داریوش قیم، فرزندان استاد قیم و محمود قیم، از بستگان این استاد در سالن اجتماعات سازمان فعالیت‌های قرآنی دانشگاهیان کشور ظهر امروز سه‌شنبه به همت کانون خبرنگاران نبأ برگزار شد.

در ابتدای جلسه جهانبخش فرجی این محفل صمیمی را با تلاوتی از آیاتی از کلام‌الله مجید مزین کرد؛ مصطفی آجرلو، معاون خبرگزاری ایکنا ضمن خیرمقدم به میهمانان و شاگردان استاد قیم به تشریح اهداف برگزاری این نشست پرداخت. وی با تأکید بر ضرورت بزرگداشت اساتید قرآنی و لزوم الگوگیری از این بزرگان در تربیت نسل قرآن گفت: امثال استاد قیم در طول سالیان گذشته بدون دریافت بودجه‌های دولتی و با اتکا به نیروهای مردی در زمینه آموزش و گسترش فعالیت قرآنی عمر خود را صرف کرد. خدمات ایشان در مقایسه با سازمان‌ها و نهادهای قرآنی اصلا قابل قیاس نیست؛ امیدوارم راه این استاد و اساتید مانند ایشان با سرمشق‌گیری از وی تداوم داشته باشد.

زندگی استاد قیم قبل از انقلاب
در ادامه این جلسه محمود قیم به تشریح زندگی استاد قیم در شهر خوزستان و نسب وی پرداخت و اظهار کرد: بیش از دو سوم مردم استان خوزستان عرب هستند و بقیه فارس هستند. در شمال و جنوب خوزستان ایل‌های مختلفی سکونت دارند. عشیره قیم یکی از 35 طایفه ایل محسین از ایلات آبادان است. طایفه قیم از 300 سال پیش ساکن قلعه خضر نبی است.

وی افزود: استاد قیم از هشت سالگی آموزش قرآن را نزد حاج عبدالعلی از مدرسین قرآن شروع کرد. برادر وی نیز همزمان با استاد قرائت قرآن را پیش حاج عبدالعلی خواند. وی بعداً به دلیل شغل پدرش در شرکت نفت، به شهر می‌آید و در شهر آبادان تحصیل می‌کند و در همانجا آموزش قرآن را ادامه می‌دهد. پس از پایان تحصیلات ابتدا در همان آبادان جلسه تدرس تجوید برگزار می‌کرد تا اینکه به تهران می‌آید. فکر می‌کنم در حوالی سال 1338 بود که به تهران آمدند.

آشنایی دقیق استاد قیم با قرائت‌ها

استاد حبیب مهکام در ابتدای این جلسه با تشکر از برگزاری چنین جلساتی در بزرگداشت اساتید قرآن عنوان کرد: از سال 1361 تا سال‌های بعد من و استاد در زمینه صوت و لحن نمره می‌دادیم. آن زمان آیین‌نامه مختصری وجود داشت؛ البته جمع نمرات از صد بود و تقسیم‌بندی هم شده بود ولی توضیح بیشتری وجود نداشت. من هم کم‌تجربه یا اصلا بی‌تجربه بودم؛ صرفا به قرائت قاری گوش می‌دادم و بر حسب تجربه شخصی خودم نمره می‌دادم؛ یکبار یادم هست از  نمره کل 45، 32 امیتاز دادم استاد نیز کلی جمع و تفریق کردند و در پایان نمره 32 را دادند. ایشان گفتند: از کجا نمره می‌دهی؟ گفتم: خُب بر اساس تشخیص خودم نمره می‌دهم. ایشان تعجب کردند و گفتند: نباید تشخیصی نمره داد بلکه باید بر اساس استدلال نمره داد.

اولین نفری که در زمینه صوت و لحن نمره استدلالی می‌داد

وی با تأکید بر اینکه استاد قیم اولین نفری بودند که در زمینه صوت و لحن استدلالی نمره می‌دادند، عنوان کرد: تشخیص من هم در محدوده استدلال استاد قیم درست بود اما ایشان دائم جمع و تفریق می‌کرد و استدلالی نمره می‌دادند که ما زیاد سر در نمی‌آوردیم. اساسا ایشان نوآوری‌های زیادی داشت؛ مثل اینکه ایشان پایه‌گذار تواشیح در ایران هستند. جوانانی را دور خود جمع کردند و اصول را پیاده‌سازی کردند.
استاد مهکام در بیان خاطره‌ای دیگر گفت: به یاد دارم یکی از قاریان قرآن، شدیدا سرما خورده بودند بعد از قرائت، من به این قاری 26 دادم و استاد 37 دادند ولی آن قدر ایشان قائل به تصمیم بودند که از نمره 37 پائین‌تر نیامدند. استاد گفتند: ما باید در شرایط حاضر نمره بدهیم. ایشان قرائت خوبی دارد ولی چون سرما خورده است نباید نمره را کم کرد. البته این امر اخلاقی امروزه در بین بسیاری از داوران پذیرفته شده است.

تواضع و برخورد دوستانه؛ عامل جذب همگان

جهانبخش فرجی، در ادامه این برنامه با بیان اینکه در بحث ابعاد شخصیتی استاد قیم نکات ظریف بسیاری وجود دارد، تصریح کرد: از سال 61 با استاد قیم آشنا شدم اما به دلیل فضای جنگ و جبهه ارتباطم با ایشان پیوسته نبود. وقتی هم به هم می‌رسیدیم دیدارمان با اشک چشم همراه بود. نکته مهم در مورد استاد قیم، به تعبیر عام مشتی بودن و خاکی بودن استاد بود. اصلاً آدم احساس نمی‌کرد ایشان داور است و فاصله‌ای احساس نمی‌شد. ما به خودمان اجازه می‌دادیم با ایشان شوخی کنیم. امکان نداشت متسابقی پیش ایشان برود و با ناراحتی برگردد.

فرجی ادامه داد: استاد قیم گوهرشناس بود و شاگردان خوب را تمیز می‌داد و تقویت می‌کرد. همچنین استاد قیم همواره تاکید داشت که اگر قاری وارد فضای تلاوت شد، نباید با او بازی کرد. نباید یک قاری مطرح را با وارد کردن در صحنه مسابقات خراب کرد.

نگاه عاشقانه به قرآن
فرجی ادامه داد: زمانی که کسی نمی‌دانست تواشیح چیست استاد از این موضوع صحبت کرد؛ استاد یک زمان درباره آکوستیک صوت صحبت می‌کرد؛ کسی تا آن زمان با این مباحث آشنایی نداشت. استاد صدای خسته و گرفته‌ای داشت اما ایشان ژوست[just به زبان فرانسوی و در مقابل فالش] می‌خواند و در این فن، علم داشت. استاد قیم از عاشقان تلاوت بود اما متاسفانه همچنین شخصیتی در حاشیه قرار گرفت. البته اساتید بزرگوار دیگری نیز داریم که این چنین هستند.

وی با اشاره به علاقه خالصانه استاد قیم به قرآن کریم گفت: گاهی اوقات نگاه به قرآن عاشقانه است و اصلاً حاضر نیستید خودتان را مطرح کنید. استاد قیم واقعاً این گونه بود. هرکسی را یک‌جور تشویق می‌کرد و به همه روحیه می‌داد. در بین داوران تنها کسی که می‌شد به او پناه برد استاد قیم بود. دل نترسی داشت و با صفا، صمیمی و خاکی بود. همه را تشویق می‌کرد؛ چه افرادی که صدای خوبی داشتند و چه افراد بد صدا را. به همه روحیه می‌داد و به سمت قرآن تشویق می‌کرد.

استاد پیش از آموزش، عشق به تلاوت قرآن را در دل‌ها می‌کاشت

استاد محسن بادپا در تشریح نخستین آشنایی خود با استاد قیم اظهار کرد: آشنایی بنده با ایشان در مسابقات و تواشیح بود؛ پیش از آن یک نکته عرض کنم و آنم اینکه خداوند متعال در آیه شریفه 21 سوره مبارکه احزاب می‌فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». بنده نیتی که از حضور در این جلسه داشتم ان‌شاءالله این است که یک اسوه و الگو از مجموع تمامی این خاطرات ترسیم شود؛ آن هم شخصیتی همانند استاد قیم. در جامعه ما دیگر از این نوع شخصیت‌ها بسیار نادر شده است؛ اساتیدی مانند استاد مولایی، استاد قیم و استاد مروت. بنده به شخصه دیگر از این سه نفر مانندی سراغ ندارم. البته افرادی هم‌اکنون هستند که ویژگی‌های بسیاری خوبی دارند.
وی افزود: در مورد استاد قیم یک ویژگی که همیشه حس می‌کردم این بود که با شنیدن اسم استاد قیم ذوق می‌کردیم و این خیلی جالب بود. تا می‌شنیدیم که فلان جا، مسابقه قرآن با حضور استاد قیم است با عشق  می‌رفتیم. واقعا علت این اتفاق چی بود؟ استاد قبل از اینکه آموزش لحن، صوت، تجوید و... را بیان کنند، عشق به تلاوت قرآن را در دلها می‌کاشت.

بادپا عنوان کرد: حتی کسی هم که اهل قرآن نبود به خاطر ذوق و صفای استاد و جلسه ایشان علاقه‌مند می‌شد. این خیلی خوب است که تلاوت قرآن را جدا از جایگاه والا و برکات آن، مانند یک کار لذت‌بخش و فرح‌بخش در بین جوانان رواج بدیم. ایشان می‌گفت علاوه بر اینها تواشیح هم بخوانید، ابتهال هم بخوانید. بعدها نیز که محضر مقام معظم رهبری رسیدیم، شعری که ایشان به عنوان تواشیح 15 سال پیش مطرح کردن، خوانده شد. دیدیم حضرت آقا همین طور اشک می‌ریزند و اطرافیان نیز هکذا. استاد قیم 15 سال قبل چه شعری رو مطرح کردن! نه ما قدر این شعر رو می‌دانستیم و نه بزرگانی که در آن زمان مسئولیتش رو داشتند، درک کرده بودند.

منزل استاد قیم باشگاه قاریان قرآن بود

استاد بادپا در ادامه بیان کرد: پیغمبر اکرم(ص) نیز در گفتن غیب هم بخیل نبودن و به تعبیر قرآنی «وَمَا هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ». حالا ما مثلا چهارتا اثر داریم، دوست نداریم به دیگری بدهیم زیرا این یک مزیت نسبی است. استاد به واقع این گونه نبودند. دوست داشتند هرچه که دارند در اختیار دیگران بگذارند تا اینکه به نوعی منزل استاد قیم باشگاه قاریان قرآن در یک دهه شد. این ویژگی مهم استاد بود که تاکنون مثل ایشان نداریم. ایشان یک بار به مشهد آمدند و ده روز متوالی سخنرانی آموزشی داشتند. با انرژی فراوان با حالت ایستاده در خصوص تعبیرات ده‌گانه توضیح دادند.

داریوش قیم، فرزند استاد قیم که در اسکندریه مصر رشته دندانپزشکی را خوانده است، در این نشست گفت: استاد قیم با قراء مصر در دانشگاه الازهر مصر در ارتباط بود؛ البته بعضا ارتباط ایشان به صورت مستمع آزاد در ارتباط بودند. یادم هست سری اول با عبدالصمد آشنا شدم، با پدر به منزل ایشان می‌رفتیم. ایشان برای ما چایی آورد و پذیرایی کرد که دیدم استاد عبدالباسط رفتند و اذان گفتند و چه اذان زیبایی بود. در طول سکونتم در مصر استاد ابوالعینع شعیشع نگذاشتند در جای دیگری اقامت کنم و روزهایی که در حضور ایشان بودم، همسر این بزرگوار از من پذیرایی می‌کرد.

ترجیح ابوالعینیع شعیشع در ترجیح ملاقات استاد قیم بر رئیس‌جمهور

بادپا عنوان کرد: استاد قیم یکبار در جلسه‌ای به ما گفتند که به منزل عبدالباسط رفته بودیم که ایشان برای من چای آوردند. ما باورمان نمی‌شد یا می‌گفتند که پسر من در منزل ابوالعینع شعیشع هستند، باز هم ما باورمان نمی‌شد. آن قدر آن مقام‌ها برای ما بزرگ بود که این رابطه نزدیک را باور نمی‌کردیم. تا اینکه یک روز «شحات انور» و «ابوالعینع شعیشع» به ایران آمدند. ابوالعینع یک روز وقت داشت به دیدار رئیس جمهور وقت برود، گفتن که شیخ، رئیس‌جمهور منتظر شما هستند. ایشان گفتند که که نه نمی‌توانم باید به جای دیگری بروم، رئیس‌جمهور من استاد قیم هستند. دیدیم که ماشین آمد و شیخ دست شحات انور را گرفت و سوار ماشین شدند و رفتند. وقتی که به محضر استاد قیم رسیدند به‌گرمی از یکدیگر استقبال کردند.

مشروح این خبر فردا، چهارشنبه بر روی خروجی قرار می‌گیرد.

captcha