آرامش همراه نام پر رنج تو آمد و رنج تو ارمغانی شد برای سعادت همه خفتگان عالم.
هر چه بود نامت عمقی داشت به وسعت تمام کائنات و عرشیان همه به بدرقه آمدند تا زینت زمین و آسمانها را روانه سفر زمینی خود کنند.
سفری که کولهبارش غم فراق بود و عشق برادر.
غم فراقی زودهنگام از مادر و بعد پدری که فخر آسمانها و زمینند و عشق برادری که بیهمتاست.
«زینب» به دنیا آمد، او که حق خواهری را تمام کرد برای برادری که برای احیای دین خدایش برخاست.
زینب به دنیا آمد با تمام آن باری که پروردگار بر گردنش نهاده بود و او امانتدارعهدی شد که تا پایان چون جان از آن محافظت کرد و بر آن امانتدار ماند.
زینب نه خود که تمام خانواده و پسرانش را قربانی عهد خود با خدایش کرد.
روزی نقش پرستاری داشتی و روزی پیامآوری، پیامآور همه آنچه در کربلا دیدی و شنیدی.
تو از حق گفتی، از حسین، از معروف و از آزادگی و جباران روزگار در نهایت چارهای نداشتند جز آنکه بشنوند صدای دادخواهی تو را.
روز میلادت بهانهای شد برای قدردانی از همه آنانی که همراه رنج مردمانند.
نمیدانم واژه پرستار نام تو را کامل کرد یا تو کامل کردی واژه پرستار را، اما هر چه هست زیبایی حرف اول نام توست.